درس مهدویت استاد طبسی
95/09/13
بسم الله الرحمن الرحیم
اصحاب امام زمان در دوران ظهور
شعیب بن صالح
مقدمه
بحث ما راجع به اصحاب امام زمان در دوران ظهور بود، بیان شد که گاهی افرادی را مطرح میکنند و بزرگ میکنند در حالی که سابقهای از آنها نیست و در دوران ظهور هم روایات شفاف، روشن و صحیح السند راجع به آنها نداریم مانند: حسنی. در حالی که ما افرادی را با سابقهی درخشان نقل کردیم که کسانی هستند که میآیند و جزء یاران امام زمان میباشند. یکی از کسانی که در روایات مطرح بود، که هیچ سابقهای ندارد، شعیب بن صالح است. حتی ایشان به عنوان یاور و یار امام زمان بودن هم روایت صحیح در مورد او نداریم. روایات در مورد ایشان عمدتا در کتب عامه است و اگر در کتابهای شیعه هم در مورد او روایتی باشد، از طریق عامه است و از طرق شیعه کمتر به ایشان اشاره شده است.
روایت 8: [1]
قَرْقَارَةُ عَنْ نَصْرِ بْنِ اللَّيْثِ الْمَرْوَزِيِّ عَنِ ابْنِ طَلْحَةَ لَلْجَحْدَرِيِ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ لَهِيعَةَ عَنْ أَبِي زُرْعَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ أَنَّهُ قَالَ إِنَّ دَوْلَةَ أَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ فِي آخِرِ الزَّمَانِ وَ لَهَا أَمَارَاتٌ فَإِذَا رَأَيْتُمْ فَالْزَمُوا الْأَرْضَ وَ كُفُّوا حَتَّى تَجِيءَ أَمَارَاتُهَا. فَإِذَا اسْتَثَارَتْ عَلَيْكُمُ الرُّومُ وَ التُّرْكُ وَ جُهِّزَتِ الْجُيُوشُ وَ مَاتَ خَلِيفَتُكُمُ الَّذِي يَجْمَعُ الْأَمْوَالَ وَ اسْتُخْلِفَ بَعْدَهُ رَجُلٌ صَحِيحٌ فَيُخْلَعُ بَعْدَ سِنِينَ مِنْ بَيْعَتِهِ وَ يَأْتِي هَلَاكُ مُلْكِهِمْ مِنْ حَيْثُ بَدَأَ وَ يَتَخَالَفُ التُّرْكُ وَ الرُّومُ وَ تَكْثُرُ الْحُرُوبُ فِي الْأَرْضِ وَ يُنَادِي مُنَادٍ مِنْ سُورِ دِمَشْقَ وَيْلٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ مِنْ شَرٍّ قَدِ اقْتَرَبَ وَ يُخْسَفُ بِغَرْبِيِّ مَسْجِدِهَا حَتَّى يَخِرَّ حَائِطُهَا وَ يَظْهَرُ ثَلَاثَةُ نَفَرٍ بِالشَّامِ كُلُّهُمْ يَطْلُبُ الْمُلْكَ رَجُلٌ أَبْقَعُ وَ رَجُلٌ أَصْهَبُ وَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ أَبِي سُفْيَانَ يَخْرُجُ فِي كَلَبٍ وَ يَحْضُرُ النَّاسُ بِدِمَشْقَ وَ يَخْرُجُ أَهْلُ الْغَرْبِ إِلَى مِصْرَ. فَإِذَا دَخَلُوا فَتِلْكَ إِمَارَةُ السُّفْيَانِيِّ وَ يَخْرُجُ قَبْلَ ذَلِكَ مَنْ يَدْعُو لآِلِ مُحَمَّدٍ علیهمالسلام وَ تَنْزِلُ التُّرْكُ الْحِيرَةَ وَ تَنْزِلُ الرُّومُ فِلَسْطِينَ وَ يَسْبِقُ عَبْدُ اللَّه عَبْدَ اللَّهِ حَتَّى يَلْتَقِيَ جُنُودُهُمَا بِقِرْقِيسِيَاءَ عَلَى النَّهْرِ وَ يَكُونُ قِتَالٌ عَظِيمٌ وَ يَسِيرُ صَاحِبُ الْمَغْرِبِ فَيَقْتُلُ الرِّجَالَ وَ يَسْبِي النِّسَاءَ ثُمَّ يَرْجِعُ فِي قَيْسٍ حَتَّى يَنْزِلَ الْجَزِيرَةَ السُّفْيَانِيُّ فَيَسْبِقُ الْيَمَانِيَّ [فَيَقْتُلُ] وَ يَحُوزُ السُّفْيَانِيُّ مَا جَمَعُوا.
ثُمَّ يَسِيرُ إِلَى الْكُوفَةِ فَيَقْتُلُ أَعْوَانَ آلِ مُحَمَّدٍ صلیالله علیه و آله وَ يَقْتُلُ رَجُلًا مِنْ مُسَمَّيْهِمْ ثُمَّ يَخْرُجُ الْمَهْدِيُّ عَلَى لِوَائِهِ شُعَيْبُ بْنُ صَالِحٍ وَ إِذَا رَأَى أَهْلَ الشَّامِ قَدِ اجْتَمَعَ أَمْرُهَا عَلَى ابْنِ أَبِي سُفْيَانَ فَأُلْحِقُوا بِمَكَّةَ فَعِنْدَ ذَلِكَ تُقْتَلُ النَّفْسُ الزَّكِيَّةُ وَ أَخُوهُ بِمَكَّةَ ضَيْعَةً فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَمِيرَكُمْ فُلَانٌ وَ ذَلِكَ هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً.[2] [3]
الف) متن روایت
عبد اللَّه بن رزين از عمار ياسر روايت نموده كه گفت: دولت خانواده پيامبر شما در آخر الزمان خواهد بود. و ظهور آن دولت علاماتى دارد.
موقعى كه اين علائم را ديديد در جاى خود نشسته و از هر گونه اقدامى خوددارى كنيد تا آن علائم برسد: وقتى كه روم و ترك بر شما غلبه کردند و لشكرها آراستند، و خليفه شما (مسلمين) كه كارش جمع آورى اموال بود، جان داد و مردى درستكار بجاى او نشست، و چند سال بعد از بيعتش از خلافت خلع شد؛
نابودكننده دولت آنها از همان جا كه روز نخست دولتشان بوجود آمد مىآيد آنگاه روم و ترك به جان هم مىافتند و جنگهاى زياد در زمين روى ميدهد، در آن موقع كسى از دیوار دمشق صدا ميزند: واى بر ساكنان زمين از شرى كه نزديك است! و قسمت غربى مسجد دمشق به زمين فرو ميریزد. حتى ديوارش نيز در هم فرو ميريزد.
و سه نفر در شام قد علم ميكنند، و هر سه طالب سلطنت هستند. يكى از آنها سياه و سفيد است، و ديگرى سرخ و سفيد است و سومى از خاندان ابو سفيان ميباشد و او همراه طائفهی كلب مردم را در دمشق محاصره ميكند، و غربيان به مصر حمله مىآورند.
وقتى آنها وارد مصر شدند، همين علامت آمدن سفيانى است. قبل از آن كسى قيام ميكند كه مردم را دعوت به پيروى از آل محمد صلیالله علیه و آله مينمايد، تركها در حيره و روميان در فلسطين فرود مىآيند.
در آن هنگام دو عبد اللَّه (دو پرچم) با هم درگیر میشوند در سر نهر قرقيساء و جنگ سختى در ميگيرد و پادشاه مغرب میآید و مردان را ميكشد و زنان را اسير ميكند، آنگاه به قيس برميگردد تا اینکه سفيانى[4] در جزيره (موصل) فرود مىآيد و زودتر از یمنی وارد جزیره میشود و هر چه که دیگران جمع کردند از آنها ميگيرد.
و سپس به كوفه ميرود و ياران آل محمد علیهمالسلام را به قتل ميرساند و مردى از ناموران آنها را ميكشد، در آن موقع مهدى خروج ميكند. پرچمدار ایشان شعيب بن صالح است.
وقتى مردم شام ديدند ، امرشان مجتمع بر پسر ابو سفيان است؛ پس همه به مكه بروید، در آن وقت نفس زکیه[5] و برادر وى را در مكه بی جهت به قتل ميرسانند. آنگاه صدائى از آسمان شنيده مىشود كه ميگويد: اى مردم امير شما فلانى است و اين همان مهدى است كه زمين را پر از عدل و داد ميكند چنان كه پر از ظلم و ستم شده باشد.
ب) منابع روایت
1. الغیبة شیخ طوسی، ص463
2. الایقاظ من الهجعه، ص357
3. بحار الانوار، ج52، ص207 و ص212
4. معجم احادیث الامام المهدی ، ج2، ص105
ج) سند روایت
مدرک این روایت غیبت طوسی است امام سند آن، سند خاصه نیست بلکه عامی است و مشکل سندی دارد.
قَرْقَارَةُ عَنْ نَصْرِ بْنِ اللَّيْثِ الْمَرْوَزِيِّ عَنِ ابْنِ طَلْحَةَ لَلْجَحْدَرِيِ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ لَهِيعَةَ عَنْ أَبِي زُرْعَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ أَنَّهُ قَالَ
عبدالله بن رزین: عبدالله بن رُزین یا عبدالله بن زُرین یا عبدالله بن زُریر به این سه عنوان ثبت شده است، اگر عبدالله بن رزین باشد که از اصحاب امام هادی علیهالسلام میباشد که در این صورت نمیتواند از عمار یاسر که در جنگ صفین به شهادت رسید، روایت نقل کند، پس روایت او مرسل است و اگر ابن زرین باشد، مجهول است و اگر ابن زریر باشد، از رجال شیعه توثیقی ندارد، از عامه ابن سعد در طبقات توثیقش کرده است.