درس مهدویت استاد طبسی

95/06/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:یاران امام زمان × در دوران ظهور

ادامه بررسی روایات مربوط به نقش حضرت عیسی×

ادامه‌ی ترجمه‌ی روایت 4

فاطمه ÷ لبخند زد و چهره‌اش باز شد. پس پيامبر آهنگ آن كرد كه از تمامى خيرى كه خداوند براى محمّد | و خاندانش مقرّر فرموده است براى فاطمه ÷ بيفزايد، از اين رو به فاطمه ÷ فرمود: اى فاطمه! على × هشت منقبت دارد: ايمان به خدا و رسول، حكمت او، همسر او، دو پسرش حسن و حسين، امر به معروف و نهى از منكر. اى فاطمه! به ما اهل بيت شش خصلت داده شده كه جز ما به هيچ كس از پيشينيان داده نشده و هيچ يك از پسينيان بدان نرسد: پيامبر ما كه بهترين پيامبران است پدر تو است، وصىّ ما كه بهترين اوصياست شوهر تو است، شهيد ما كه بهترين شهداست حمزه، عموى پدر تو است، از ما است دو فرزند اين امت كه دو پسر تو است و از ما است مهدى اين امّت كه عيسى پشت سر او نماز مى‌گزارد، و سپس بر شانه حسين زد و فرمود: مهدى امّت از اوست.

در روایات ما تنها مطلبی که در مورد حضرت عیسی × است اینکه ایشان پشت سر امام زمان × به نماز می‌ایستند و به حضرت اقتدا می‌کنند، اما آنچه که در روایات عامه آمده که محوریت کار با حضرت عیسی × است، این از جعلیات بنی امیه است؛ ابن حماد نقل می‌کند:

قال کعب الاحبار: اذا انصرف عیسی بن مریم × و المومنون من یأجوج و مأجوج الی بیت المقدس فلبثوا سنوات ببیت المقدس رأوا کهیئة الهرج و الغبار من الجوف فیبعثون بعضهم فی ذلک ینظر ما هو فاذا هی ریح قد بعثه الله لقبض ارواح المومنین فتلک آخر عصابة تبقی من المومنین و یبقی الناس بعدهم مأة عام لایعرفون دینا و لاسنة یتهارجون تهارج الحمیر علیهم تقوم الساعة و هم فی اسواقهم یبیعون، یتابعون،ینتجون، یلهفون فلایستطیعون توصیة و لا الی اهلهم یرجعون[1] [2]

چون عیسی بن مریم × و مومنون از جنگ با یاجوج و ماجوج فارغ شوند به بیت المقدس روند و سال‌ها در بیت المقدس می‌مانند، می‌بینند از منطقه‌ای به نام جوف یک گرد و غباری نمایان می‌شود، بعضی‌ها را می‌فرستند که ببینند چیست پس آن بادهائی است که خداوند برای قبض ارواح مومنین فرستاده است و آنان آخرین گروه از مومنین هستند که باقی ماندند پس این‌ها هم همراه حضرت عیسی × قبض روح می‌شوند، مردم صد سال بعد از حضرت عیسی × می‌مانند که دین و سنتی نمی‌شناسند، مثل حیوانات به یکدیگر می‌پرند، در این حال قیامت به پا می‌شود در حالی که آنان مشغول کارهای روزمره‌ی خود هستند پس دیگر نه فرصت وصیتی پیدا کنند و نه فرصت یازگشت به اهل‌شان.

شاهد ما این جمله است: بعد از حضرت عیسی × دنیا هرج و مرج و بی قانونی است، حضرت عیسی × در زمان حضرت مهدی × فوت می‌کنند یا بعد از ایشان؟ اگر در زمان امام فوت می‌کنند که هرج و مرج در زمان حکومت ایشان معنا ندارد و اگر بعد از امام فوت می‌کنند که این همان محوریت دادن به حضرت عیسی × و از مجعولات بنی امیه است.

ب) منابع روایت

1. دلائل الامامة، طبری، ص334، ح416

2. عیون المعجزات، شیخ حسین عبد الوهاب

3. الغیبة، شیخ طوسی

4. کشف الغمة، اربلی، ج1، ص153 از بیان شافعی و ج3، ص271

5. کشف الیقین، ص193

6. صراط المستقیم، بیاضی، ج2، ص237

7. اثبات الهداة، حر عاملی، ج3، ص505 و 568 و 600 و 614

8. غایة المرام، بحرانی، ج2، ص157 و ج7، ص99 و ص111

9. حلیة الابرار، بحرانی، ج5، ص451 و ص475

10. بحار الانوار، ج51، ص76 و ص91

11. عوالم النصوص، بحرانی اصفهانی، ص305

12. منتخب الاثر، آیة الله صافی، ص156 و ص198

13. دار قطنی: او اولین کسی از عامه است که این روایت را نقل کرده و الآن در دسترس نیست، شافعی در کتاب بیان خود گفته که از دارقطنی نقل می‌کند و فصول المهمه ابن صباغ و صراط المستقیم و کشف الیقین هم گفته‌اند این روایت را دار قطنی نقل کرده است.

14. فضائل الصحابه، سمعانی که از عامه قندوزی گفته واز شیعه بحرانی گفته است.

15. بیان شافعی، ص501 ایشان را رمی به شیعه بودن کردند در حالی که در مقدمه‌ی کتاب نام اساتید وی آورده شده و هیچ یک از آنان شیعه نیست و همچنین به ایشان تهمت همکاری با مغول را می‌زنند در حالی که چنین نیست و مشکل عامه با ایشان این است که او در کتاب بیان از امام زمان با عنوان امام حی یاد کرده است و استدلال هم می‌کنند البته به اشتباه می‌گوید که در سرداب است در حالی که هیچ یک از علمای شیعه چنین نگفته است.

16. الفصول المهمه، ابن صباغ مالکی، ص295

17. ینابیع المودة، قندوزی. عامه ایشان را هم چون کتاب در فضائل اهل بیت علیهم‌السلام دارد، می‌گویند شیعه است.

ج) سند روایت

ابو هارون عبدی

عامه ایشان را تنها به خاطر نقل فضائل اهل بیت علیهم‌السلام تضعیف می‌کنند:

ذهبی در مورد ایشان در میزان الاعتدال می‌گوید:[3] [4]

عمارة بن جوین ت ق(ت یعنی ترمذی از او نقل می‌کند و ق یعنی ابن ماجة قزوینی) تابعی است، لین است (لین از الفاظ تضعیف است)، حماد بن زید گفت: او دروغگو است، شعبة بن حجاج گفت: اگر گردن مرا بزنند برای من راحت‌تر است از اینکه از او نقل کنم (تنها به این خاطر که فضائل اهل بیت علیهم‌السلام را نقل کرده است در حالی که می‌گویند ثلث ایمانت را از عایشه بگیر)، احمد گفت: لیس بشیء، ابن معین گفت: ضعیف است و در حدیثش صادق نیست. نسائی گفت: متروک الحدیث، دارقطنی گفت: متلون و خارجی و شیعی است. ابن حدان گفت: از ابو سعید چیزهائی نقل کرده که ابو سعید آن‌ها را نگفته است، ضعیف است. شعبه گفته من مدت‌ها منتظر آمدن ایشان بودم تا اینکه او را ملاقات کردم پس نزد او کتابی دیدم که در آن چیزهائی در مورد علی × بود که منکر است پس گفتم این چیست؟ گفت: این کتاب حق است قطام گفته لم یزل جوزجانی که می‌گوید حق معاویه است، حق اهل شام است و کوفی‌ها منحرف از حق هستند می‌گوید: ابو هارون دروغگو و کذاب است.


[1] معجم أحاديث الإمام المهدي ع، الشيخ علي الكوراني العاملي، ج2، ص147.
[2] كتاب الفتن، نعيم بن حماد المروزي، ص363.
[3] میزان الاعتدال، ج3، ص174 میزان الاعتدال رجال صحاح سته است یعنی ابو هارون عبدی یکی از رجال صحاح سته است.
[4] ميزان الاعتدال، الذهبي، شمس الدين، ج3، ص173.