درس مهدویت استاد طبسی
95/07/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:یاران امام زمان # در دوران ظهور
ادامه بررسی روایات مربوط به نقش حضرت عیسی×
ادامه بررسی سند روایت5
کعب الاحبار[1] از نظر عامه:
بعضی از صحاح ششگانه از او روایت نقل میکنند اما تصریح به وثاقت ایشان کمتر دیده شده است، و تنها از معاویه تایید دارد چون ایشان به عنوان واعظ سلطان و یک شخص درباری بود:
قال معاویة: الا ان اباالدرداء احد الحکما، الا ان عمرو بن عاص احد الحکما، الا ان الکعب احد العلما ان کان عنده لعلم کالثمار و ان کنا فیه لمفرطین. ان کان من اصدق هؤلاء المحدثین الذین یحدثون عن الکتاب و ان کنا مع ذلک لنبلو علیه الکذب.[2] [3]
معاویه گوید: بدرستی که ابو درداء یکی از حکما است، بدرستی که عمرو بن عاص یکی از حکما است، بدرستی که کعب یکی از علما است، علم زیادی دارد، درخت پر میوه است اگر چه ما در حق ایشان تفریط کردیم (یعنی از علم ایشان استفاده نکردیم). همچنین معاویه در مورد او میگوید: او از راستگوترین محدثین است که از کتابهای آسمانی نقل میکند اگر چه احتمال خلاف در او است.
ایشان از نظر ما مردود است و از نظر عامه هم توثیق محکمی ندارد.
مرحوم ابن شهر آشوب از ایشان مطلبی را نقل میکند که شاید شاهدی باشد بر اینکه ایشان از طرفداران امیر المومنین × بوده است، البته این از نوع اجتهاد در مقابل نص است چون روایاتی هست که امیر المومنین × او را از مسجد طرد کرد و در مورد او فرمودند: او کذاب است.
طرفدار بودن ایشان از امیر المومنین × اشاره به قصهای است که مرحوم شوشتری از ابن شهر آشوب نقل میکند که روزی خلیفهی دوم (ایشان در زمان خلیفهی دوم اسلام آورده است) به کعب گفت:
حدثنا عن شیء من التورات فی هذه الامه قال: جیء فی التوراة: لایدخل الجنه من امة محمد الا القلیل الذین اتوا بعده فقال: علی ×: ویحک یا کعب أتدری ما قلت؟ قال: نعم قال ×: و لم لایدخل الجنه و هم یشهدون ان لا اله الا الله و یشهدون ان محمد رسول الله و یصومون و یصلون؟ فقال: یا علی انک لتعلم ذلک و هو انهم سیظلمون الصدیق هذه الامة و عالمه الاکبر و خلیفة نبیه من بعده حقا فرکب حماره منتقلا الی القبا
فقال عمر: عهد الله علیّ ان لم یخرج ممّا قال لأضربن عنقه ایتونی به الساعة فلما جیء به و جلس عنده قال له فی ذلک فقال کنت علی ان اکتمه و لااذکره و ان اردت صدقتک و بحت به فقال: اصدقنی و بحتی بینی و بینک فقال: هو والله علی بن ابی طالب ×، قال: لکذلک لقد ظلت امة محمد | و عموا من بعده و ما حفظوا وصیته.[4]
در مورد این امت در تورات چه هست؟ گفت: در تورات آمده است که از امت پیامبر اکرم | عده کمی وارد بهشت میشوند کسانی که بعد از پیامبر آمدند، علی بن ابی طالب × آنجا نشسته بودند، فرمودند: فهمیدی چه گفتی؟ گفت: بله امام × فرمودند: چرا از امت اسلام بسیاری وارد بهشت نشوند در حالی که آنها شهادت به یگانگی خداوند میدهند و شهادت به رسالت نبی مرسل میدهند و روزه میگیرند و نماز میخوانند؟
گفت: خودت میدانی، آنها به صدیق این امت ظلم میکنند، بزرگترین عالم این امت، خلیفهی حق بعد از نبی |. این را گفت و سوار مرکبش شد و به طرف قبا رفت.
عمر گفت: به خدا قسم اگر از حرف خودش برنگردد گردنش را میزنم، همین الآن او را نزد من بیاورید، چون برگشت و نزد او نشست، عمر گفت: چه گفتی؟ حرف بزرگی زدی و رفتی، صدیق امت کیست و به چه کسی ظلم میشود؟ گفت: پس تصمیم داشتم بیش از این نگویم اگر خواستی من حرف راست را میگویم خلیفهی دوم گفت: علنی نمیخواهد بگوئی، به من بگو چه در تورات است؟
پس گفت: به خدا قسم او علی بن ابی طالب × است. عمر گفت: اینطور که تو میگوئی، امت پیامبر | گمراه شدند و کور شدند و وصیت او را حفظ نکردند.
کسی که ناقل یک چنین روایتی باشد، اصولا باید فرد خیلی معتقدی باشد،
اما مرحوم شوشتری اولا در صحت این خبر تشکیک میکند سپس میفرماید:
لیس فیه اثر لدفع الطعن عنه لأنّ نطقه فی موضع بالحق بلاثمر بعد کون قوله و عمله فی سائر المواضع علی خلافه کنطق عمر و ابی بکر بالحق و انما صدور مثله من مثلهما من اتمام الحجة من الله علی الناس
بر فرض صحت خبر، هیچ دلیلی در آن بر تبرئهی ایشان نیست چون نطق به حق ایشان در اینجا بعد از اینکه نطق و عمل ایشان در سائر مواضع بر خلاف بوده، اثری ندارد مانند نطق فلانی (عمر) به حق و صدور حرف حق از مثل این دو به جهت اتمام حجت خداوند بر مردم است.
نتیجه:
این روایت اولا به پیامبر | منتهی نمیشود بلکه حرف کعب است ثانیا سند آن مورد اشکال است، البته روایاتی که متضمن فضائل اهل بیت علیهمالسلام است را مادامی که با اصول مذهب و دیگر روایات مسلمه مخالف نباشد، میپذیریم و این روایت با اعتقادات مذهب کاملا مطابق است، اما در این روایت است که امام زمان # شبیه حضرت عیسی × است و این تعارض دارد با روایاتی که ایشان را شبیه پیامبر اکرم | معرفی میکند.
بسیاری از اهل سنت از چنین روایاتی و ادله بی اطلاع هستند لذا مخالفند و قبول نمیکنند، اگر از آن خبر دار شوند ممکن است که برگردند و هدایت شوند.
د) دلالت روایت
در این اثر چند مطلب هست:
1. اینکه حضرت عیسی × بر نصارای روم و چین احتجاج میکند و همه را مسلمان میکند و حجت و دلیل ایشان حضرت مهدی # است.
2. اینکه حضرت مهدی # شبیهترین مردم به حضرت عیسی × است، این تنها در این روایت است و واقعیت غیر از این است، ایشان شبیهترین مردم به رسول الله | میباشد.
3. در این روایت برای ظهور امام زمان # بعد از غیبت علائمی بیان میکند:
طلوع نجم الاحمر: در بعضی روایات نجم الآخر دارد.
خراب الزوراء: زوراء در این نص ری است. تعبیر (و هی ری) اولا معلوم نیست که از خود روایت باشد، ممکن است تفسیر بعدیها باشد و مانند آن بسیار داریم: در صحیح مسلم وقتی حدیث ثقلین را نقل میکند، میآورد که زید بن ارقم گفت: اهل بیت پیامبر | زنان ایشان نیستند بلکه آل عقیل، آل جعفر و.. این بیان زید است در حالی که برای فهم مراد از اهل بیت علیهمالسلام باید از خود پیامبر اکرم | سوال کنند و خود پیامبر اکرم | اهل بیت علیهمالسلام را مشخص کردند. ثانیا بر فرض قبول اینکه حرف خود کعب باشد، حرف او برای ما ارزشی ندارد.
تحقیقی در مورد «زوراء»:
زوراء همان بغداد است. زوراء اطلاق دیگری غیر از بغداد هم دارد و آن منطقهای در مدینه است.
معجم البلدان: تأنیث الازور و هو المائل و الازورار عن شیء العدول و به سمیت دجلة البغداد الزوراء[5]
قال الازهری : مدینة الزوراء ببغداد فی الجانب الشرقی سمیت الزوراء لازورار فی قبلتها و قال غیره: الزوراء مدینة ابی جعفر فی جانب الغربی و الزوراء موضع عند سوق المدینة قرب المسجد و مرتفع کالمنارة[6]
مجمع البحرین: " الزَّوْرَاءُ" بالفتح و المد: بغداد و موضع بالمدينة يقف المؤذنون على سطحه للنداء الثالث قبل خروج الإمام ليسعوا إلى ذكر الله و لا تفوتهم الخطبة و النداء الأول بعده عند صعوده للخطبة و النداء الأول بعده عند صعوده للخطبة و الثاني الإقامة بعد نزوله من المنبر- قاله في المجمع. قال: و هذا الأذان أمر به عثمان بن عفان. و" الزَّوْرَاءُ" في شعر ابن أبي عقبة:
هُوَ جَبَلٌ بِالرَّيِّ يُقْتَلُ فِيهِ ثَمَانُونَ أَلْفاً مِنْ وُلْدِ فُلَانٍ كُلُّهُمْ يَصْلُحُ لِلْخِلَافَةِ يَقْتُلُهُمْ أَوْلَادُ الْعَجَمِ- كَذَا مَرْوِيٌّ عَنِ الصَّادِقِ × و ربما كان ذلك في دولة القائم×[7]
زوراء به فتح و مد بغداد است و موضعی در مدینه است که موذنها برای اذان سوم (از بدعتهای عثمان) بر روی آن میایستادند...
و زوراء در شعر ابن ابی عقبه:
و در زوراء نحر میشوند از آنها تا نزدیک ظهر هشتاد هزار نفر کشته میشوند
زوراء کوهی در ری است که در آن اولاد عجم (غربیها) هشتاد هزار نفر از فرزندان فلانی که همگی صلاحیت خلافت را دارند را میکشند همچنان که از امام صادق × روایت شده است و چه بسا این در دولت حضرت قائم × باشد.
زوراء در روایات:
از چند روایت از امام صادق × استفاده میشود که زوراء همان بغداد است:
1. عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُفَضَّلِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَال:...
فَيَقُولُ الرَّجُلُ كُنْتُ وَ أَخِي فِي جَيْشِ السُّفْيَانِيِ وَ خَرَّبْنَا الدُّنْيَا مِنْ دِمَشْقَ إِلَى الزَّوْرَاءِ وَ تَرَكْنَاهَا جَمَّاءَ وَ خَرَّبْنَا الْكُوفَةَ وَ خَرَّبْنَا الْمَدِينَةَ وَ كَسَرْنَا الْمِنْبَرَ[8]
پس آن مرد گوید: من و برادرم در لشکر سفیانی بودیم، دنیا را از دمشق تا زوراء خراب کردیم و آنها را تل خاک کردیم و کوفه را هم ویران کردیم و مدینه را هم ویران کردیم.
طبق این روایت اصلا سفیانی وارد قسمتهای مرکزی ایران نمیشود، حدود قلمرو فعالیت سفیانی شام، عراق، حجاز و بخشی از جنوب ایران است.
در تعلیقهی این روایت آمده است:
هذا أيضا من مخايله، فان جيش السفيانى لا تصل الى المدينة بل يخسف بهم بالبيداء حين يتوجهون إليها من دمشق.
آمدن سفیانی به مدینه از اوهام و خیالات است، چون جیش سفیانی به مدینه نمیرسد بلکه در بیداء در زمین فرو میروند هنگامی که از دمشق به سمت مدینه میآیند.
به نظر ما این صحیح نیست چون در معالم الحجاز هست که بیداء الآن مرکز آموزش و پرورش مدینه است (وسط شهر قرار گرفته است).