درس مهدویت استاد طبسی

95/06/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:یاران امام زمان × در دوران ظهور

ادامه بررسی روایات مربوط به نقش حضرت عیسی× (روایت3)

د) دلالت روایت:

بیان مرحوم مجلسی:[1]

قوله ×:" سبعة لم يخلق مثلهم" لعل هذا الخبر لما كان مشهورا بين العامة كما رويته بأسانيد من طرقهم في كتاب بحار الأنوار ، ذكره عليه السلام للاحتجاج عليهم و إن‌ لم‌ يكن‌ ذكره‌ النبي‌ |، و يحتمل أن يكون المراد بقوله:" لا يخلق مثلهم فيمن بقي" من سوى الأئمة علیهم‌السلام مع أن سائر الأئمة لما كانوا متشعبين من أنوار هؤلاء المذكورين من الأئمة، و أنهم من نور واحد، فكأنهم مذكورون معهم، و تخصيص القائم بالذكر لخفائه و كثرة الاختلاف و الشبهة فيه ×، و قيل: المراد الموجودين في ذلك الزمان، و أسقطت فاطمة ÷ من الرواية، و قوله ×:" و فيكم القائم ×" كلام مستأنف و لا يخفى ما فيه.[2]

طبق این روایت خداوند عز و جل هفت نفر را مثل آن‌ها را خلق نکرده است و مانند آن‌ها را در آینده هم خلق نخواهد کرد، در حالی که بعد از حضرت حمزه و حضرت جعفر ائمه‌ی دیگر علیهم‌السلام آمده‌اند ونمی‌توان ملتزم شد که حضرت حمزه از ائمه‌ی دیگر علیهم‌السلام که نام‌شان در این روایت نیامده است، بالاتر است، در حالی که اعتقاد ما طبق روایات بسیاری که مرحوم مجلسی نقل کردند این است که ائمه علیهم‌السلام افضل و اشرف از انبیاء اولو العزم هستند (اشرف من انبیاء اولی العزم فکیف بغیرهم)

مرحوم مجلسی از این روایت چند جواب دادند:

1. فرمایش امام صادق × (سبعة لم یخلق مثلهم) شاید از این جهت بوده که بین عامه مشهور است همانطور که در بحار الانوار این روایت را به سندهای متعددی از طرق خود اهل سنت نقل کردم. و امام هم این روایت را مطرح می‌کند از باب اینکه آن‌ها را به آنچه نزدشان است ملتزم کند اگر چه پیامبر | آن را نقل نکرده باشد. این روایت را مطرح کردند که از آنان اقرار بگیرد که افضل انسان‌ها بعد از پیامبر اکرم |،× حضرت علی × است.

2. احتمال دارد که مراد از (لا یخلق مثلهم فیمن بقی) غیر از ائمه علیهم‌السلام باشد با اینکه سائر ائمه علیهم‌السلام از نور مذکورین از ائمه علیهم‌السلام در روایت متشعب هستند و آن‌ها نور واحد هستند پس گویا دیگر ائمه علیهم‌السلام همراه ائمه‌ی مذکور ذکر شدند و ذکر خاص امام زمان × از ائمه‌ی دیگر در این روایت به جهت مخفی بودن نام ایشان در بین عامه و کثرت اختلاف و شبهه در وجود امام × می‌باشد.

3. این قضیه خارجیه است، مراد موجودین در آن زمان است و در روایت نام فاطمه ÷ بوده اما از آن حذف شده است. البته به این جواب اشکال است که چرا حضرت سلمان که (منا اهل البیت) است را نام نبرده است.

عامه بسیار تلاش می‌کنند که بگویند عایشه همسر پیامبر | افضل نساء است، لذا آنچه در فضیلت حضرت زهرا ÷ است را حذف می‌کنند و مسئله‌ی حذف از آنان سابقه دارد. در روایت است که شما هم سعی کنید نام نبرید چون چیزی مبغوض‌تر از ذکر فضائل علی و فاطمه علیهما السلام نزد آنان نیست یا روایتی در مورد حضور ائمه علیهم‌السلام در بالین محتضر است (لهم البشری فی الحیاة الدنیا)، ذیل آن علامه‌ی طباطبائی بیان مفصلی دارد، در آنجا روایتی است که امام × می‌فرماید: فاطمه ÷ هم می‌آید ولی با کنایه بگوئید. روایتی در منابع معتبر شیعه است که (قذفوا امنا فاطمه ÷ علی منابرهم).

بیان مرحوم غاریاقدی:

كلّ‌ ذي‌ فضل‌ يشير بفضيلة لا توجد تلك الفضيلة بعينها في غيره، فهو أفضل منه فيها، وليس يلزم منه فضله على ذلك الغير من سائر الجهات أيضاً، فاختصاص رسول اللَّه صلى الله عليه و آله بكونه سيّد النبيّين، واختصاص عليّ عليه السلام بكونه سيّد الوصيّين، والحسنين بكونهما سيّدي الأسباط، وحمزة بكونه سيّد شهداء احد، وجعفر بطيرانه مع الملائكة في الجنّة، والقائم عليه السلام بصلاة عيسى بن مريم عليه السلام خلفه يستلزم الحكم بتفضيلهم على غيرهم في تلك‌

الفضائل فقط، لكن بعضها يستلزم التفضيل على الغير عموماً وعلى الإطلاق، كما في الأوّلين، وبعضها لا يستلزم ذلك كما في البواقي، فحينئذٍ يصدق على كلّ ذي فضل منهم أنّه لم يخلق مثله في تلك الفضيلة الخاصّة به فيمن مضى، ولا يُخلق مثله فيها فيمن بقي، وإلّا لزم عدم اختصاصه بتلك الفضيلة. وهذا خلف، فافهم.

وقوله: (سيّد الأسباط)؛ أي أسباط الأنبياء. والسِّبط، بالكسر: ولد الولد، ويندرج في هذا الحكم سائر الأئمّة عليهم السلام.

وقوله: (سيّد الشهداء)؛ كأنّ المراد بهم شهداء احد، أو شهداء عصره، أو الحكم إضافيّ، وإلّا فسيّد الشهداء على الإطلاق حسين بن عليّ عليهما السلام.[3]

 

هر کسی که یک فضیلتی دارد که منحصر به خودش است و دیگری آن را ندارد، در آن فضیلت از دیگران افضل می‌شود، و لازمه‌ی آن این نیست که در سائر جهات هم افضل باشد، پس اختصاص رسول الله | به سید النبیین و اختصاص علی × به سید الوصیین و حسنین علیهما السلام به سید الاسباط، حمزه به سید شهدای احد، وجعفر به دو بال همراه ملائکه در بهشت، و قائم × به نماز خواندن حضرت عیسی × پشت سر ایشان مستلزم حکم به تفضیل آنان بر غیرشان در آن فضائل فقط،

لکن بعضی از فضائل مستلزم برتری بر غیر است عموما و علی الاطلاق، همانند فضیلت بیان شده برای پیامبر اکرم | و امام علی ×، وبعض دیگر فضائل چنین عمومیت و اطلاقی ندارد مانند فضیلت‌هایی بیان شده برای دیگران، پس بنابراین بر هر صاحب فضیلتی از آنان صدق می‌کند که خداوند مانند او را در آن فضیلت خاص خلق نکرده است و خلق نخواهد کرد، و اگر چنین نباشد لازم می‌آید عدم اختصاص او به آن فضیلت خاصه را. واین خلف است.

روایت 4

الف) متن روایت

مِنْ كِتَابِ كِفَايَةِ الطَّالِبِ عَنِ الدَّارَقُطْنِيِّ عَنْ رِجَالِهِ عَنْ أَبِي هَارُونَ الْعَبْدِيِّ قَالَ‌ أَتَيْتُ أَبَا سَعِيدٍ الْخُدْرِيَّ فَقُلْتُ لَهُ هَلْ‌ شَهِدْتَ‌ بَدْراً فَقَالَ نَعَمْ فَقُلْتُ أَ لَا تُحَدِّثُنِي بِشَيْ‌ءٍ مِمَّا سَمِعْتَهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ | فِي عَلِيٍّ وَ فَضْلِهِ فَقَالَ بَلَى أُخْبِرُكَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ | مَرِضَ مَرْضَةً نَقَهَ مِنْهَا فَدَخَلَتْ عَلَيْهِ فَاطِمَةُ ÷ تَعُودُهُ وَ أَنَا جَالِسٌ عَنْ يَمِينِ رَسُولِ اللَّهِ | فَلَمَّا رَأَتْ مَا بِرَسُولِ اللَّهِ مِنَ الضَّعْفِ خَنَقَتْهَا الْعَبْرَةُ حَتَّى بَدَتْ دُمُوعُهَا عَلَى خَدِّهَا فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ | مَا يُبْكِيكِ يَا فَاطِمَةُ قَالَتْ أَخْشَى الضَّيْعَةَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ يَا فَاطِمَةُ أَ مَا عَلِمْتِ أَنَّ اللَّه‌

اطَّلَعَ إِلَى الْأَرْضِ اطِّلَاعَةً فَاخْتَارَ مِنْهَا أَبَاكِ فَبَعَثَهُ نَبِيّاً ثُمَّ اطَّلَعَ ثَانِيَةً فَاخْتَارَ مِنْهُمْ بَعْلَكِ فَأَوْحَى إِلَيَّ فَأَنْكَحْتُهُ وَ اتَّخَذْتُهُ وَصِيّاً أَ مَا عَلِمْتِ أَنَّكِ بِكَرَامَةِ اللَّهِ إِيَّاكِ زَوَّجَكِ أَعْلَمَهُمْ عِلْماً وَ أَكْثَرَهُمْ حِلْماً وَ أَقْدَمَهُمْ سِلْماً فَضَحِكَتْ وَ اسْتَبْشَرَتْ فَأَرَادَ رَسُولُ اللَّهِ أَنْ يَزِيدَهَا مَزْيَدَ الْخَيْرِ كُلِّهِ الَّذِي قَسَمَهُ اللَّهُ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَقَالَ لَهَا يَا فَاطِمَةُ وَ لِعَلِيٍّ ثَمَانِيَةُ أَضْرَاسٍ يَعْنِي مَنَاقِبَ إِيمَانٌ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ حِكْمَتُهُ وَ زَوْجَتُهُ وَ سِبْطَاهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ أَمْرُهُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيُ عَنِ الْمُنْكَرِ يَا فَاطِمَةُ إِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ أُعْطِينَا سِتَّ خِصَالٍ لَمْ يُعْطَهَا أَحَدٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ لَمْ يُدْرِكْهَا أَحَدٌ مِنَ الْآخِرِينَ غَيْرَنَا نَبِيُّنَا خَيْرُ الْأَنْبِيَاءِ وَ هُوَ أَبُوكِ وَ وَصِيُّنَا خَيْرُ الْأَوْصِيَاءِ وَ هُوَ بَعْلُكِ وَ شَهِيدُنَا خَيْرُ الشُّهَدَاءِ وَ هُوَ حَمْزَةُ عَمُّ أَبِيكِ وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ هُمَا ابْنَاكِ وَ مِنَّا مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ الَّذِي يُصَلِّي خَلْفَهُ عِيسَى ثُمَّ ضَرَبَ عَلَى مَنْكِبِ الْحُسَيْنِ فَقَالَ مِنْ هَذَا مَهْدِيُّ الْأُمَّة[4]

از ابو هارون‌ عبدى‌ آورده كه گفته است: نزد ابو سعيد خدرى آمدم و به او گفتم: آيا تو در بدر حاضر بوده‌اى؟ گفت: آرى. گفتم: آيا در باره على × و فضلش چيزى از آن چه از رسول الله | شنيده‌اى به ما نمى‌گويى؟ گفت: آرى، پيامبر اكرم | از يك بيمارى بهبود يافت و دوران نقاهت را مى‌گذراند كه فاطمه ÷ بر او وارد شد تا از پيامبر | عيادت كند. من در سمت راست پيامبر | نشسته بودم، پس چون فاطمه ÷ ضعف و سستى پيامبر | را ديد بغض گلويش را فشرد تا جايى كه اشكش بر گونه‌هايش آشكار شد. پيامبر | به او فرمود: چرا مى‌گريى اى فاطمه! فاطمه ÷ گفت: از فوت مى‌ترسم يا رسول اللَّه! پيامبر | فرمود: اى فاطمه! آيا نمى‌دانى كه خداوند به زمين نگريست و پدر تو را برگزيد و او را به عنوان پيامبر برانگيخت، و بار ديگر به زمين نگريست و شوهر تو را در آن برگزيد و به من وحى كرد و تو را به ازدواج او درآوردم و وصىّ‌اش گرفتم؟ آيا نمى‌دانى كه كرامت خدا بر توست كه به ازدواج كسى درآوردت كه علمش بيش از ديگران و شكيبش‌ گسترده‌تر از همه و اسلامش پيش‌تر از ديگران است؟


[1] بحار الانوار، ج2، ص280.
[2] مرآة العقول، الشيخ محمّد باقر بن محمّد تقي المجلسي، ج25، ص107.
[3] البضاعة المزجاة، محمد حسین بن قاریاغدی، ج1، ص488.
[4] كشف الغمة، ابن أبي الفتح الإربلي، ج3، ص283.