97/10/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ابدال/ ادامه بحث ابدال در کلام و روایات عامه
6. ابن ابی الحدید نقل میکند:
قال و روى الواقدي أن معاوية لما عاد من العراق إلى الشام بعد بيعة الحسن علیهالسلام و اجتماع الناس إليه خطب فقال أيها الناس إن رسول الله صلیالله علیه و آله قال لي إنك ستلي الخلافة من بعدي فاختر الأرض المقدسة فإن فيها الأبدال!!! و قد اخترتكم فالعنوا أبا تراب فلعنوه.[1]
« واقدی روایت کرد: معاویه پس از بیعت امام حسن علیهالسلام چون از عراق به شام برگشت در اجتماع مردم خطبه خواند و گفت: ای مردم رسول خدا صلیالله علیه و آله به من گفت: تو به زودی پس از من به خلافت میرسی پس زمین مقدس را اختیار کن که در آن ابدال است!!! من شما را اختیار کردم پس ابو تراب را لعن کنید پس لعن کردند.»
7. طبرانی نقل میکند:
حدثنا علي بن سعيد الرازي، قال: حدثنا علي بن الحسن الخوّاص، قال: حدثنا ابن لهيعة، قال: حدثنا عيّاش بن عباس القتباني، عن عبد اللّه بن زرير الغافقي، عن علي بن أبي طالب علیهالسلام أنّ رسول اللّه صلیالله علیه و آله قال: «يكون في آخر الزمان فتنة تحصّل الناس كما يحصّل الذهب في المعدن، فلا تسبّوا أهل الشام، و لكن سبّوا أشرارهم، فإنّ فيهم الأبدال.[2]
« طبرانى[3] از حضرت على علیهالسلام روايت كرده كه رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمود «در آخر الزمان فتنهاى باشد كه بايد در آن مردم چنان غربال میشوند كه طلا را از معدن به دست آورند[4] - اهل شام[5] را دشنام ندهيد ولى بدانشان را دشنام دهيد زيرا ابدال در ميان آنها باشند.»
8. حدیث دیگری از مسند احمد بن حنبل:
حدثنا عبد اللّه، حدثني أبي، ثنا أبو المغيرة، ثنا صفوان، حدثني شريح- يعني ابن عبيد- قال: ذكر أهل الشام عند علي بن أبي طالب رضي اللّه عنه و هو بالعراق، فقالوا: العنهم يا أمير المؤمنين. قال: لا، أنّي سمعت رسول اللّه صلیالله علیه و آله يقول: الأبدال يكونون بالشّام، و هم أربعون رجلا، كلّما مات رجل أبدل اللّه مكانه رجلا، يسقى بهم الغيث، و ينتصر بهم على الأعداء، و يصرف عن أهل الشّام بهم العذاب.[6]
« شریح بن عبید گوید: نزد علی بن ابی طالب علیهالسلام ذکر اهل شام شد و ایشان در عراق بود، پس گفتند: آنها را لعن کنیم ای امیر المومنین فرمود: نه، شنیدم رسول الله میفرماید: ابدال از شام هستند، و آنها چهل مرد هستند، هر گاه یکی از آنان بمیرد، خداوند فرد دیگری را جایگزین او میکند، به واسطهی آنها باران میبارد، به واسطهی آنها بر دشمنانشان پیروز میشود، و به خاطر آنها عذاب از اهل شام میگردد.»
توضیح روایت:یکی از روشهای امویها برای فریب عموم مردم در قبول احادیث جعلی این بود که احادیث جعلی را از لسان یکی از ائمه علیهمالسلام بیان کنند مانند روایت فوق و مانند: نقل روایت خواستگاری امیرمومنان علیهالسلام از دختر ابو جهل را به امام زین العابدین علیهالسلام نسبت میدهند، نقل روایت تعلل در نماز خواندن امیرمومنان و حضرت زهرا علیهماالسلام را به امام باقر علیهالسلام نسبت میدهند و نقل روایت ازدواج ام کلثوم با خلیفه دوم را به امام صادق علیهالسلام نسبت میدهند.
8. روایت عبد الرزاق در المصنف:
أخبرنا أبو سعد أحمد بن محمد بن أحمد بن البغدادي، أنا أبو العبّاس أحمد بن محمد بن أحمد بن القاسم الطهراني، و أبو عمرو بن مندة، قالا: أنا الحسن بن محمد بن يوسف، أنا أحمد بن محمد بن عمر النسائي، نا أبو بكر بن أبي الدنيا، نا الحسن بن أبي الربيع، أنا عبد الرزاق، معمر، عن الزهري، عن عبد اللّه بن صفوان، قال: قال رجل يوم صفين: اللّهمّ العن أهل الشام، فقال علي علیهالسلام: لا تسبوا اهل الشام جما غفیرا فإنّ بها الأبدال، فإنّ بها الأبدال، فإنّ بها الأبدال.[7]
« عبد الله بن صفوان گوید: شخصی در روز صفین گفت: خدایا اهل شام را لعنت کن، پس امام علی علیهالسلام فرمود: همهی اهل شام را دشنام ندهید پس بدرستی که در بین آنها ابدال هستند.»
شخصیت عبد الرزاق:این روایت را عبد الرزاق در المصنف نقل میکند، المصنف یکی از قدیمیترین کتابها است، عبد الرزاق سال 211 هجری وفات کرده است یعنی معاصر امام رضا و امام علیهماالسلام جواد بوده است. او در بین اهل سنت جایگاه رفیعی دارد، در مورد او گفتند: اگر از اسلام هم دست بردارد باز هم چون ثقه است از او روایت نقل میکنیم و گفتند: ایشان پرجمعیتترین جلسات درس را بعد از پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله داشت. از جهت اعتقادی نظر ما این است که او شیعه است و روایت زیر دلالت بر این مطلب دارد:
محمد بن همام از احمد بن مابنداذ نقل میکند که گفت: جد ما اولین کسی از خاندان ما بود که اسلام آورد و خداوند او را به حق (تشیع) رهنمون گردید. ایشان برادرش سهیل را به مذهبش دعوت میکرد؛ ولی او در جواب میگفت: برادر! تو خیر مرا میخواهی؛ ولی هر گروهی راهی را انتخاب کرده و ادعا دارد که حق همان است؛ و من تا به چیزی یقین نکنم، نمیپذیرم. گذشت تا اینکه سهیل به حج مشرف گردید. وقتی از حج برگشت به برادرش گفت: آنچه تو مرا بدان دعوت میکردی، حق بود. گفت: از کجا متوجه آن شدی؟ گفت: در ایام حج عبدالرزاق بن همام صنعانی را ملاقات کردم؛ در حالی که کسی را در درستی همانند او ندیده بودم! در خلوت به او گفتم: ما از عجمهایی هستیم که تازه به اسلام مشرف شدهایم و دیدیم که مسلمانان در مذهبشان اختلافات زیادی دارند؛ ولی خداوند به تو علمی داده که در این زمان بینظیر است. پس میخواهم که تو حجت بین من و خدای عز و جل باشی. اگر ممکن است دین را آن گونه که برای خود پسندیدی، برای من بیان کن، تا من هم از تو تبعیت کنم. پس او محبت خاندان پیامبرعلیهمالسلام و بزرگداشت آنان و بیزاری از دشمنانشان و قبول امامتشان را به من آموخت. ابو علی گفت: پدرم این مذهب (شیعه) را از پدرش اخذ کرد و من نیز از پدرم آموختم.
عبد الرزاق نسبت به شجرهی ملعونه حساس بود و هر موقع حرف آنان در درس او میشد میگفت: مجلس ما را به ذکر آل ابی سفیان آلوده نکنید.[8]
عبد الرزاق نسبت به بعضی خلفا موضعگیری داشت، تعبیر خلیفهی دوم را نسبت به امیر المومنین علیهالسلام و عباس عموی پیامبر نقل میکند که به آن دو گفت: عباس تو آمدی میراث فرزند برادرت را ببری و ای علی تو آمدی میراث همسرت را ببری، و میگوید: نگاه کن به این احمق نمیگوید رسول الله و میگوید فرزند برادرت و نمیگوید فاطمه دختر رسول الله و میگوید همسرت.
ذهبی به جای پذیرش اشکال عبد الرزاق به او فحش و دشنام میدهد در آخر میگوید: خدا تو و مرا ببخشد.[9]
به نظر ما ایشان متمایل به مذهب حق بود امّا اظهار نمیکرد.
نتیجه:اگر ملاک ما در بحث ابدال روایات عامه باشد همان نظر علامهی امینی اصح است که ابدال از جعلیات بنی امیه است و بنی امیه چنین احادیثی جعل میکردند چون از فضائل بی بهره بودند، بخاری برای هر یک از خلفا باب فضائل مطرح و احادیثی هم نقل میکند امّا در مورد معاویه مینویسد باب ذکر معاویه و حدیثی هم نقل نمیکند.
ادامه بحث ابدال در کلام و روایات شیعه:در روایات ما بیان شده که ابدال همان سیصد و سیزده نفر هستند و با توجه به روایات دیگر میبینیم این سیصد و سیزده نفر از تمام بلاد هستند و اختصاص به شام ندارد و از روایت زیر استفاده میشود که سیصد و سیزده نفر زنده هستند.
7. روایت الغیبة شیخ طوسی از جابر جعفی:
عَنْهُ ( فضل بن شاذان) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عُقْبَةَ النَّهْمِي عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ الْبَنَّاءِ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیهالسلام «يُبَايِعُ الْقَائِمَ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ نَيِّفٌ عِدَّةَ أَهْلِ بَدْرٍ فِيهِمُ النُّجَبَاءُ مِنْ أَهْلِ مِصْرَ وَ الْأَبْدَالُ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ وَ الْأَخْيَارُ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ فَيُقِيمُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يُقِيم».[10]
« امام صادق علیهالسلام میفرماید: سیصد و اندی به تعداد اهل بدر که در بین آنها نجبا از اهل مصر و ابدال از اهل شام و اخیار از اهل عراق هستند، با قائم بین رکن و مقام بیعت میکنند پس تا زمانی که خداوند بخواهد هستند.»
از این روایت استفاده میشود که ابدال جزء آن سیصد و سیزده نفر هستند و جزء کسانی هستند که در همان ابتدا با امام زمان بیعت میکنند.