درس مهدویت استاد طبسی
95/11/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:اصحاب امام زمان در دوران غیبت کبری
ابدال
بیان سوم:
مرحوم کفعمی در حاشیه مصباح میفرماید:[1] و قال الشيخ الكفعمي رحمه الله في هامش جنته عند ذكر دعاء أم داود قيل إن الأرض لا يخلو من القطب و أربعة أوتاد و أربعين أبدالا و سبعين نجيبا و ثلاثمائة و ستين صالحا فالقطب هو المهدي ع و لا يكون الأوتاد أقل من أربعة لأن الدنيا كالخيمة و المهدي كالعمود و تلك الأربعة أطنابها و قد يكون الأوتاد أكثر من أربعة و الأبدال أكثر من أربعين و النجباء أكثر من سبعين و الصلحاء أكثر من ثلاث مائة و ستين و الظاهر أن الخضر و إلياس من الأوتاد فهما ملاصقان لدائرة القطب.
و أما صفة الأوتاد فهم قوم لا يغفلون عن ربهم طرفة عين و لا يجمعون من الدنيا إلا البلاغ و لا تصدر منهم هفوات الشر و لا يشترط فيهم العصمة من السهو و النسيان بل من فعل القبيح و يشترط ذلك في القطب. و أما الأبدال فدون هؤلاء في المراقبة و قد تصدر منهم الغفلة فيتداركونها بالتذكر و لا يتعمدون ذنبا. و أما النجباء فهم دون الأبدال. و أما الصلحاء فهم المتقون الموفون بالعدالة و قد يصدر منهم الذنب فيتداركونه بالاستغفار و الندم قال الله تعالى إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ [2] جعلنا الله من قسم الأخير لأنا لسنا من الأقسام الأول لكن ندين الله بحبهم و ولايتهم و من أحب قوما حشر معهم.
و قيل إذا نقص أحد من الأوتاد الأربعة وضع بدله من الأربعين و إذا نقص أحد من الأربعين وضع بدله من السبعين و إذا نقص أحد من السبعين وضع بدله من الثلاثمائة و ستين و إذا نقص أحد من الثلاثمائة و ستين وضع بدله من سائر الناس.
گفته شده است:[3] بدرستی که زمین خالی نمیماند از قطب و چهار نفر اوتاد و چهل نفر بدل و هفتاد نفر نجیب و سیصد و شصت نفر انسانهای صالح و پاکدامن پس قطب حضرت مهدی علیهالسلام و اوتاد کمتر از چهار نمیباشد چون دنیا مانند یک خیمه میماند و حضرت مهدی علیهالسلام مانند عمود این خیمه هستند و این چهار اوتاد طنابهای آن خیمه هستند و گاهی اوتاد ممکن است از چهار نفر بیشتر باشد و ابدال بیش از چهل نفر هستند ونجبا بیش از هفتاد نفر هستند و صالحین بیش از سیصد و شصت نفر هستند و ظاهرا خضر و الیاس جزء اوتاد هستند پس این دو همیشه همراه حضرت مهدی علیهالسلام هستند
امّا ویژگیهای اوتاد، آنها کسانی هستند که یک لحظه از یاد خداوند عز و جل غافل نیستند و کار آنها تنها ابلاغ است و نقاط ضعف و سیاهی که از بشر صادر میشود، از آنها صادر نمیشود (یعنی اصلا گناه نمیکنند) و در آنها عصمت از سهو و نسیان شرط نیست بلکه عصمت از قبیح شرط است ( در مورد حضرت زینب علیهاالسلام نگفتند که رتبه ایشان، رتبهی عصمت است ولی هرگز از این بزرگوار نقاط ضعف و اشتباهاتی که از بشر سر میزند، سر نمیزد البته مرحوم مامقانی تعبیر دیگری دارد که اگر گفتیم ایشان معصوم هستند، حرف گزافی نگفتیم)، شرط عصمت در قطب است. (در این که گفته شد اوتاد عصمت در آنان شرط نیست، اشکال است چون خضر (اگر پیامبر باشد) و الیاس معصوم هستند مگر بگوئیم در غیر این دو شرط نیست).
امّا ابدال در مرتبه پائینتر از اوتاد هستند و گاهی از خداوند عز و جل غافل میشوند امّا به واسطه تذکر تدارک میکنند و تعمد در انجام گناه ندارند. امّا نجبا در مرتبه پائینتر از ابدال قرار دارند. امّا صالحون پس آنها انسانهای باتقوایی هستند که موصوف به صفت عدالت میباشند (یعنی کسانی که در اطراف امام زمان علیهالسلام هستند، پائینترین آنان، بالاترین رتبهی جامعهی ما است)، و ممکن است گاهی از آنان گناهی سر بزند پس بواسطه استغفار و پشیمانی تدارک میکنند، خداوند تعالی میفرماید: «در حقيقت كسانى كه [از خدا] پروا دارند چون وسوسهاى از جانب شيطان بديشان رسد [خدا را] به ياد آورند و بناگاه بينا شوند»
و گفته شده است: چنانچه یکی از اوتاد (چهار نفر) از دنیا برود، یکی از ابدال (چهل نفر) را جایگزین او میکنند و چنانچه یکی از چهل نفر از دنیا برود، یکی از هفتاد نفر را جایگزین میکنند و چنانچه یکی از هفتاد نفر از دنیا برود، یکی از سیصد و شصت نفر را جایگزین میکنند و چنانچه یکی از سیصد و شصت نفر از دنیا برود از سائر مردم جایگزین میکنند.
ابدال در روایات شیعه:
روایت اول:
الف) متن روایت
قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الْجِعَابِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ عِيسَى بْنِ عُثْمَانَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي قَالَ حَدَّثَنَا خَالِدُ بْنُ عَامِرِ بْنِ عَبَّاسٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُوَيْدٍ الْأَشْعَرِيِّ قَالَ دَخَلْتُ أَنَا وَ فِطْرُ بْنُ خَلِيفَةَ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهالسلام فَقَرَّبَ إِلَيْنَا تَمْراً فَأَكَلْنَا وَ جَعَليُنَاوِلُ فِطْراً مِنْهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ كَيْفَ الْحَدِيثُ الَّذِي حَدَّثْتَنِي عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ رَحِمَهُ اللَّهُ فِي الْأَبْدَالِ فَقَالَ فِطْرٌ سَمِعْتُ أَبَا الطُّفَيْلِ يَقُولُ سَمِعْتُ عَلِيّاً أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیهالسلام يَقُولُ الْأَبْدَالُ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ وَ النُّجَبَاءُ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ يَجْمَعُهُمُ اللَّهُ لِشَرِّ يَوْمٍ لِعَدُوِّنَا- فَقَالَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ علیهالسلام رَحِمَكُمُ اللَّهُ بِنَا يُبْدَأُ الْبَلَاءُ ثُمَّ بِكُمْ وَ بِنَا يُبْدَأُ الرَّخَاءُ ثُمَّ بِكُمْ رَحِمَ اللَّهُ مَنْ حَبَّبَنَا إِلَى النَّاسِ وَ لَمْ يُكَرِّهْنَا إِلَيْهِم[4]
محمد بن سويد اشعرى گويد: من و فطر بن خليفه بر امام صادق علیهالسلام وارد شديم، امام علیهالسلام مقدارى خرما پيش ما نهاد و ما از آن خورديم و خود حضرت چند دانهاى به فطر داد سپس به او فرمود: حديثى كه از ابى الطّفيل در باره ابدال براى من گفتى چگونه بود؟
فطر گفت: از ابى الطّفيل شنيدم كه مىگفت: از على امير المؤمنين علیهالسلام شنيدم كه مىفرمود: ابدال از اهل شام، و نجباء از اهل كوفهاند، خداوند همگى آنان را در روزى كه بدترين روزگار براى دشمن ما است (روز ظهور حضرت قائم علیهالسلام) گرد هم خواهد آورد. امام صادق علیهالسلام فرمود: خدا شما را رحمت كند، بلاء و گرفتارى از ما شروع مىشود سپس به شما مىرسد، و آسايش نيز از ما شروع شده و آنگاه به شما خواهد رسيد، خدا رحمت كند كسى را كه ما را محبوب مردم سازد، و ما را مبغوض آنان نگرداند (و آنان را از ما نراند)
ابو طفیل از اصحاب رسول الله صلیالله علیه و آله و از یاران امیر المومنین علیهالسلام است و عمر طولانی داشت و تا زمان مختار شهید زنده بود و در قیام مختار، پرچمدار مختار بود و جزء کسانی است که قائل به رجعت است، معارف ابن قتیبه به این تصریح دارد. جای اشکال بر عامه است که از طرفی همهی صحابهی رسول الله صلیالله علیه و آله را عادل میدانند و از طرفی رجعت را از بدترین درجات رفض میدانند. جابر بن یزید جعفی هفتاد هزار روایت از امام باقر علیهالسلام شنیده، همهی آن را پاره میکند و دور میریزد چون او قائل به رجعت است. در حالی که ابو طفیل اعتقاد به رجعت دارد پس طبق نقل ذهبی ابو طفیل دروغگو و منافق است در حالی که خود عامه میگویند که همهی صحابه عادل هستند. همچنین نسبت کذاب به مختار میدهند به جهت اینکه از قاتلین ابا عبدالله الحسین علیهالسلام انتقام گرفت در حالی که ابو طفیل صحابی پرچمدار او بود. ابو طفیل طولانیترین عمر را در بین صحابه داشت، او بعد از سال صد هجری از دنیا رفت.
ب) منابع روایت
1. الامالی، مرحوم مفید، ص30
2. بحار الانوار، ج52، ص347 از امالی با کمی تفاوت
3. معجم احادیث الامام المهدی علیهالسلام، ج5، ص256
ج) بررسی سند روایت
سند این روایت عامی است و از طرق شیعه نقل نشده است.
قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الْجِعَابِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ عِيسَى بْنِ عُثْمَانَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي قَالَ حَدَّثَنَا خَالِدُ بْنُ عَامِرِ بْنِ عَبَّاسٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُوَيْدٍ الْأَشْعَرِيِّ قَالَ
خالد بن عامر
ایشان مهمل است. فرزند مرحوم مامقانی نیز بیان میکنند که او مهمل است.
محمد بن سوید
نسبت به ایشان هم مطلبی بیان نشده مگر اینکه گفتهاند یا عامی است یا زیدی است.
عمر بن عیسی: ایشان مذموم است.
نظر مرحوم تستری:
فقال أبو عبد اللّه- عليه السّلام-: «إنّي أرسلت مع عمر أخي عذافر لامّ فروة بمتعة لها عندكم، فزعم أنّه استودعته علما» و قال الشيخ في رجاله في أصحاب الصادق- عليه السّلام-: عمر بن عيسى الصيرفي مولى، و أخوه عذافر. أقول: هو «عمر بن عيسى بن أفلح» كما يظهر من النجاشي في محمّد بن عذافر. ثم عدم عنوان العلّامة في الخلاصة له مع وضوح دلالة خبر الكشّي على ذمّه غريب! و لعلّه زعم أنّ قوله: «فزعم أنّه استودعته علما» راجع إلى أبي الخطاب الّذي ذكر قبل، إلّا أنّه مع كونه خلاف الظاهر يمنعه نقل الكشّي الخبر تحت هذا العنوان، لا في عنوان أبي الخطّاب. هذا، و «امّ فروة» الواردة في الخبر بنته- عليه السّلام-. و تحريفات خبر الكشّي لا تخفى، و لعلّ قوله. «بمتعة لها عندكم» محرّف «بمقنعة لها عندي».[5]
امام صادق علیهالسلام فرمودند: من توسط عمر برادر عذافر، یک روسری که نزدم بود را برای ام فروة فرستادم پس او گمان کرد که امانتدار علم است. و شیخ طوسی در کتاب رجال در اصحاب صادق علیهالسلام فرموده است: عمر بن عیسی صیرفی و برادر او عذافر. گویم: او عمر بن عیسی بن افلح است همانطور که از نجاشی در محمد بن عذافر ظاهر است. پس عدم عنوان علامه او را در خلاصه با وجود وضوح دلالت خبر کشی بر ذم او غریب است!
پس ایشان هم مشکل دارد.
نتیجه:
این روایت از جهت سند، مورد اشکال است و از طرق خاصه هم نقل نشده است و مفاد آن هم این بود که خداوند ابدال و نجبا را برای روز انتقام نگه داشته است. البته متن روایت با اعتقادات ما منافات ندارد و اگر شواهد دیگری بر آن باشد، میپذیریم.