96/02/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اصحاب امام زمان در دوران غیبت صغری
ادامه روایات نایب دوم:محمد بن عثمان سالیان متمادی در خدمت این بیت و و در خدمت ناحیهی مقدسه بود و قضایا، کرامات، معجزات و توقیعات بسیاری در این پنجاه سال به وسیلهی ایشان رسیده است و آنچه الآن در دسترس است، قسمت کمی از آنها میباشد. مرحوم سید ابو الحسن اصفهانی فرموده بودند: اگر استفتائاتی که جواب دادم را جمع آوری میکردم، یک دوره جواهر میشد یعنی چهل و چهار جلد، این در حالی است که محمد بن عثمان به مدت پنجاه سال با خود امام معصوم علیهالسلام در ارتباط و جواب مسائل را از ایشان دریافت میکرده است امّا متأسفانه بخش اندکی از آن امروز به دست ما رسیده است.
روایت دوازدهم (توقیع هفتم)الف) متن روایتوَ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَتِّيلٍ قَالَ قَالَ عَمِّي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَتِّيلٍ دَعَانِي أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ السَّمَّانُ الْمَعْرُوفُ بِالْعَمْرِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فَأَخْرَجَ إِلَيَّ ثُوَيْبَاتٍ مُعْلَمَةً وَ صُرَّةً فِيهَا دَرَاهِمُ فَقَالَ لِي يَحْتَاجُ أَنْ تَصِيرَ بِنَفْسِكَ إِلَى وَاسِطٍ فِي هَذَا الْوَقْتِ وَ تَدْفَعَ مَا دَفَعْتُ إِلَيْكَ إِلَى أَوَّلِ رَجُلٍ يَلْقَاكَ عِنْدَ صُعُودِكَ مِنَ الْمَرْكَبِ إِلَى الشَّطِّ بِوَاسِطٍ قَالَ فَتَدَاخَلَنِي مِنْ ذَلِكَ غَمٌّ شَدِيدٌ وَ قُلْتُ مِثْلِي يُرْسَلُ فِي هَذَا الْأَمْرِ وَ يَحْمِلُ هَذَا الشَّيْءَ الْوَتْحَ قَالَ فَخَرَجْتُ إِلَى وَاسِطٍ وَ صَعِدْتُ مِنَ الْمَرْكَبِ فَأَوَّلُ رَجُلٍ يَلْقَانِي سَأَلْتُهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ قَطَاةٍ الصَّيْدَلَانِيِ[1] وَكِيلِ الْوَقْفِ بِوَاسِطٍ فَقَالَ أَنَا هُوَ مَنْ أَنْتَ فَقُلْتُ أَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَتِّيلٍ قَالَ فَعَرَفَنِي بِاسْمِي وَ سَلَّمَ عَلَيَّ وَ سَلَّمْتُ عَلَيْهِ وَ تَعَانَقْنَا فَقُلْتُ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ الْعَمْرِيُّ يَقْرَأُ عَلَيْكَ السَّلَامَ وَ دَفَعَ إِلَيَّ هَذِهِ الثُوَيْبَاتِ وَ هَذِهِ الصُّرَّةَ لِأُسَلِّمَهَا إِلَيْكَ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ فَإِنَّ مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْحَائِرِيَ قَدْ مَاتَ وَ خَرَجْتُ لِإِصْلَاحِ كَفَنِهِ فَحَلَّ الثِّيَابَ وَ إِذَا فِيهَا مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ مِنْ حِبَرٍ وَ ثِيَابٍ وَ كَافُورٍ فِي الصُّرَّةِ وَ كِرَاءِ الْحَمَّالِينَ وَ الْحَفَّارِ قَالَ فَشَيَّعْنَا جَنَازَتَهُ وَ انْصَرَفْت.[2]
جعفر بن محمّد بن متّيل گويد: ابو جعفر محمّد بن عثمان سمّان معروف به عمرى مرا فراخواند و چند تكه پارچه راه راه و يك كيسهاى كه چند درهم در آن بود به من داد و گفت: لازم است كه هم اكنون خود به واسط بروى و اينها را كه به تو دادم به اوّلين كسى بدهى كه پس از سوار شدن بر مركب براى رفتن به شطّ واسط به استقبال تو آيد، گويد: از اين مأموريت اندوه گرانى در دلم نشست و با خود گفتم آيا مثل منى را با اين كالاى كم ارزش به چنين مأموريتى مىفرستند؟گويد: به واسط درآمدم و بر مركب سوار شدم و از اوّلين مردى كه مرا ديدار كرد پرسيدم: حسن بن محمّد بن قطاة صيدلانىّ وكيل وقف در واسط كجاست؟گفت: من هستم تو كيستى؟ گفتم: من جعفر بن محمّد بن متّيل هستم، گويد: مرا به نام مىشناخت، بر من سلام كرد و من نيز بر وى سلام كردم و معانقه كرديم، گفتم: ابو جعفر عمرىّ سلام مىرساند و اين چند تكه پارچه و اين كيسه را داده است تا به شما تسليم كنم گفت: الحمد للَّه، محمّد بن عبد اللَّه حائرى درگذشته است و من براى فراهم كردن كفن او بيرون آمدهام جامهدان را گشود و به ناگاه ديديم كه در آن لوازم مورد نياز از قبيل كفن و كافور موجود بود و اجرت حمّال و حفّار هم در آن كيسه بود، گويد تابوتش را تشييع كرديم و برگشتم.ب) منابع روایت:1. كمال الدين، ج 2 ص 504 ب 45 ح 352. الخرائج و الجرائح، ج 3 ص 1119 ب 20 ح 353. الثاقب في المناقب، ص 598 ح 542 در سند آن جعفر بن احمد است.4. إثبات الهداة، ج 3 ص 678 ب 33 ف 1 ح 79 از کمال الدین5. مدينة المعاجز، ج 8 ص 175 ح 27736. بحار الانوار، ج 51 ص 336 ب 15 ح 63 از کمال الدین7. منتخب الأثر، ص 396 ف 4 ب 3 ح 78. معجم الأحاديث الإمام المهدي، ج6 ص144
ج) بررسی سند روایت:وَ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَتِّيلٍ قَالَ قَالَ عَمِّي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَتِّيلٍمحمد بن علی بن متیل
مرحوم خوئی فرمودند:ایشان از مشایخ مرحوم صدوق میباشد.
این بحث مطرح است که آیا مشایخ ثقات ثقه هستند یا نه؟ نسبت به مشایخ مرحوم نجاشی چنین حرفی گفته شده که مشایخ ایشان ثقه هستند امّا نسبت به مشایخ مرحوم صدوق چنین چیزی گفته نشده است. البته اگر این مبنا را بپذیریم که مشایخ ثقات ثقه هستند، میتوان حکم به توثیق ایشان کرد و الا توثیق خاصی نسبت به ایشان نیافتیم الاّ اینکه نسبت به این مورد ظن به اعتبار و حسن ایشان پیدا میکنیم چون مرحوم صدوق در مسائل مربوط به امامت که از اهمیت ویژهای برخوردار است، از شخص ضعیف روایت نقل نمیکند. مرحوم سبزواری هم میفرماید: در رجال ظنون اجتهادی هم کفایت میکند.
به نظر ما اگر ایشان ثقه نباشد، حسن است.
جعفر بن محمد بن متیل: در مورد ایشان هم مطلبی در کتب رجال نمیباشد.
امّا در مجموع این روایات تواتر اجمالی دارد یعنی قطع به صدور بسیاری از این روایات از جانب امام معصوم و وکلای ایشان داریم.
روایت سیزدهم (توقیع هشتم)الف) متن روایتوَ أَخْبَرَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنِ ابْنِ نُوحٍ عَنْ أَبِي نَصْرٍ هِبَةِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي خَالِي أَبُو إِبْرَاهِيمَ جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ النَّوْبَخْتِيُّ قَالَ قَالَ لِي أَبِي أَحْمَدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ وَ عَمِّي أَبُو جَعْفَرٍ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ إِبْرَاهِيمَ وَ جَمَاعَةٌ مِنْ أَهْلِنَا يَعْنِي بَنِي نَوْبَخْتَ أَنَ أَبَا جَعْفَرٍ الْعَمْرِيَ لَمَّا اشْتَدَّتْ حَالُهُ اجْتَمَعَ جَمَاعَةٌ مِنْ وُجُوهِ الشِّيعَةِ مِنْهُمْ أَبُو عَلِيِّ بْنُ هَمَّامٍ وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ الْكَاتِبُ وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْبَاقَطَانِيُ وَ أَبُو سَهْلٍ إِسْمَاعِيلُ بْنُ عَلِيٍّ النَّوْبَخْتِيُّ وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ بْنُ الْوَجْنَاءُ وَ غَيْرُهُمْ مِنَ الْوُجُوهِ [وَ] الْأَكَابِرِ فَدَخَلُوا عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فَقَالُوا لَهُ.
إِنْ حَدَثَ أَمْرٌ فَمَنْ يَكُونُ مَكَانَكَ فَقَالَ لَهُمْ هَذَا أَبُو الْقَاسِمِ الْحُسَيْنُ بْنُ رَوْحِ بْنِ أَبِي بَحْرٍ النَّوْبَخْتِيُّ الْقَائِمُ مَقَامِي وَ السَّفِيرُ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ صَاحِبِ الْأَمْرِ علیهالسلام وَ الْوَكِيلُ [لَهُ] وَ الثِّقَةُ الْأَمِينُ فَارْجِعُوا إِلَيْهِ فِي أُمُورِكُمْ وَ عَوِّلُوا عَلَيْه فِي مُهِمَّاتِكُمْ فَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَ قَدْ بَلَّغْتُ.[3]
جعفر بن احمد نوبختى مىگويد: پدرم احمد و عمويم عبد اللّه بن ابراهيم و تعدادى از اهل ما، يعنى طايفه نوبخت، به من خبر دادند كه وقتى بيمارى ابو جعفر عمرىّ شدت يافت، تعدادى از بزرگان شيعه؛ از جمله: ابو على بن همام[4] ، ابو عبد اللّه بن محمّد كاتب، ابو عبد اللّه باقطانى[5] ، ابو سهل اسماعيل بن على نوبختى، ابو عبد اللّه بن وجناء[6] و تعداد ديگرى جمع شده، به خدمت ابو جعفر رسيدند و خطاب به او گفتند:
اگر حادثه مرگ براى تو اتفاق بيفتد، چه كسى جانشين شما مىشود؟ ابو جعفر به آنها گفت: اين ابو القاسم حسين بن روح بن ابى بحر نوبختى است كه جانشين من و سفير بين شما و صاحب الامر علیهالسلام است، وكيل و مورد اطمينان حضرت است، پس در مسائلتان به او مراجعه كنيد و در مهمات امورتان به او اعتماد كرده و اعتقاد داشته باشيد من مأمور شدهام كه اين را به شما برسانم و رساندم.
از این روایت مقام محمد بن عثمان و ارتباط او با امام وتثبیت سفیر سوم استفاده میشود.
ب) منابع روایت:1. غيبة الطوسي: ص 371 ح 3422. بحار الانو، ج 51 ص 355 ب 16 ذيل ح 63. منتخب الأثر، ص 396 ف 4 ب 3 ح 84. معجم الأحاديث الإمام المهدي، ج6 ص145
روایت چهاردهم (توقیع نهم)الف) متن روایت:وَ أَخْبَرَنِي جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْأَسْوَدِ الْقُمِّيُ أَنَّ أَبَا جَعْفَرٍ الْعَمْرِيَّ قُدِّسَ سِرُّهُ حَفَرَ لِنَفْسِهِ قَبْراً وَ سَوَّاهُ بِالسَّاجِ[7] فَسَأَلْتُهُ عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ لِلنَّاسِ أَسْبَابٌ [وَ] سَأَلْتُهُ عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ قَدْ أُمِرْتُ أَنْ أَجْمَعَ أَمْرِي فَمَاتَ بَعْدَ ذَلِكَ بِشَهْرَيْنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ أَرْضَاهُ.[8]
محمّد بن على بن اسود قمى گفته است: ابو جعفر عمرىّ- قدس سره- قبرى براى خودش حفر كرده و با چند تخته آن را آماده و مهيا كرده بود. علّت اين مسأله را از او پرسيدم، گفت: اسبابى براى مردم هست. باز هم علّت اين كار را از او پرسيدم و گفت: مأمور شدهام كه كارهايم را جمعوجور كنم. ايشان دو ماه پس از اين ماجرا، دار دنيا را وداع گفت. خدا از او راضى شود و او را نيز راضى كند.ب) منابع روایت:1. كمال الدين، ج 2 ص 502 ب 45 ح 292. غيبة الطوسي، ص 365 ح 3333. الخرائج و الجرائح، ج 3 ص 1120 ب 20 ح 364. إعلام الورى، ص 422 ب 3 ف 25. إثبات الهداة، ج 3 ص 677 ب 33 ف 1 ح 746. مدينة المعاجز، ج 8 ص 143 ح 27517. بحار الانوارف ج 51 ص 351 ب 168. معادن الحكمة، ج 2 ص 2919. منتخب الأثر، ص 396 ب 3 ف 4 ح 610. معجم الأحاديث الإمام المهدي، ج6 ص145