97/11/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ابدال/ ابدال در کلام و روایات شیعه/ طارق بن شهاب
ادامه بررسی سند روایت نهمادامه بررسی شخصیت طارق بن شهاب:بحث ما پیرامون بررسی ابدال در روایات شیعه بود، روایتی را از اختصاص شیخ مفید در مورد ابدال نقل کردیم و عرض شد که کسی غیر از شیخ مفید در کتاب اختصاص این روایت را نقل نکرده است. در ادامه به بررسی سند این روایت پرداختیم.
طارق بن شهاب این روایت را از حذیفه نقل میکند و بیان شد که حذیفه نزد ما موثق است اما در مورد طارق بن شهاب بیان کردیم که عامه او را قبول دارند اما در کتب رجالی قدمای شیعه توثیق خاصی در مورد او ذکر نشده و تنها مرحوم شیخ طوسی فرمودند: او از اصحاب امیر مؤمنان علیهالسلام بود و ما گفتیم که مراد شیخ از اصحاب همعصر بودن است ولی بعضی از معاصرین ایشان را در اعلی مراتب حسن قرار میدهند و مستند آنها یکی روایتی بود که متضمن انتقاد امام حسن علیهالسلام به امیر مؤمنان علیهالسلام بود که چون در ذیل حدیث نقل شده بود که طارق بن شهاب هرگاه این حدیث را میگفت برای مظلومیت امیر مؤمنان علیهالسلام میگریست لذا از آن استفادهی حسن ایشان را کرده بودند و ما بیان کردیم که حدیث از جهت محتوا دارای اشکال است و به نظر میآید که از جعلیات بنی امیه باشد یا اگر هم نقل خود طارق باشد دلالت دارد بر اینکه او اعتقاد درستی نسبت به امام نداشته است.
بعضی هم برای اثبات حسن طارق بن شهاب استناد میکنند به روایتی که حافظ رجب در مشارق الانوار الیقین نقل کردند که در آن امیر مؤمنان علیهالسلام به تبیین صفات امام میپردازد که گفته شد که این سنخ تبیین برای کسانی میشد که دارای قوت ایمان و از اصحاب سر حضرت باشند لذا این روایت دلالت دارد بر اینکه طارق از اصحاب خاص حضرت امیر مؤمنان علیهالسلام بودند. اما اگر خواسته باشیم این روایت را از حیث سند بررسی کنیم، غیر از حافظ رجب کسی این روایت را نقل نکرده است. در مورد حافظ رجب هم اختلافی است بعضی او را تضعیف کرده و او را از غلات میشمارند، بعضی دیگر مانند مرحوم علامه مجلسی متفردات او را نمیپذیرند، مرحوم مجلسی در بحار الانوار پس از نقل جریان شهادت حضرت امیر مؤمنان علیهالسلام دو قصه نقل کرده و میفرماید: « این روایات از نقل حافظ رجب است و ما اعتماد به متفردات او نمیکنیم» و بعضی دیگر مانند علامه امینی از اشکالات وارد به حافظ رجب جواب میدهد و او را توثیق میکند و اشعاری را از ایشان ظاهر آن غلو است بیان و توجیه میکند و نظر ما هم همین است که حافظ رجب به رمز و اشاره و کنایه صحبت میکرد و غالی نبود و آنچه در کتاب او دلالت بر غلو دارد، چنانچه قابل توجیه باشد، توجیه شود و چنانچه قابل توجیه نباشد، رد شود و بر فرض هم که نتوانیم ایشان را توثیق کنیم، روایت از جهت متن قوی میباشد و شواهد بسیاری بر آن وجود دارد، روایت امام رضا علیهالسلام در توصیف مقام امامت و زیارت جامعه کبیره امام هادیعلیهالسلام نیز دارای همین مضامین است.
مرحوم مامقانی همین روایت را دلیل بر حسن طارق بن شهاب قرار میدهند؛
از دیگر ادلهی اعتبار ایشان، روایتی است که مرحوم شیخ طوسی نقل میکند که در این روایت عمار به اصحاب امیر مؤمنان علیهالسلام میگوید: نزد این قوم بروید و با آنان صحبت کنید قبل از اینکه رأی آنها را تغییر دهند، و در بین اصحاب ابو حیة است و ابو حیة کنیه طارق بن شهاب است.[1]
همچنین طارق از امیر مؤمنان علیهالسلام روایت میکند که حسنین علیهماالسلام دو امام معصوم هستند که این روایت هم دلالت بر حسن مترجم دارد.
پس طارق بن شهاب در اعلی درجات حسن قرار دارد. ولی این ادعا قابل اثبات نیست و ادلههای مناقشه است.
قیس بن مسلم جبلی: از نظر رجالیون عامه:مزی در تهذیب الکمال بعد از ذکر نام او حرف «ع» گذاشته به معنای اینکه صحاح سته از او روایت نقل کردند. ابن معین و ابو حاتم گفتند: او ثقه است.
نسائی گفته است: ثقه است اما در عقیده مشکل داشت، جزء مرجئه بود.
ابن حبان او را در کتابش ذکر کرده و ذکر او به معنای ثقه بودن است.
احمد بن حنبل گفته است: ثقة فی الحدیث
سفیان ثوری گفته است: او برای تعظیم به خداوند هیچگاه سر به آسمان بلند نمیکرد.
پس ایشان نزد اهل سنت شخصیت محترمی است.
از نظر رجال شیعه:ایشان اصلا توثیق ندارد. مرحوم نمازی در مورد او مینویسد: لم یذکروه یعنی او مهمل است.
محمد بن معقل قرمیسینی:
مرحوم نمازی میفرماید: لم یذکروه یعنی مرحوم مامقانی، مرحوم اردبیلی و مرحوم خوئی در کتب رجالشان او را ذکر نکردند و این به معنای مهمل بودن ایشان است. البته مرحوم نمازی میخواهد ایشان را به طرقی دیگر توثیق کند میفرماید:
روى المفيد في كتاب الاختصاص ص 208 عن محمّد بن أحمد العلوي، عنه، عن محمّد بن عبد اللّه البصري حديث فضائل الأئمّة و ذمّ من خالفهم. و فيه عنه، عنه، عن محمّد عاصم، حديث آخر في وصف المهديّ عليه السّلام. و فيه ص 210 عنه، عن أبيه، عن عبد اللّه بن جعفر الحميري، حديث اللوح. و روى الصدوق، عن أبيه، عنه، عن محمّد بن عبد اللّه بن طاهر قال: كنت واقفا على أبي و عنده أبو الصلت الهروي- الخ. و في العيون ج 1، ص64 عن أحمد بن زياد بن جعفر الهمداني (ثقة)، عنه، عن محمّد بن عبد اللّه البصري. و مثل ذلك في الإكمال.[2]
« مرحوم مفید در کتاب اختصاص از محمد بن حمد علوی از محمد بن معقل قرمیسینی از محمد بن عبد الله بصری حدیث فضائل ائمه علیهمالسلام و مخالفان آنها را روایت کرده و همچنین حدیثی دیگر در وصف مهدی علیهالسلام و حدیث لوح را هم او نقل کرده است. و در عیون احمد بن زیاد جعفر همدانی ثقه از او روایت کرده است.»
پس ایشان به نظر ما مهمل است و نقل مرحوم شیخ مفید از او برای اعتبار و وثاقت او کفایت نمیکند.
محمد بن عاصم: ایشان هم مهمل است. مرحوم نمازی میفرماید: لم یذکروه
علی بن حسین: به این نام در کتب رجالی افراد زیادی است و مشخص نیست ایشان کدام یک هستند.
محمد بن مرزوق: مرحوم نمازی میفرماید: لم یذکروه
عامر سرّاج:ایشان ثقه هستند. اما وثاقت ایشان و طارق بن شهاب، بر فرض وثاقت، کفایت نمیکند چون افراد مهمل در سند روایت وجود دارد.