96/01/21
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اصحاب امام زمان در دوران غیبت صغری
ادامهی ترجمه روایت پنجم نایب دوم:
و امّا خمس، آن بر شيعيان ما مباح است و تا هنگام ظهور امر ما از آن معاف هستند تا ولادتشان پاكيزه شود و نه خبيث.و امّا پشيمانى گروهى كه در دين خداى تعالى به واسطه آنچه به ما دادند شكّ كردند، ما از هر كسى كه فسخ بيعت كند بيعتمان را برداشتيم و نيازى به عطاى شكّكنندگان نيست.و امّا علت وقوع غيبت، خداى تعالى مىفرمايد: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ﴾[1] ، بر گردن همه پدرانم بيعت سركشان زمانه بود امّا من وقتى خروج نمايم بيعت هيچ سركشى بر گردنم نيست.
و امّا وجه انتفاع از من در غيبتم، آن مانند انتفاع از خورشيد است چون ابر آن را از ديدگان نهان سازد و من امان اهل زمين هستم همچنان كه ستارگان امان اهل آسمانها هستند و از امورى كه سودى برايتان ندارد پرسش نكنيد و خود را در آموختن آنچه از شما نخواستهاند به زحمت نياندازيد و براى تعجيل فَرَج بسيار دعا كنيد كه همان فَرَج شما است و اى اسحاق بن يعقوب! درود بر تو و بر پيروان هدايت باد.
د) توضیح روایتوَ أَمَّا الْخُمُسُ فَقَدْ أُبِيحَ لِ شِيعَتِنَا وَ جُعِلُوا مِنْهُ فِي حِلٍّ إِلَى وَقْتِ ظُهُورِ أَمْرِنَا لِتَطِيبَ وِلَادَتُهُمْ وَ لَا تَخْبُثَ:
شبههی اول:
وهابیها برای عدم لزوم پرداخت خمس به این عبارت تمسک میکنند: چون امام شیعیان خمس را برای شیعیان مباح کرده پس پرداخت آن لزوم و وجوبی ندارد.[2]
جواب:علما و بزرگان برای این عبارت توجیهات متعددی بیان کردند:
1. مراد خمس جواری است که به غنیمت گرفته میشود چون دوران حاکمیت حکومت حق نبود بلکه دوران حکام جور و ستمگر عباسی بود، وقتی که کنیزان را به اسارت میگرفتند، آنها را به بازار آورده و در آن به فروش میگذاشتند، شیعیان هم گاهی از آنها میخریدند و حال آنکه باید خمس آن را پرداخت میکردند، امام علیهالسلام میفرماید: ما آن را مباح کردیم تا ولادتها پاک باشد نه اینکه مطلق خمس را حلال کنند.
2. بر فرض اینکه فرمایش امام علیهالسلام شامل دیگر موارد خمس بشود و چنین دلالتی داشته باشد، با توجه به اینکه اصل تشریع خمس از ضروریات مذهب است (خود این روایت اشاره به اصل تشریع دارد و این از کلام امام «ابیح» دانسته میشود.) گوئیم:
بزرگان ما وقتی بحث خمس را مطرح میکنند، در دو مقام آن را مورد بررسی قرار میدهند: یکی مقام تشریع است و دیگری مقام اباحه است. در مقام تشریع هم به آیه و هم به روایات استدلال میکنند و به این مسئله که چرا از زمان امام صادق علیهالسلام به بعد مطرح گردید، جواب میدهند. وقتی اصل تشریع آن ثابت شد، هر روایتی که بر خلاف تشریع باشد را توجیه میکنند لذا این توقیع را محدود به بحث کنیزان میکنند و بر فرض قبول اعم بودن آن، چنین توجیه میکنند که این حکم زمنی است و مربوط به یک زمان خاصی بوده است.
3. بر فرض عدم قبول همهی توجیهات گوئیم این توقیع معارض است با ادلهی قطعی که خمس را تشریع میکند، که در این صورت یا باید توجیه را بپذیریم یا باید از آن رفع ید کنیم.
شبههی دوم:
چرا معهود نیست که پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله خمس مؤنه را گرفته باشند؟
جواب:فاصلهی زمانی بسیار است و حکومتهای اموی و عباسی که بسیاری از چیزها را تغییر دادند، ممکن است یکی از آنها همین خمس باشد، آنها حتی نماز را تغییر دادند، ابن عباس صحبت از نماز عید فطر میکند امّا مردم نمیفهمند که نماز عید فطر چیست؟!
گاهی صحبت از تشریع خمس است که مسلم است، آیات و روایات بر آن هست. گاهی صحبت از اخذ است که چرا پیامبر صلیالله علیه و آله خمس نمیگرفت در حالی که زکات را میگرفتند و کسانی را برای اخذ آن میفرستادند؟ جواب اینکه زکات حق فقرا است امّا خمس هزینهی شخصی پیامبر صلیالله علیه و آله بود.
وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ مِنَ الْغَيْبَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ﴾[3] إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ مِنْ آبَائِي علیهمالسلام إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي:
شبهه سوم:وهابیها شبهه میکنند که چرا امام زمان شیعیان مانند دیگر ائمه علیهمالسلام ظاهر نیستند؟
جواب:این شبهه را علمای ما قبلا مطرح کرده و به آن جواب دادند، صاحب کشف الغمة[4] این شبهه را مطرح کرده میفرماید: بین امام زمان علیهالسلام و دیگر ائمه علیهمالسلام فرق است، ائمهی دیگر علیهمالسلام به حسب ظاهر با حکومتها تنش نداشتند امّا امام زمان علیهالسلام در سرلوحهی برنامهاش سرنگون کردن حکومتهای باطل است، اگر در بین مردم ظاهر بود و تکلیف به قیام هم نداشت، حکومتها او را به قتل میرساندند.
در این توقیع یکی از حکمتهای غیبت را بیان میکند و آنچه در روایات آمده است از خوف از قتل و سنن الهی و امتحان و ... همه حکمتهای غیبت است، علت غیبت نیستند. ائمه علیهمالسلام علت غیبت را میدانند ولی مأذون به گفتن نیستند لذا امام یکی از حکمتهای غیبت را فرمودند: و امّا علت وقوع غيبت، خداى تعالى مىفرمايد: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ﴾[5] ، بر گردن همه پدرانم بيعت سركشان زمانه بود امّا من وقتى خروج نمايم بيعت هيچ سركشى بر گردنم نيست.
آری! بیعت جباران بر یکیک ائمه علیهمالسلام بود! امام صادق علیهالسلام به منصور دوانیقی میفرماید: یا امیر المومنین در حالی که او افسق فاسقین بود امّا امام علیهالسلام ناچار بودند او را اینگونه صدا بزنند امّا خداوند عز و جل نمیخواهد بیعتی از سرکشان بر گردن امام زمان باشد.
بالاخره این یکی از توقیعات مهمی است که توسط محمد بن عثمان عمری به اسحاق بن یعقوب رسیده است و این نامه حکایت از جلالت اسحاق بن یعقوب دارد هر چند غیر از این نامه چیزی در مورد اسحاق بن یعقوب نمیباشد.
ه) منابع روایتبه این توقیع توجه شده و کتب حدیثی بسیاری آن را نقل کردند:1. كمال الدين، ج 2 ص 483 ب 45 ح 42. غيبة الطوسي، ص 290 ح 2473. إعلام الورى، ص 423 ف 3 به طریق دیگری نقل میکند.
4. الخرائج و الجرائح، ج 3 ص 1113 ب 20 ح 305. الإحتجاج، ج 2 ص 4696. كشف الغمّة، ج 3 ص 3217. الدرة الباهرة، ص 478. منتخب الأنوار المضيئة، ص 122 ف 99. نوادر الأخبار، ص 240 ح 310. وسائل الشيعة، ج 17 ص 291 ب 26 ح 15 و ج 18 ص 101 ب 11 ح 911. هداية الأمّة، ج 1 ص 33 ح 16 و ج 4 ص 165 ح 7 و ج 6 ص 33 ح 27 و ج 8 ص 384 ح 12
12. إثبات الهداة، ج 3 ص 756 ب 35 ف 10 ح 4213. العوالم، الإمام الصادق عليه السّلام، ص 1078.14. بحار الانوار، ج 50 ص 227 ب 6 ح 1 و ج 51 ص 349 ب 16 ح 2 و ج 52 ص 111 ب 21 ح 19 و ج 53 ص 180 ب 31 ح 10 و ج 66 ص 482 ح 2 و ج 78 ص 380 ب 30 ح 1 و ج 79 ص 166 ب 88 ح 2 و ج 96 ص 184 ب 22 ح 115. معادن الحكمة، ج 2 ص 28016. نور الثقلين، ج 1 ص 682 ح 408 و ج 2 ص 368 ح 13817. مستدرك الوسائل، ج 12 ص 316 ب 36 ح 2318. الأنوار البهية، ص 37319. منتخب الأثر، ص 267 ف 2 ب 28 ح 2 و ص 272 ف 2 ب 29 ح 420. معجم الأحاديث الإمام المهدي علیهالسلام، ج6، ص128
این حدیث در کتب فقهی هم مورد توجه قرار گرفته است و آن را جزء ادلهی ولایت فقیه شمردهاند.