97/10/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: غیبت انبیاء/ حضرت الیاس (علیه السلام)
اسرار و علل غیبت امام زمان (عج)شباهت غیبت امام زمان(عج) با غیبت انبیاءعلیهمالسلام
غیبت حضرت الیاس (علیه السلام)بحث ما پیرامون علل غیبت امام بود و اینکه در این زمینه از روایات چه استفادهای میکنیم. در روایات جهاتی برای غیبت ذکر شده: خوف بر جان، نبود عهد از خلفای جور بر گردن امام، خلو اصلاب از مؤمنین، غضب خداوند، اجرای سنن انبیاء در مورد امام؛ آیا موارد ذکر شده علل غیبت است یا اینکه این موارد حکمت است و علت واقعی غیبت چیز دیگری است.
روایتی در مورد فلسفه غیبتامام صادق (علیه السلام) میفرماید:
حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ الْعَطَّارُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ النَّيْسَابُورِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا حَمْدَانُ بْنُ سُلَيْمَانَ النَّيْسَابُورِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْمَدَائِنِيُّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْفَضْلِ الْهَاشِمِيِّ قَالَ سَمِعْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) يَقُولُ إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً لَا بُدَّ مِنْهَا يَرْتَابُ فِيهَا كُلُّ مُبْطِلٍ فَقُلْتُ وَ لِمَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ لِأَمْرٍ لَمْ يُؤْذَنْ لَنَا فِي كَشْفِهِ لَكُمْ قُلْتُ فَمَا وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِي غَيْبَتِهِ قَالَ وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِي غَيْبَتِهِ وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِي غَيْبَاتِ مَنْ تَقَدَّمَهُ مِنْ حُجَجِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ إِنَّ وَجْهَ الْحِكْمَةِ فِي ذَلِكَ لَا يَنْكَشِفُ إِلَّا بَعْدَ ظُهُورِهِ كَمَا لَمْ يَنْكَشِفْ وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِيمَا أَتَاهُ الْخَضِرُ (علیه السلام) مِنْ خَرْقِ السَّفِينَةِ وَ قَتْلِ الْغُلَامِ وَ إِقَامَةِ الْجِدَارِ لِمُوسَى (علیه السلام) إِلَى وَقْتِ افْتِرَاقِهِمَا يَا ابْنَ الْفَضْلِ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ وَ غَيْبٌ مِنْ غَيْبِ اللَّهِ وَ مَتَى عَلِمْنَا أَنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَكِيمٌ صَدَّقْنَا بِأَنَّ أَفْعَالَهُ كُلَّهَا حِكْمَةٌ وَ إِنْ كَانَ وَجْهُهَا غَيْرَ مُنْكَشِفٍ.[1]
«عبد اللَّه بن فضل هاشمى گويد: از امام صادق (علیه السلام) شنيدم كه مىفرمود: براى صاحب الأمر غيبت ناگزيرى است كه هر باطلجويى در آن به شكّ مىافتد، گفتم: فداى شما شوم، براى چه؟ فرمود: به خاطر امرى كه ما اجازه نداريم آن را آشکار كنيم، گفتم: در آن غيبت چه حكمتى وجود دارد؟
فرمود: حكمت غيبت او همان حكمتى است كه در غيبت حجّتهاى الهى پيش از او بوده است و وجه حكمت غيبت او پس از ظهورش آشكار گردد، همچنان كه وجه حكمت كارهاى خضر (علیه السلام) از شكستن كشتى و كشتن پسر و بپاداشتن ديوار بر موسى (علیه السلام) روشن نبود تا آنكه وقت جدايى آنها فرارسيد. اى پسر فضل اين امر، امرى از امور الهى و سرّى از اسرار خدا و غيبى از غيوب پروردگار است و چون دانستيم كه خداى تعالى حكيم است، تصديق مىكنيم كه همه افعال او حكيمانه است اگر چه وجه آن آشكار نباشد.»
پس موارد ذکر شده در روایات جزء حکم غیبت است و ما به بررسی این روایات پرداختیم که یک دسته از این روایات اشاره داشت به اینکه اجرای سنن و غیبات انبیاء در مورد ایشان جاری است لذا ما ذکر غیبات انبیاء پرداختیم تا جواب داده شود از شبههای که میگوید: مگر میشود کسی حجت خدا باشد و در عین حال از چشمان مردم غائب باشد که با بررسی غیبات انبیاء بیان کردیم که همانطور که در حجج قبل امکان داشته است در مورد امام زمان (عج) نیز امکان دارد و در آخرین مورد به غیبت حضرت الیاس (علیه السلام) پرداختیم که طبق بعضی روایات الآن هم ایشان غائب هستند.
روایت سوم غیبت حضرت الیاس(علیه السلام)روى الثعلبي بإسناده عن رجل من أهل عسقلان أنه كان يمشي بالأردن عند نصف النهار فرأى رجلا فقال يا عبد الله من أنت فجعل لا يكلمني فقلت يا عبد الله من أنت قال أنا إلياس قال فوقعت علي رعدة فقلت ادع الله أن يرفع عني ما أجد حتى أفهم حديثك و أعقل عنك قال فدعا لي بثمان دعوات يا بر يا رحيم يا حنان يا منان يا حي يا قيوم و دعوتين بالسريانية فلم أفهمهما فرفع الله عني ما كنت أجد فوضع كفه بين كتفي فوجدت بردها بين ثديي فقلت له يوحى إليك اليوم قال منذ بعث محمد رسولا فإنه ليس يوحى إلي قال قلت له فكم من الأنبياء اليوم أحياء قال أربعة اثنان في الأرض و اثنان في السماء ففي السماء عيسى و إدريس عليهما السلام و في الأرض إلياس و الخضر عليهما السلام قلت كم الأبدال قال ستون رجلا خمسون منهم من لدن عريش المصر إلى شاطئ الفرات و رجلان بالمصيصة و رجل بعسقلان و سبعة في سائر البلاد و كلما أذهب الله تعالى بواحد منهم جاء سبحانه بآخر بهم يدفع الله عن الناس البلاء و بهم يمطرون.[2]
«ثعلبی به سند خودش از مردی از اهل عسقلان نقل میکند که به طرف اردن نزدیک ظهر حرکت میکرد پس مردی را دید، به او گفت: ای بندهی خدا تو کیستی؟ او جوابم را نداد. پس گفتم: ای بندهی خدا تو کیستی؟ گفت: من الیاس هستم پس بدنم لرزید پس گفتم: از خداوند بخواه من تیزهوش شوم تا بتوانم مطالب را دریابم و چیزهائی که میگوئی را بفهمم پس برای من به هشت دعا کرد یا رحیم یا حنان یا منان یا حی یا قیوم و دو دعا به زبان سریانی کرد که من آن دو را نفهمیدم پس از آن فهم و دریافتم قوی شد. او دستش را بین دو شانه من گذاشت؛ به گونهای که اثر آن را روی سینهام احساس کردم.
به او گفتم: امروز به تو وحی میشود؟ گفت: از زمانی که محمد (صلی الله علیه و آله)به رسالت مبعوث شد، دیگر به من وحی نشد گفتم: چه تعداد از انبیاء امروز زنده هستند گفت: چهار نفر، دو نفر در زمین و دو نفر در آسمان پس در آسمان عیسی و ادریس[3] علیهماالسلام و در زمین الیاس و خضر[4] علیهماالسلام. گفتم: چه تعداد ابدال هستند؟ گفت: شصت نفر که پنجاه نفر آنان در عریش مصر تا رود فرات و دو نفر در مصیصه و یک نفر در عسقلان (عج)الآن جزو فلسطین است) و هفت نفر در سایر بلاد است و هر یک از آنها که از دنیا برود، خداوند عز و جل جایگزین میکند و خداوند عز و جل به برکت اینها بلا را از مردم دور میکند و باران به برکت آنان میآید (عج)البته چنین مضمونی هم از امام رضا (علیه السلام) نقل شده است.)»