درس مهدویت استاد طبسی
95/02/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اصحاب امام زمان در زمان ظهور / ادامه بررسی روایات مربوط به سید حسنی
روایت 8
أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَى الْعَلَوِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ حَمَّادٍ الْأَنْصَارِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَلَاءِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهماالسلام أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیهالسلام حَدَّثَ عَنْ أَشْيَاءَ تَكُونُ بَعْدَهُ إِلَى قِيَامِ الْقَائِمِ فَقَالَ الْحُسَيْنُ علیهالسلام يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَتَى يُطَهِّرُ اللَّهُ الْأَرْضَ مِنَ الظَّالِمِينَ فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیهالسلام لَا يُطَهِّرُ اللَّهُ الْأَرْضَ مِنَ الظَّالِمِينَ حَتَّى يُسْفَكَ الدَّمُ الْحَرَامُ ثُمَّ ذَكَرَ أَمْرَ بَنِي أُمَيَّةَ وَ بَنِي الْعَبَّاسِ فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ ثُمَّ قَالَ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ بِخُرَاسَانَ وَ غَلَبَ عَلَى أَرْضِ كُوفَانَ وَ مُلْتَانَ وَ جَازَ جَزِيرَةَ بَنِي كَاوَانَ وَ قَامَ مِنَّا قَائِمٌ بِجِيلَانَ وَ أَجَابَتْهُ الْآبُرُ وَ الدَّيْلَمَانُ وَ ظَهَرَتْ لِوَلَدِي رَايَاتُ التُّرْكِ مُتَفَرِّقَاتٍ فِي الْأَقْطَارِ وَ الْجَنَبَاتِ وَ كَانُوا بَيْنَ هَنَاتٍ وَ هَنَاتٍ إِذَا خَرِبَتِ الْبَصْرَةُ وَ قَامَ أَمِيرُ الْإِمْرَةِ بِمِصْرَ فَحَكَى علیهالسلام حِكَايَةً طَوِيلَةً ثُمَّ قَالَ إِذَا جُهِّزَتِ الْأُلُوفُ وَ صُفَّتِ الصُّفُوفُ وَ قَتَلَ الْكَبْشُ الْخَرُوفَ هُنَاكَ يَقُومُ الْآخِرُ وَ يَثُورُ الثَّائِرُ وَ يَهْلِكُ الْكَافِرُ ثُمَّ يَقُومُ الْقَائِمُ الْمَأْمُول[1]
ابراهيم بن عبيد اللَّه بن العلاء از طريق پدر خود از امام صادق علیهالسلام روايت مىكند كه فرمود: «أمير المؤمنين علیهالسلام از چيزهائى سخن گفت كه پس از آن حضرت تا قيام قائم روى خواهد داد، پس حسين علیهالسلام عرض كرد:
يا امير المؤمنين خداوند چه زمانى زمين را از وجود ستمكاران پاك خواهد كرد؟
امير المؤمنين علیهالسلام فرمود: خداوند زمين را از ستمگران پاك نخواهد كرد تا آنكه خون محترمى ريخته شود- سپس جريان كار بني اميّه و بني عبّاس را طىّ حديث مفصّلى بيان فرمود- آنگاه فرمود: هنگامى كه قيامكننده در خراسان قيام كند و بر سرزمين كوفان و ملتان (پاکستان) مسلّط شود و از جزيره بني كاوان بگذرد و قائمى از ما در گيلان بر پا خيزد و آبر و ديلمان او را اجابت كنند و پرچمهاى تركان كه در گوشه و كنار پراكنده است، براى فرزندان من ظاهر گردد و آنان در اين گيرودارها (يا اندكى) به سر برند، هنگامى كه بصره ويران گردد، و امير اميران در مصر قيام كند- پس آن حضرت حكايت مفصلی را نقل فرمود- سپس فرمود: هنگامى كه هزاران هزار نفر آماده شوند و صفها آرايش يابد، و گوسفند نر كشته شود آنجاست كه آخرين به پا خيزد، و فتنهانگيز، آشوب به پا كند، و كافر نابود گردد،
سپس قائمى كه در آرزويش هستند قيام كند كه امام ناشناخته است، داراى شرف و فضيلت است و او از فرزندان تو است اى حسين كه هيچ فرزندى چون او نيست،...
قسمت مورد نظر این است: (قائمی از ما در گیلان بر پا خیزد) که بگوئیم مراد حسنی است البته روایت تصریح به این مطلب ندارد.
بررسی سند روایت
1. علی بن احمد
ایشان همان بندنیجی است اگر به حرف ابن غضائری اعتماد کنیم، گفته است: متهافت ضعیف و اگر اعتماد نکنیم، ایشان مجهول است. ایشان از مشایخ مرحوم نعمانی میباشد اما در مورد مشایخ نعمانی گفته نشده که آنها ثقه هستند.[2]
2. ابراهیم بن عبید الله بن علاء
نظر علامه حلی:
لا اعتمد علی روایته لطعن هذا الشیخ فیه مع انی لم اقف علی تعدیل عن غیره
من بر روایت او اعتماد نمیکنم به جهت طعن ابن غضائری و بر تعدیل او هم کسی را نیافتم.
حاوی الاقوال فرموده است: او مجهول الحال است.[3]
نظر مرحوم مامقانی:[4]
الرجل من المجاهیل
با این روایات و چنین اسناد ضعیف و مجهولی نمیتوان اعتقادات مردم را بنا نهاد. آری میتوان گفت که یک چنین شخصی با این نام قبل از ظهور قیام میکند امّا بیشتر آن دلیل میخواهد.
روایت 9
وَ فِي خُطْبَةِ الْمَلَاحِمِ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیهالسلام الَّتِي خَطَبَ بِهَا بَعْدَ وَقْعَةِ الْجَمَلِ بِالْبَصْرَةِ قَالَ: يَخْرُجُ الْحَسَنِيُ صَاحِبُ طَبَرِسْتَانَ مَعَ جَمٍّ كَثِيرٍ مِنْ خَيْلِهِ وَ رَجِلِهِ حَتَّى يَأْتِيَ نَيْسَابُورَ فَيَفْتَحُهَا وَ يَقْسِمُ أَبْوَابَهَا ثُمَّ يَأْتِي أَصْبَهَانَ ثُمَّ إِلَى قُمَّ فَيَقَعُ بَيْنَهُ وَ بَيْنِ أَهْلِ قُمَّ وَقْعَةٌ عَظِيمَةٌ يُقْتَلُ فِيهَا خَلْقٌ كَثِيرٌ فَيَنْهَزِمُ أَهْلُ قُمَّ فَيَنْهَبُ الْحَسَنِيُّ أَمْوَالَهُمْ وَ يَسْبِي ذَرَارِيَّهُمْ وَ نِسَاءَهُمْ وَ يُخَرِّبُ دُورَهُمْ فَيَفْزَعُ أَهْلُ قُمَّ إِلَى جَبَلٍ يُقَالُ لَهَا وراردهار فَيُقِيمُ الْحَسَنِيُّ بِبَلَدِهِمْ أَرْبَعِينَ يَوْماً وَ يَقْتُلُ مِنْهُمْ عِشْرِينَ رَجُلًا وَ يَصْلِبُ مِنْهُمْ رَجُلَيْنِ ثُمَّ يَرْحَلُ عَنْهُمْ.[5]
امیر المومنین علیهالسلام بعد از جنگ جمل در بصره خطبه خوانده و فرمودند: حسنی صاحب طبرستان خروج میکند همراه جماعت کثیری از سواره و پیاده تا به نیشابور میرسد پس آن را فتح میکند و و ابواب (یا اموال) آن را تقسیم میکند سپس به اصفهان میآید و از آنجا به قم میآید پس بین او و بین اهل قم درگیری شدیدی رخ میدهد که در آن بسیاری کشته میشوند و اهل قم شکست میخورند و فرار میکنند پس حسنی اموال آنها را غارت میکند و زنان و بچههای آنها را به اسارت میگیرد و خانههای آنان را خراب میکند پس اهل قم به طرف اردهار فرار میکنند و حسنی چهل روز در شهر آنها اقامت میکند و بیست نفر از رجال قم را میکشد و دو نفر آنان را دار میزند، سپس از آنجا میرود.
این روایت نه تنها از حسنی چهرهی مثبت ترسیم نمیکند بلکه او را به عنوان یک سفاک و خونریز که پیروان مکتب اهل بیتعلیهمالسلام و مراکز فرهنگی شیعه را هدف میگیرد، معرفی میکند.
مرحوم مجلسی این روایت را از کتاب شریف تاریخ قم نقل میکند، این کتاب تالیف مرحوم حسن بن محمد بن حسن قمی است. ایشان جریان مسجد جمکران را از کتاب مونس الحزین فی معرفة الحق و الیقین تالیف ابو جعفر محمد بن بابویه قمی نقل میکند.
علامه مجلسی در مورد کتاب تاریخ قم میفرماید:
إنه كتاب معتبر و لكن لم يتيسر لنا أصله و ما بأيدينا إنما هو ترجمته
کتاب تاریخ قم کتاب معتبری است لکن ما به اصل آن دست نیافتیم و آنچه در دست ما است ترجمهی آن است.
مرحوم نوری میفرماید:
و هذا كلام عجيب لأن الفاضل الألمعي الآميرزا محمد أشرف صاحب كتاب فضائل السادات كان معاصرا له و مقيما بأصفهان و هو ينقل من النسخة العربية بل و نقل عنه الفاضل المحقق الآغا محمد علي الكرمانشهاني في حواشيه على نقد الرجال في باب الحاء في اسم الحسن حيث ذكر الحسن بن مثلة و نقل ملخص الخبر المذكور من النسخة العربية و أعجب منه أن أصل الكتاب كان مشتملا على عشرين بابا.
و ذكر العالم الخبير الآميرزا عبد الله الأصفهاني تلميذ العلامة المجلسي في كتابه الموسوم برياض العلماء في ترجمة صاحب هذا التأريخ أنه ظفر على ترجمة هذا التأريخ في قم و هو كتاب كبير حسن كثير الفوائد في مجلدات عديدة.
و لكني لم أظفر على أكثر من مجلد واحد مشتمل على ثمانية أبواب بعد الفحص الشائع.
و قد نقلنا الخبر السابق من خط السيد المحدث الجليل السيد نعمة الله الجزائري عن مجموعة نقله منه[6]
کلام مرحوم مجلسی کلام عجیبی است، چون فاضل درخشان میرزا محمد اشرف صاحب کتاب فضائل السادات معاصر مرحوم مجلسی و مقیم اصفهان بوده است و او از نسخهای عربی نقل میکند و فاضل محقق آقا محمد علی کرمانشاهی در حاشیهاش بر نقد رجال در باب حاء در اسم حسن در جائی که حسن بن مثله را نقل میکند ملخص خبر مذکور را از نسخهی عربی نقل میکند و این کتاب بیست باب دارد.
و عالم خبیر میرزا عبد الله اصفهانی شاگرد علامه مجلسی در کتاب خود ریاض العلما در ترجمهی صاحب این تاریخ ذکر میکند: که بر ترجمهی این کتاب در قم دست یافته و کتاب بزرگ و خوب و کثیر الفائدهای است که شامل چند مجلد است.
ولی من بعد از جستجوی بسیار، بر بیش از یک جلد آن دست نیافتم...
کتاب تاریخ قم، کتاب معتبری است و مؤلف آن هم معتبر است، البته محل اشکال است به اینکه ما سند ملاحم را نداریم.
در این ملاحم اشاره به این دارد که قم در سطح وسیعی مورد تعرض قرار میگیرد، این مطلب با روایات دیگری که در همان تاریخ قم آمده است، منافات دارد:
1. و فيه: روى سعد بن عبد اللّه بن أبي خلف، عن الحسن بن محمّد بن سعد، عن الحسن بن عليّ الخزاعيّ، عن عبد اللّه بن سنان، سئل أبو عبد اللّه علیهالسلام: أين بلاد الجبل؟ فإنّا قد روينا أنّه إذا ردّ إليكم الأمر يخسف ببعضها.
فقال: إنّ فيها موضعا يقال له «بحر» و يسمّى بقم و هو معدن شيعتنا. فأمّا الريّ فويل له من جناحيه، و إنّ الأمن فيه من جهة قم و أهله.
قيل: و ما جناحاه؟ قال علیهالسلام: أحدهما بغداد، و الآخر خراسان، فانّه تلتقي فيه سيوف الخراسانيّين و سيوف البغداديّين، فيعجّل اللّه عقوبتهم و يهلكهم، فيأوي أهل الريّ إلى قم، فيأويهم أهلها، ثمّ ينتقلون منه إلى موضع يقال له: «أردستان»
از امام صادق علیهالسلام سوال شد: بلاد جبل کجا است؟ پس برای ما روایت شده که زمانی که امر به شما بازگردانده شود خسفی اتفاق میافتد.
امام علیهالسلام فرمودند: در آن جبل مکانی است که به آن بحر گفته میشود و به قم نامیده شده و آن معدن شیعیان ما است. امّا ری پس وای بر او از دو جناح آن، و امنیت در آن از جهت قم و اهل آن است.
گفته شد: آن دو جناح چیست؟ امام علیهالسلام فرمودند: یکی از آن دو بغداد است و دیگری خراسان، پس در آن سیوف خراسانیها و بغدادیها برخورد کنند، پس خداوند عقوبت آنان را تعجیل کند و آنها را هلاک کند، پس اهل ری به قم پناهنده میشوند، و اهل قم آنها را پناه دهند، سپس از آنجا به اردستان منتقل میشوند.
2. وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ الْهَمْدَانِيِّ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الكشمارجاني [الْكَمْشَارِجَانِيِ] عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ أَبِي الْأَكْرَادِ عَلِيِّ بْنِ مَيْمُونٍ الصَّائِغِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام قَالَ... وَ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَتَدْفَعُ الْبَلَايَا عَنْ قُمَّ وَ أَهْلِهِ وَ مَا قَصَدَهُ جَبَّارٌ بِسُوءٍ إِلَّا قَصَمَهُ قَاصِمُ الْجَبَّارِينَ وَ شَغَلَهُ عَنْهُمْ بِدَاهِيَةٍ أَوْ مُصِيبَةٍ أَوْ عَدُوٍّ وَ يُنْسِي اللَّهُ الْجَبَّارِينَ فِي دَوْلَتِهِمْ ذِكْرَ قُمَّ وَ أَهْلِهِ كَمَا نَسُوا ذِكْرَ اللَّهِ.[7]
امام صادق علیهالسلام فرمودند:....
و ملائکه از قم و اهل آن بلایا را دفع میکند و هیچ ستمگری قصد سوء به آن نمیکند مگر اینکه قاصم الجبارین کمر او را میشکند و او را از اهل قم به مصیبت یا دشمنی مشغول کند و خداوند در دوران حکومت ظالمین یاد قم و اهل آن را از یاد آنها میبرد همانطوری که آنها خداوند را فراموش کردند.
3. وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ الْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام قَالَ: إِذَا عَمَّتِ الْبُلْدَانَ الْفِتَنُ فَعَلَيْكُمْ بِقُمَّ وَ حَوَالَيْهَا وَ نَوَاحِيهَا فَإِنَّ الْبَلَاءَ مَدْفُوعٌ عَنْهَا.
امام صادق علیهالسلام فرمودند: زمانی که همهی بلاد را فتنه گرفت بر شما باد که به قم و حوالی و نواحی اطراف آن بروید زیرا بلا از آن دفع شده است.
4. وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلِ بْنِ الْيَسَعِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام قَالَ: إِذَا فُقِدَ الْأَمْنُ مِنَ الْعِبَادِ وَ رَكِبَ النَّاسُ عَلَى الْخُيُولِ وَ اعْتَزَلُوا النِّسَاءَ وَ الطِّيبَ فَالْهَرَبَ الْهَرَبَ عَنْ جِوَارِهِمْ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِلَى أَيْنَ قَالَ إِلَى الْكُوفَةِ وَ نَوَاحِيهَا أَوْ إِلَى قُمَّ وَ حَوَالَيْهَا فَإِنَّ الْبَلَاءَ مَدْفُوعٌ عَنْهُمَا
امام صادق علیهالسلام فرمودند: وقتی امنیت از بندگان گرفته شد و مردم بر حیوانات سوار شدند (جنگ در گرفت) پس از جوار آنان فرار کنید، گفتم: فدای شما بشوم به کجا فرار کنیم فرمودند: به کوفه و نواحی آن یا قم و حوالی آن چون بلا از آن دو شهر دفع شده است.
5. وَ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ الْحَسَنِيِّ عَنْ إِسْحَاقَ النَّاصِحِ مَوْلَى جَعْفَرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ علیهالسلام قَالَ: قُمُّ عُشُّ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَأْوَى شِيعَتِهِمْ وَ لَكِنْ سَيَهْلِكُ جَمَاعَةٌ مِنْ شَبَابِهِمْ بِمَعْصِيَةِ آبَائِهِمْ وَ الِاسْتِخْفَافِ وَ السُّخْرِيَّةِ بِكُبَرَائِهِمْ وَ مَشَايِخِهِمْ وَ مَعَ ذَلِكَ يَدْفَعُ اللَّهُ عَنْهُمْ شَرَّ الْأَعَادِي وَ كُلَّ سُوء
امام کاظم علیهالسلام فرمودند: قم لانه آل محمدعلیهمالسلام و پناهگاه شیعیان آنان میباشد و لکن به زودی عدهای از جوانان آن به جهت معصیت پدرانشان و سبک شمردن و مسخره کردن بزرگانشان هلاک شوند و با این وجود خداوند از آنها شر دشمنان و هر بدی را دفع میکند.
6. وَ عَنْ سَهْلٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْكُوفِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَمْزَةَ بْنِ الْقَاسِمِ الْعَلَوِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ الْهَاشِمِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ الصَّادِقِ علیهالسلام
قَالَ: إِذَا أَصَابَتْكُمْ بَلِيَّةٌ وَ عَنَاءٌ فَعَلَيْكُمْ بِقُمَّ فَإِنَّهُ مَأْوَى الْفَاطِمِيِّينَ وَ مُسْتَرَاحُ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَيَأْتِي زَمَانٌ يُنَفَّرُ أَوْلِيَاؤُنَا وَ مُحِبُّونَا عَنَّا وَ يُبَعَّدُونَ مِنَّا وَ ذَلِكَ مَصْلَحَةٌ لَهُمْ لِكَيْلَا يُعْرَفُوا بِوَلَايَتِنَا وَ يُحْقَنُوا بِذَلِكَ دِمَاؤُهُمْ وَ أَمْوَالُهُمْ وَ مَا أَرَادَ أَحَدٌ بِقُمَّ وَ أَهْلِهِ سُوءاً إِلَّا أَذَلَّهُ اللَّهُ وَ أَبْعَدَهُ مِنْ رَحْمَتِه[8]
امام صادق علیهالسلام فرمودند: هر گاه به شما بلا و گرفتاری رسید پس بر شما باد که به قم روید پس بدرستی که آن پناهگاه فاطمیون و محل استراحت مومنان است و به زودی زمانی آید که اولیاء ما و محبین ما را از آنجا فرار دهند و آن برای آنان مصلحت است تا به ولایت ما شناخته نشوند و به واسطهی آن خون و اموال آنان حفظ شود و احدی به قم و اهل آن ارادهی سوئی نمیکند مگر اینکه خداوند او را ذلیل و از رحمت خود دور میکند.
بنا بر این، روایت ملاحم و تهاجم حسنی به قم، علاوه بر ضعف یا ارسال سند، با روایات متعددی که حکایت از امنیت قم است، متعارض میباشد. و باید آن را کنار زد و قابل قبول نیست.