96/11/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: سرنوشت یهود در عصر ظهور
عدم پذیرش جزیه از یهود:روایت پنجم:حدثنا عبد اللّه بن مروان عن الهيثم بن عبد الرحمن عمن حدثه عن على ابن أبى طالب علیهالسلام قال: المهدى مولده بالمدينة من أهل بيت النبى صلیالله علیه و آله، و اسمه اسم النبی، و مهاجره بيت المقدس.[1]
عبد الرحمن از کسانی که برای او حدیث کردند از علی بن ابی طالب علیهالسلام نقل میکند که فرمودند: مهدی علیهالسلام از اهل بیت پیامبر صلیالله علیه و آله و متولد مدینه است و اسم او اسم پیامبر صلیالله علیه و آله و مهاجرت او به بیت المقدس است.
منابع روایت:1. فتن ابن حمّاد، ج 1 ص 288 ح 10812. عقد الدرر، ص 37 3. عرف السيوطي، الحاوي، ج 2 ص 734. كنز العمّال: ج 14 ص 581 5. نهج الخلاص، ص5966. معجم الأحاديث الإمام المهدي علیهالسلام، ج4، ص64
برسی سند روایت:هیثم بن عبد الرحمن:نامی از ایشان در کتب رجالی نیست. مرحوم نمازی میفرماید: لم یذکروه (یعنی در جامع الرواة، تنقیح المقال و معجم رجال الحدیث نام او نیامده)
البته ایشان روایتی را در فضیلت امیرالمومنین علیهالسلام نقل میکند:
كنز: محمّد بن العبّاس، عن الحسن بن عليّ بن عاصم، عنه، عن الرّضا علیهالسلام، عن آبائه صلوات اللّه عليهم في قوله تعالى: «فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ» قال: نزلت في عليّ بن أبي طالب علیهالسلام. «وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ». قال: نزلت في الثلاثة.[2]
هیثم بن عبد الرحمن از امام رضا علیهالسلام از پدرانشان در مورد قول خداوند «فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ» فرمودند: این آیه در مورد علی بن ابی طالب علیهالسلام نازل شده است «وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ». در مورد آن سه نازل شده است.
از این روایت استفاده میشود که ایشان جزء موالیان امیرالمومنین علیهالسلام بوده است ولی مطلبی دیگر در مورد او نیافتیم.
بر فرض اعتبار او خود ایشان از امیر المومنین علیهالسلام نقل نکردند بلکه در سند چنین آمده «عمن حدثه» یعنی روایت مرسل است البته صرف ارسال موجب کنار گذاشتن روایتی نمیشود بلکه اگر قوت متن داشته باشد و مخالف با مبانی نباشد و مؤید داشته باشد، آن را میپذیریم امّا ما نسبت به « مهاجره الی بیت المقدس» مؤیداتی نداریم بلکه بر عکس آنچه در روایات خاصه وجود دارد اینکه محل سکونت دائم حضرت کوفه است و از هجرت به بیت المقدس در روایات خاصه صحبتی نشده است مگر روایتی که از کتاب مجموع الرائق نقل کردیم که آن هم مورد بحث بود.
روایت ششم:حدثنا عبد اللّه بن مروان عن الهيثم بن عبد الرحمن قال: حدثنى من سمع عليا رضى اللّه عنه يقول: إذا بعث السفيانى إلى المهدى علیهالسلام جيشا فخسف بهم بالبيداء و بلغ ذلك أهل الشام قالوا لخليفتهم: قد خرج المهدى فبايعه و ادخل فى طاعته و إلا قتلناك، فيرسل إليه بالبيعة، و يسير المهدى علیهالسلام حتى ينزل بيت المقدس و تنقل إليه الخزائن و تدخل العرب و العجم و أهل الحرب و الروم و غيرهم فى طاعته من غير قتال، حتى تبنى المساجد بالقسطنطينة و ما دونها، و يخرج قبله رجل من أهل بيته بأهل المشرق يحمل السيف على عاتقه ثمانية أشهر يقتل و يمثّل و يتوجه إلى بيت المقدس فلا يبلغه حتى يموت.[3]
هیثم بن عبد الرحمن گفت: حدیث کرد مرا کسی که شنید که علی علیهالسلام میگوید: هنگامی که سفیانی لشگری را به سوی مهدی علیهالسلام فرستد و آنها در بیداء به زمین فرو روند و این خبر به اهل شام میرسد، به خلیفه گویند: مهدی علیهالسلام خروج کرده است، با او بیعت کن و داخل در اطاعت او بشو در غیر این صورت تو را خواهد کشت پس بیعت را به سوی او فرستد و مهدی علیهالسلام حرکت میکند تا به بیت المقدس وارد شود و خزائن به او منتقل شود و عرب و عجم (غیر عرب) و اهل حرب و روم و غیر آنها در اطاعت او بدون جنگ داخل شوند، تا اینکه مساجد در قسطنطنیه بنا کند، و قبل از او مردی از اهل بیت او به همراه اهل شرق خروج میکند که هشت ماه شمشیر بر گردن خود حمل میکند، میکشد و مثله میکند!! و به سوی بیت المقدس میرود پس به آن نمیرسد تا اینکه میمیرد.
دلالت این روایت بر اینکه قبلا بیت المقدس از یهود پاکسازی شده قویتر است لذا امام علیهالسلام آنجا را پایتخت خودشان قرار میدهند البته دلالت آن روشن نیست چون کسی که قبل از امام علیهالسلام برای فتح بیت المقدس میرود به آنجا نمیرسد.
منابع روایت:1. الفتن ابن حماد، ص273، ح1017
2. التشریف بالمنن
3. ملحقات احقاق الحق، ج13، ص312
4. کنز العمال، ج14، ص589
بررسی سند روایت:بر فرض قبول فتن ابن حماد این روایت هم مرسل است.
مرحوم ابن طاوس هنگام نقل این روایت میفرماید: هکذا رأیت الحدیث و فیه النظر یعنی ایشان هم این روایت را قبول ندارند.
مناظره امام با یهود:برخی روایات دلالت بر این مطلب دارد که امام علیهالسلام با یهود مناظره میکند.
روایت هفتم:حدثنا أبو يوسف المقدسى عن صفوان بن عمرو عن عبد اللّه بن بشر الخثعمى عن كعب قال: المهدى يبعث بقتال الروم يعطى فقه عشرة، يستخرج تابوت السكينة من غار بأنطاكية فيه التوراة التى أنزل اللّه تعالى على موسى علیهالسلام، و الإنجيل الذى أنزله اللّه عز و جل على عيسى علیهالسلام، يحكم بين أهل التوراة بتوراتهم و بين أهل الإنجيل بإنجيلهم.[4]
کعب می گوید: مهدی علیهالسلام تابوت سکینه را از غاری در انطاکیه خارج میکند که در آن توراتی است که خداوند بر موسی علیهالسلام نازل کرد، و انجیلی که خداوند بر عیسی علیهالسلام نازل کرد، و او بین اهل تورات به توراتشان حکم کند و بین اهل انجیل به انجیل حکم کند.