درس مهدویت استاد طبسی
95/10/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: یاران امام زمان # در دوران ظهور
شعیب بن صالح
روایت 21:
الف) متن روایت:
وَ عَنْهُ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ، [قَالَ: حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ ابْنِ مَالِكٍ الْفَزَارِيُ] ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ التَّمِيمِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ أَبِي أَيُّوبَ، عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ×، قَالَ: قَبْلَ الْقَائِمِ × خَمْسُ عَلَامَاتٍ: السُّفْيَانِيُّ، وَ الْيَمَانِيُّ، وَ الْمَرْوَانِيُّ، وَ شُعَيْبُ بْنُ صَالِحٍ، وَ كَفٌّ تَقُولُ: هَذَا، هَذَا[1] [2]
امام صادق × فرمودند: قبل از قائم پنج علامت است: سفیانی، یمانی، مروانی، شعیب بن صالح ودستی که میگوید: این این
ب) منابع روایت:
1. دلائل الإمامة، ص487
2. معجم احادیث الامام المهدی × ، ج7، ص426
طبق تتبع ما این روایت را جز مرحوم طبری امامی نقل نکرده است. البته به همین مضمون نص دیگری هم از امام رضا × نقل شده است:
روایت 22:
الف) متن روایت:
أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ عَاصِمٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا × أَنَّهُ قَالَ: قَبْلَ هَذَا الْأَمْرِ السُّفْيَانِيُّ وَ الْيَمَانِيُّ وَ الْمَرْوَانِيُّ وَ شُعَيْبُ بْنُ صَالِحٍ فَكَيْفَ يَقُولُ هَذَا هَذَا[3]
امام رضا × فرمودند: قبل این امر (ظهور) سفیانی و یمانی و مروانی و شعیب بن صالح است پس چگونه او (کسی که در دوران امام قیام کرد و مدعی مهدویت بود) میگوید: این کسی که خروج کرده این مهدی است.
ب) منابع روایت:
1. الغیبة نعمانی، ص253
2. اثبات الهداة، ج3، ص735 با کمی تفاوت فیه: "خسف السفیانی و الیمانی و الدوانی و شعیب بن صالح و کف یقول هذا هذا"
3. بحار الانوار، ج52، ص233 از نعمانی
4. منتخب الاثر، از نعمانی
5. معجم احادیث الامام المهدی ×، ج5، ص463
ج) بررسی سند روایت:
جعفر بن محمد بن مالک
ایشان اگر جعفر بن مالک باشد، مجهول است و اگر گفته شود با جعفر بن محمد بن مالک مشترک است ، این شخص مورد اختلاف است:
نظر مرحوم نجاشی:
کان ضعیفا فی الحدیث.
نظر ابن غضائری:
جعفر بن مالک بن عيسى بن سابور مولى مالك بن أسماء بن خارجة الفزاري أبو عبد الله. كذاب متروك الحديث جملة و في مذهبه ارتفاع و يروي عن الضعفاء و المجاهيل و كل عيوب الضعفاء مجتمعة فيه.[4]
دروغگو بود و تمامی احادیث او متروک است، و در مذهبش غلو داشت، از ضعفا و مجاهیل نقل میکرد و هر آنچه از نقاط ضعف در ضعفاء بود در او نیز جمع بود.
نظر شیخ طوسی:
کوفی ثقة یضعفه قوم روی فی مولد القائم الاعاجیب
مرحوم علامه هم در قسمت دوم او را نقل میکند یعنی ضعیف است.
ابن داود هم در قسم دوم ایشان را نقل میکند.
نظر مرحوم مامقانی:[5]
ایشان پس از نقل نظر علامه حلی که میفرماید: عندی فی حدیثه التوقف و لا أعمل بروایته.
میگوید: و أقول: قد نبّهنا في فوائد المقدمة على أنّ جملة ممّا هو من ضروريات مذهبنا اليوم قد كان يعدّ في سالف الزمان غلوّا، و عليه فرّعوا تضعيف جمع من الثقات. و ظني أنّ ما صدر في المقام في حقه من الغمز و التضعيف، ناشئ من روايته جملة من معجزات الأئمة علیهمالسلام، سيما معجزات ولادة القائم ×. و لعل قول الشيخ رحمهالله: روى في مولد القائم × أعاجيب. بعد قوله: و يضعّفه قوم .. إشارة إلى أنّ منشأ تضعيف القوم هو روايته الأعاجيب في مولد القائم ×، و إنّه في الحقيقة ليس منشأ للتضعيف، كما أشار إليه بتوثيقه إيّاه أولا، فكأنّه بعد التوثيق، أشار إلى تضعيف جمع و منشئه، و ضعف المنشأ بتلك العبارة المختصرة.
و توضيح وجه عدم دلالة روايته على الضعف، أنّ أموره ×- كسائر الأئمة علیهمالسلام- كلّها أعاجيب، بل معجزات الأنبياء كلّها أعاجيب، و لو لم تكن عجيبة لم تكن معجزة. و قد لوّح إلى ما ذكرنا من كون كلام الشيخ رحمهالله .. إشارة إلى منشأ تضعيف القوم و ردّه الفاضل المجلسي الأول، حيث قال- فيما حكي عنه-: إنّه لاعجب من ابن الغضائري في أمثال هذه، بل العجب من الشيخ رحمهالله. لكن الظاهر أنّ الشيخ رحمهالله ذكر ذلك لبيان وجه تضعيف القوم لا للذم. انتهى. و تحقيق المقال: أنّ الأقوى كون الرجل ثقة، اعتمادا على توثيق الشيخ رحمهالله المؤيّد بأمور:
فمنها: كشف رواية أبي علي بن همام، و أبي غالب الزراري عنه، عن توثيقهما إياه، كما لوّح إليه النجاشي- و هما المراد ب: الشيخين- في قول المجلسي الأول رحمهالله: إنّ الشيخين الأعظمين كانا أعرف بحاله من ابن الغضائري الذي لم يوثق- أيضا-. و روى الصدوق رحمهالله هذه الأعاجيب عنه- في كتبه- سيما إكمال الدين.
بعد از نقل کلام حلی که فرمود: در مورد ایشان توقف میکنم، میفرماید: و به روایت او عمل نمیکنم. و میگویم: به تحقیق در مقدمهی فوائد مطرح کردیم که جملهای از اعتقادات امروز ما را در گذشته غلو میدانستند و تضعیف برخی از ثقات از این جهت بوده است و گمان ما این است که آنچه در حق ایشان از تضعیف صادر شده است، ناشی از روایت او از معجزات ائمه علیهمالسلام به خصوص نقل معجزات ولادت حضرت مهدی × میباشد و شاید قول شیخ نیز ناظر به همین مطلب باشد لذا خود ایشان نفرمود: ضعیف است بلکه فرمود: قومی او را تضعیف کردند، و منشأ تضعیف او را نقل روایت از عجائب ولادت حضرت مهدی × بیان کرد.
و در حقیقت این منشأ تضعیف نیست پس ایشان بعد از توثیق او به تضعیف جمعی اشاره کردند و منشأ آن را هم بیا کردند. توضیح اینکه روایات ایشان دلالت بر ضعف او ندارد این است که بدرستی که اموری که مربوط به امام زمان # میباشد مانند سائر ائمه علیهمالسلام همگی آن از عجائب است[6] بلکه همگی معجزات انبیاء از عجائب بوده و اگر عجیب نبود، معجزه نبود، مرحوم شیخ به این نکته اشاره کرده است. و کلام مرحوم مجلسی نیز به همین مطلب اشاره دارد، آنجا که فرموده است: از تضعیف ابن غضائری و امثال او تعجب نداریم بلکه از شیخ رحمهالله تعجب میکنیم البته مرحوم شیخ طوسی آن را برای وجه تضعیف ذکر کرد نه اینکه برای مذمت نقل کرده باشد.
تحقیق آنچه گفته شد اینکه اقوی این است که این شخص ثقه است بنا بر اعتمادی که به توثیق شیخ میکنیم که این توثیق به اموری مؤید است:
ابن همام و ابو غالب زراری از ایشان روایت نقل میکنند. ابن همام و ابو غالب از بزرگان مذهب هستند، نقل آنها کشف از توثیق ایشان دارد، نجاشی هم به این نکته اشاره کرده است و مراد از شیخین در کلام مجلسی اول این دو بزرگوار است آنجا که فرمودند: دو شیخ بزرگوار بهتر از ابن غضائری ایشان را میشناسند و صدوق این اعاجیب را از او نقل کرده است. ایشان با ذکر ادلهای جعفر بن محمد بن مالک را توثیق میکنند.
فرزند مرحوم مامقانی میفرماید:[7]
لمّا كانت التضعيفات و التوثيقات مبتنية على الظنون الاجتهادية، و الحاصلة من القرائن المفيدة لحصول الوثوق و الاطمئنان بحال المترجم، كان التأمل في القرائن المؤيدة لتوثيق المترجم توجب الحكم عليه بالوثاقة و الجلالة، فتدبر
نتیجه اینکه چون تضعیفها و توثیقات علما مبنی بر ظنون اجتهادی است که از قرائن حاصل شده است، کسی که در قرائن تأمل داشته باشد، موجب میشود که حکم به وثاقت و جلالت ایشان بکند.
پس این شخص که در سند هر دو روایت (روایت امام صادق × و روایت امام رضا ×) میباشد، مورد اشکال نیست.
د) دلالت روایت:
«فکیف یقول هذا هذا:»
مرحوم مجلسی میفرماید:
أي كيف يقول هذا الذي خرج إني القائم يعني محمد بن إبراهيم أو غيره.
در دوران امام رضا × شخصی خروج کرده بود، که یا خود او ادعای مهدویت کرده بود یا اینکه یک چنین نسبتی را به او داده بودند؛ تردید ما به جهت این است که روایاتی از امام صادق × و دیگر ائمه علیهمالسلام در تأیید ایشان است و در روایتی نسبت به ایشان نقل شده « ان الله یباهی به الملائکة»
محمد بن ابراهیم بن اسماعیل (معروف به ابن طبا طبا) بن ابراهیم بن حسن المثنی: ایشان در دوران مأمون قیام کرد و قیام موفقی در اثر همکاری ابو سرایا[8] داشت. کوفه را فتح کردند و دو بار نیروهای بغداد را شکست دادند و نمایندگان و وکلای خود را برای همهی نقاط میفرستادند. امّا زید بن موسی × برادر امام رضا × کارهائی انجام داد (مانند دستور به آتش کشیدن خانههای بنی العباس) که دستاویزی برای حکومت شد و چون او را دستگیر کردند، مأمون بر امام رضا × منت گذاشته که من او را به خاطر شما میبخشم و نمیکشم. امام × از کارهای او خیلی اظهار بیزاری و تنفر میکرد. یک چنین اشتباهاتی کل جریان قیام را زیر سوال میبرد، چون شعار قیام آنها دفاع از اهل بیت علیهمالسلام بود.
اما بیان امام × در این روایت معلوم نیست که تعریض به خود ایشان است یا به کسانی که مهدویت را به او نسبت میدادند.
قَبْلَ الْقَائِمِ × خَمْسُ عَلَامَاتٍ: در این دو روایت شعیب بن صالح را یکی از علامات ظهور قرار داده است البته ظاهر متن روایت او را به عنوان علامت حتمی بیان نمیکند، چون بعضی روایات در بیان علائم حتمی (من المحتوم) دارد، امّا در این روایت چنین تعبیری نیامده است.
پس علامت بودن شعیب بن صالح در دو روایت و از دو امام معصوم نقل شده است امّا امام در هر دو روایت در مقام بیان علامت بودن است ولی در مقام بیان مثبت بودن علامت یا حتمیّت آن نمیباشد لذا دلالتی بر اینکه ایشان جز فرماندهان یا اصحاب امام زمان # باشد، ندارد.