درس مهدویت استاد طبسی
95/11/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : اصحاب امام زمان در دوران غیبت کبری
ادامه روایات عامه در مورد ابدال:
روایت یازدهم:
الف) متن روایت
قالوا في الخبر: ثمّ تسير خيل السّفيانيّ تريد مكّة، تنتهي إلى موضع يقال له: بيداء، فينادي مناد من السّماء: يا بيداء، بيدي بهم فيخسف بهم، فلا ينجو منهم إلّا رجلان من كلب، يقلب وجوههما في أقفيتهما، يمشيان القهقرى على أعقابهما، حتّى يأتيا السّفيانيّ فيخبرانه، و يأتي البشير المهديّ و هو بمكّة، فيخرج معه اثنا عشر ألفا، فهم الأبدال و الأعلام، حتّى يأتي المباء (المياه خ ل) و يأسر السفيانيّ، و يغير على كلب لأنّهم أتباعه، و يسبي نساءهم، قالوا: فالخائب يومئذ من خاب عن غنائم كلب[1] [2]
پیامبر صلیالله علیه و آله فرمودند: لشگر سفیانی به قصد مکه حرکت میکنند، به مکانی میرسند که به آن بیداء گفته میشود، پس منادی از آسمان ندا میدهد: ای بیداء، آنها را نابود کن پس آنها را فرو میبرد، پس از آنها کسی نجات پیدا نمیکند مگر دو نفر از قبیلهی کلب، صورت این دو بر میگردد، و به عقب راه میروند، تا اینکه نزد سفیانی میآیند پس او را با خبر میکنند، و بشیر نزد مهدی میآید و او در مکه است، پس همراه او دوازده هزار نفر خروج میکنند[3] که ابدال و افراد شاخص از آنها است تا اینکه به منطقهی میاه میرسند و سفیانی را اسیر میگیرد و به قبیلهی کلب (در شام هستند) حمله میکند چون آنها پیروان سفیانی هستند و زنان آنها را اسیر میگیرد، گویند: خائب کسی است که از غنائم کلب محروم بماند.
طبق این روایت ابدال همان دوازده هزار نفری هستند که همراه امام علیهالسلام خروج میکنند، و بیانگر این است که ابدال در هنگام ظهور در کنار حضرت هستند امّا این روایت نسبت به اینکه ابدال در دوران غیبت چه نقش و ارتباطی با امام زمان دارند، بیانی ندارد.
شاید موافق روایت ابن رزین خافقی باشد که از امیرالمؤمنینعلیهالسلام نقل میکند: «یخرج المهدی فی اثنی عشر الفاً ان قلوا...» یعنی کمترین عددی که امام زمان با این عدد خروج میکند، دوازده هزار نفر است.[4]
ب) منابع روایت
1. البدء و التاريخ، احمد بن سهل بلخی، ج 2 ص 178- 179- و قال: و روي أنّ النبي صلیالله علیه و آله قال:
2. خريدة العجائب، ص 198- مرسلا، عن النبي صلیالله علیه و آله
3. معجم الأحاديث الإمام المهدي علیهالسلام، ج2، ص387
ج) بررسی سند روایت
احمد بن سهل بلخی (م322ه)
در مورد ایشان گفته اند:[5] عالم، سلک فی مصنفاته طریق الفلاسفة، کان معلما لصبیان، ثم رفعه العلم الی رتبة علیة، له تألیفات: صور الاقالیم، بیان وجوه الحکمة من الاوامر و النواهی الشرعیة (کتاب العلم و التعلیم) ولی آقای بلخی (احمد بن سهل) بر فرض وثاقت و اعتبار او، روایت را مرسلا نقل میکند و پس از تتبع نامی از او در کتابهای رجالی نیافتم.
مفاد روایت هم این است که ابدال در ابتدای ظهور در کنار حضرت مهدی علیهالسلام هستند و حضرت مهدی علیهالسلام همراه آنان از مکه خارج میشود و این مطلب در روایات ما هم آمده که امام علیهالسلام به تنهائی از مکه خارج نمیشوند تا اینکه حلقه تکمیل شود و حلقه را از ده هزار تا چهارده هزار نفر گفتند.
روایت دوازدهم:
الف) متن روایت
إذا سمع العائذ الّذى بمكّة الخسف خرج مع اثنى عشر ألفا، فيهم الأبدال حتّى ينزلوا إيلياء، فيقول الّذى بعث الجيش حين يبلغه الخبر من إيلياء: لعمر اللّه لقد جعل اللّه فى هذا الرجل عبرة. بعثت إليه ما بعثت، فساخوا فى الأرض. إنّ فى هذا لعبرة و نصرة. فيؤدى إليه السفيانى الطاعة. فيخرج حتّى يلقى كلبا، و هم أخواله، فيعيرونه بما صنع، و يقولون: كساك اللّه قميصا فخلعته! فيقول: ما ترون؟ أستقيله البيعة؟ فيقولون: نعم. فيأتيه إلى ايلياء فيقول: أقلنى فيقول له: أ تحبّ أن أقيلك؟ فيقول: نعم. فيقتله. ثمّ يقول: هذا رجل قد خلع طاعتى. فيأمر به عند ذلك، فيذبح على بلاطة باب ايلياء. ثمّ يسير إلى كلب فينهبهم. فالخائب من خاب يوم نهب كلب.
وقتى آن پناهنده به مكه (يعنى حضرت مهدى علیهالسلام) خبر فرو رفتن در زمين بيدا را مىشنود با دوازده هزار نفر كه در ميان آنها ابدال نيز حضور دارند قيام مىكند و از مكه خارج مىشود تا آن كه در ايلياء (بیت المقدس) فرود آيد.
سفيانى كه اين خبر را مىشنود، مىگويد: به خدا سوگند، خداوند در اين مرد عبرتى قرار داده است من سپاهى مقتدر و مجهز را به سوى او فرستادم امّا در زمين فرو رفتند. اين امر مايه عبرت است. از اين رو سفيانى تسليم وى شده، پيروش مىگردد. او از آنجا بيرون مىرود تا آن كه به دايىهايش از طايفه كلب بر مىخورد. آنها او را سرزنش مىكنند و مىگويند: خدا پيراهن [سرورى و فرماندهى] را بر تنت كرده بود امّا تو خود آن را بيرون آوردى!
مىگويد: نظر شما چيست؟ آيا بيعتش را پس دهم؟ مىگويند: آرى. سپس سفيانى به ايليا به نزد امام علیهالسلام رفته و مىگويد: بيعتم را پس بگير. حضرت مىفرمايد: آيا چنين دوست مىدارى؟ مىگويد: آرى. امام بيعتش را از او بر مىدارد و سپس مىگويد: اين مرد از طاعت من خارج شده است. آنگاه دستور مىدهد در دروازه ايليا سرش را جدا كنند. سپس به سوى طايفه كلب رفته و غنايمى بدست مىآورد و محروم كسى است كه از آن غنايم، بىبهره بماند.
از این روایت استفاده میشود که ابدال در دوران ظهور نقش دارند و نقش آنان عمدتا در درگیری با طایفهی کلب است و آنها را سرکوب و کارشان را یکسره میکنند.
ب) منابع روایت
1. الفتن لابن حمّاد، ج 1 ص 347 ح 1002- حدثنا الوليد و رشدين، عن ابن لهيعة، قال:
حدثني أبو زرعة، عن محمد بن علي، قال: ... و لم يسنده إلى النبي صلیالله علیه و آله.
2. عقد الدرر، ص 121- أورده مرسلا، عن نعيم بن حمّاد.
3. القول المختصر، ص 97 ح 26- مختصر و با کمی تفاوت
4. عرف السيوطي، الحاوي، ج 2 ص 72- از فتن ابن حمّاد، با کمی تفاوت يسير
5. برهان المتّقي، ص 123 ب 4 ف 2 ح 32- از الفتن.
6. ملحقات إحقاق الحقّ، ج 29 ص 537- از عقد الدرر.
7. معجم الأحاديث الإمام المهدي علیهالسلام، ج2، ص390
ج) بررسی سند روایت
سند این روایت مشکل دارد و به پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله منتهی نمیشود.
نتیجه:
از روایاتی که عامه در مورد ابدال نقل کردند، استفاده میشود که ابدال مثبت هستند و در دوران ظهور امام زمان علیهالسلام هم نقش دارند و طبق دو روایت اخیر مسئولیت سنگین مبارزه با اساس ظلم و فساد که سفیانی باشد بر عهدهی آنان است.
ادامه روایات شیعه در مورد ابدال:[6]
روایت سیزدهم:
الطَّالَقَانِيُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْعَدَوِيِّ عَنْ يُوسُفَ بْنِ يَحْيَى الْأَصْبَهَانِيِّ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ حَاتِمٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ صَالِحِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ حَفْصٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ نَجِيحٍ عَنْ حُصَيْبٍ عَنْ مُجَاهِدٍ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ قَالَ: أَوْصَى رَسُولُ اللَّهِ صلیالله علیه و آله عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ علیهالسلام فَقَالَ يَا عَلِي... وَ إِنْ جَامَعْتَهَا فِي لَيْلَةِ الْجُمُعَةِ بَعْدَ صَلَاةِ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ فَإِنَّهُ يُرْجَى أَنْ يَكُونُ وَلَداً بَدَلًا مِنَ الْأَبْدَالِ إِنْ شَاءَ اللَّه[7]
اگر در شب جمعه بعد از نماز عشاء با همسرت مقاربت کنی پس امید است که فرزند او بدلی از ابدال شود، اگر خداوند بخواهد.
روایت چهاردهم:
كتاب العتيق الغروي مُنَاجَاةُ مَوْلَانَا زَيْنِ الْعَابِدِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ:.. وَ اجْعَلْنَا بِخِدْمَتِكَ لِلْعِبَادِ وَ الْأَبْدَالِ فِي أَقْطَارِهَا طُلَّاباً وَ لِلْخَاصَّةِ مِنْ أَصْفِيَائِكَ أَصْحَاباً وَ لِلْمُرِيدِينَ الْمُتَعَلِّقِينَ بِبَابِكَ أَحْبَابا[8]
خدایا ما را جزء کسانی قرار بده که دنبال یافتن و شناخت ابدال در اقطار زمین باشند و جزء اصحاب اوصیاء تو باشند و ..
مفاد این روایت هم این است که ابدال چهرهی مثبتی هستند.
روایت پانزدهم:
عَنْ حُذَيْفَةَ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلیالله علیه و آله يَقُولُ: إِذَا كَانَ عِنْدَ خُرُوجِ الْقَائِمِ يُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ أَيُّهَا النَّاسُ قُطِعَ عَنْكُمْ مُدَّةُ الْجَبَّارِينَ وَ وَلِيَ الْأَمْرَ خَيْرُ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ فَالْحَقُوا بِمَكَّةَ فَيَخْرُجُ النُّجَبَاءُ مِنْ مِصْرَ وَ الْأَبْدَالُ مِنَ الشَّامِ وَ عَصَائِبُ الْعِرَاقِ رُهْبَانٌ بِاللَّيْلِ لُيُوثٌ بِالنَّهَارِ كَأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ الْحَدِيدِ فَيُبَايِعُونَهُ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ ...[9]
حذیفه گوید: شنیدم پیامبر خدا صلیالله علیه و آله میفرماید: هنگام خروج قائم منادی از آسمان ندا میدهد: ای مردم حکومت جبارین تمام شد و امور به دست بهترین امت محمد است پس به مکه ملحق شوید، پس نجباء از مصر و ابدال از شام و عصائب عراق خروج میکنند که شبها به عبادت و روز مانند شیر میجنگند گویا قلوب آنها آهن است پس بین رکن و مقام با امام بیعت میکنند.