درس مهدویت استاد طبسی
95/10/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: یاران امام زمان # در دوران ظهور
شعیب بن صالح
روایت 16:
الف) متن روایت:
يبعث السفياني خيله وجنوده ، فيبلغ عامة الشرق من أرض خراسان و أرض فارس فيثور بهم أهل المشرق ف يقاتلونهم ، ويكون بينهم وقعات في غير موضع ، فإذا طال عليهم قتالهم إياه بايعوا رجلا من بني هاشم ، وهم يومئذ في آخر الشرق فيخرج بأهل خراسان على مقدمته رجل من بني تميم . مولى لهم ، أصفر ، قليل اللحية ، يخرج إليه في خمسة آلاف إذا بلغه خروجه فيبايعه فيصيره على مقدمته ، لو استقبله الجبال الرواسي لهدها ، فيلتقي هو وخيل السفياني فيهزمهم ويقتل منهم مقتلة عظيمة ، ثم تكون الغلبة للسفياني ، ويهرب الهاشمي ، ويخرج شعيب بن صالح مختفيا إلى بيت المقدس يوطئ للمهدي منزله ، إذا بلغه خروجه إلى الشام.[1]
سفیانی نیرو و لشگریانش را میمردی از بنی هاشم بیعت میپشتی دارد، همراه پنج هزار نفر خروج می
هنگامی که خبر خروج خراسانی به او میرود، زمینه# را فراهم می
ب) منابع روایت:
1. فتن ابن حماد، ج1، ص321
2. عقد الدرر سلمی، ص371 از ابونعیم و در آن عبارت: لهدمها . فلا يزال يخرجهم من بلدة إلى بلدة ، حتى يهزمهم إلى العراق
3. عرف السيوطي ، الحاوي : ج 2 ص 70 عن ابن حماد ، وفيه:
قال الوليد : بلغني أن هذا الهاشمي أخو المهدي لابيه ، وقال بعضهم هو ابن عمه ، وقال بعضهم إنه لا يموت ولكنه بعد الهزيمة يخرج إلى مكة فإذا ظهر المهدی خرج
4. القول المختصر، ص94،ح 20 از ابن حماد.
5. برهان المتقي، ص 121 ب 4 ف 2 ح 26 از ابن حماد
6. فرائد فوائد الفكر، ص124
7. ملحقات احقاق الحق، ج21، ص477
8. معجم احادیث الامام المهدی#، ج2، ص231
ج) بررسی سند روایت:
حدثنا محمد بن عبدالله التيهرتي ، عن معاوية بن صالح ، عن شريح بن عبيد وراشد بن سعد وضمرة بن حبيب ومشايخهم قالوا : ولم يسنده إلى النبي
در سند این روایت افراد مجهولی وجود دارد:
محمد بن عبدالله تیهرتی: ایشان مجهول است.
معاویة بن صالح:
به این نام دو نفر هستند که یکی از آن دو را توثیق کردند امّا ظاهرا این شخص نمی
در تهذیب التهذیب[2] آمده است: یحیی بن سعید[3] از او روایت نقل نمی
رجالی معروف، ابن المهدی[4] هر گاه حدیثی از ایشان نقل می
ابو اسحاق فزاری گفته است: او اهلیت اینکه کسی از او روایت نقل کند نداشت.
و عن موسى بن سلمة، قال: أتيت معاوية بن صالح لأكتب عنه فرأيت الملاهي فقلت: ما هذا؟ فقال: شيء نهديه، يعني إلىّ صاحب الأندلس، قال: فلم أكتب عنه.[5]
ابن سلمه گفته است: نزد معاویة بن صالح آمدم تا از او حدیث نقل کنم پس دیدم نزد او مزمار و آلات لهو است پس گفتم: این چیست؟ پس گفت: چیزهائی است که حکام اندلس برای من هدیه می
اشکال دیگری که این روایت دارد این است که روایت به پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله منتهی نمی
د) مفاد روایت
این روایت جزء روایات شاذ و نادر است که در آن سخن از شکست خراسانی به میان آورده است.
طبق این روایت نقش شعیب زمینه# در بیت المقدس است، امّا در آن سخنی از فرمانده بودن امام ندارد.
روایت 17:
الف) متن روایت:
يدخل السفياني الكوفة فيسبيها ثلاثة أيام ويقتل من أهلها ستين ألفا ، ثم يمكث فيها ثمانية عشر ( كذا ) ليلة ، يقسم أموالها . ودخوله مكة بعد ما يقاتل الترك والروم بقرقيسيا ، ثم ينفتق عليهم خلفهم فتق فيرجع طائفة منهم إلى خراسان فتقبل خيل السفياني وتهدم الحصون حتى تدخل الكوفة وتطلب أهل خراسان ، ويظهر بخراسان قوم يدعون إلى المهدي ، ثم يبعث السفياني إلى المدينة فيأخذ قوما من آل محمد حتى يرد بهم الكوفة . ثم يخرج المهدي ومنصور من الكوفة هاربين ويبعث السفياني في طلبهما ، فإذا بلغ المهدي و منصور مكة نزل جيش السفياني البيداء فيخسف بهم ، ثم يخرج المهدي حتى يمر بالمدينة فيستنقذ من كان فيها من بني هاشم و تقبل الرايات السود حتى تنزل على الماء ، فيبلغ من بالكوفة من أصحاب السفياني نزولهم فيهربون ، ثم ينزل الكوفة حتى يستنقذ من فيها من بني هاشم . ويخرج قوم من سواد الكوفة يقال لهم العصب ليس معهم سلاح إلا قليل ، وفيهم نفر من أهل البصرة فيدركون أصحاب السفياني فيستنقذون ما في أيديهم من سبي الكوفة . وتبعث الرايات السود بالبيعة إلى المهدي.[6]
سفیانی وارد کوفه می[7] ، سپس هجده شب در آنجا میها را تقسیم می
پس از اینکه با ترک و روم در قرقیسیا جنگ می[8] ، شهرها را فتح کرده است تا به مکه رسیده، پس بر علیه او قیام می[9] پس عده[10] پس سفیانی نیرو در طلب آن
پس هنگامی که مهدی و منصور به مکه رسیدند، لشگریان سفیان به بیداء میرسند که به مکه بیایند پس زمین فرو میپرچم
سپس به کوفه می# می
در این روایت، پرچم× جزو فرماندهان است، تصریح نشده است.