درس مهدویت استاد طبسی

94/12/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : اصحاب امام زمان در زمان ظهور

روایت نهم[1]

الف) متن روایت

عن المفضل بن عمر عن أبي عبد الله علیه‌السلام قال‌ إذا قام قائم آل محمد علیه‌السلام استخرج‌ من‌ ظهر الكعبة سبعة و عشرين رجلا- خمسة عشر من قوم موسى الذين يقضون‌ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ‌، و سبعة من أصحاب الكهف، و يوشع وصي موسى و مؤمن آل فرعون، و سلمان الفارسي، و أبا دجانة الأنصاري، و مالك الأشتر

مفضل بن عمر از امام صادق علیه‌السلام روايت كند كه فرمود: حضرت قائم علیه‌السلام در وقت ظهور از پشت کعبه بيست و هفت مرد را بيرون می‌آورد؛ پانزده تن آنان از قوم حضرت موسى علیه‌السلام مي‌باشند كه «به حق هدايت كنند و بدان دادگرى نمايند» (اشاره به آيه 159 از سوره اعراف است) و هفت تن آنان از اصحاب كهف هستند و (ديگر) يوشع بن نون، مؤمن آل فرعون، سلمان فارسى، ابو دجانه انصارى، مالك اشتر، ميباشند. مقداد و عبارت « پس اينها ياران و حكمرانان او هستند.» در نقل دیگر این روایت می‌باشد.

نکات روایت

من ظهر الکعبه:

محل رجعت این 27 نفر از مکه خواهد بود. یعنی هنگامی که رحلت کردند ملائکه‌ی نقاله آن‌ها را به مکه منتقل کرده‌اند. مرحوم شیخ طوسی می‌فرماید: خداوند هفتاد هزار ملک مأمور نقل اموات به جای مناسب با آن‌ها دارد.[2] مثلا حضرت سلمان علیه‌السلام در مدائن رحلت کردند و امیر المؤمنین علیه‌السلام ایشان را غسل و در همانجا دفن کردند[3] حال طبق نقل امام صادق علیه‌السلام ایشان از مکه رجعت می‌کند و این نمی‌تواند باشد مگر طبق روایت ملائکه نقاله که ایشان را به مکه منتقل کرده باشند. البته طبق نقل عیاشی و طبری ظهر الکعبه است اما طبق نقل شیخ مفید در ارشاد و اعلام الوری طبرسی و کشف الغمة ظهر الکوفه است یعنی نجف اشرف قبرستان وادی السلام باشد. هر کدام که باشد از آن دو نکته استفاده می‌شود: اول اینکه آن‌ها را منتقل کرده‌اند. دوم اینکه مقام عالی آن‌ها اقتضاء کرد که آن‌ها را به مکان مقدس منتقل کنند.

سبعة من اصحاب الکهف:

این روایت عدد اصحاب کهف را مشخص نمی‌کند بلکه می‌فرماید هفت نفر از اصحاب کهف که ممکن است تعداد آن‌ها بیشتر از این باشد.

ب) منابع روایت

1. تفسیر عیاشی،ج2، ص32

2. دلائل الامامه، مرحوم طبری، ص463، ح444

3. الارشاد، مرحوم شیخ مفید، ص365 با کمی اختلاف نقل می‌کند.

4. مجمع البیان، مرحوم طبرسی، ج2، ص489

5. روضة الواعظین، مرحوم فتال نیشابوری، ج2، ص266

6. کشف الغمة، مرحوم اربلی، ج3، ص256 از ارشاد

7. صراط المستقیم، نباطی، ج2، ص254 از ارشاد

8. نوادر الاخبار، مرحوم فیض، ص283، ح11 از ارشاد

9. الایقاظ من الهجعه، مرحوم حر عاملی، ص249 از ارشاد (کتاب ایقاظ در اثبات رجعت است)

10. اثبات الهداة، شیخ حر عاملی، ج3، ص528 از اعلام الوری-و در صفحه550 از عیاشی-573 از دلائل الامامه

11. المحجه، مرحوم بحرانی، ص76 از دلائل الامامه و روضه و ص78 از عیاشی

12. تفسیر برهان، مرحوم بحرانی، ج2، ص از عیاشی و ص460 از روضه الواعظین

13. حلیة الابرار، مرحوم بحرانی، ج5، ص303 از دلائل الامامه

14. بحار الانوار، مرحوم مجلسی، ج52، ص346 از عیاشی و ارشاد-ج53، ص90 از اعلام و ارشاد-ج57، ص317 ازمجمع البیان

15. نور الثقلین، مرحوم حویزی، ج2، ص85 از عیاشی و ص86 از مجمع-ج3، ص252 از روضه

16. انوار البهیه، مرحوم قمی، ص384 همان نقل ارشاد است.

17. ملحقات احقاق الحق، ج29، ص458 از کتاب الملحمه (خطی)

18. معجم احادیث الامام المهدی، ج7، ص183

این روایت مورد توجه قرار گرفته است و جزء روایات رجعت هم قرار داده شده است.[4]

ج) بررسی سند روایت

مرحوم عیاشی این روایت را مرسل نقل می‌کند امّا پس از او مرحوم طبری در دلائل الامامه آن را با سند نقل می‌کند:

وَ حَدَّثَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الخرقی (حلیة الابرار:الْحَرَمِيُّ)، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ هَارُونُ بْنُ مُوسَى (رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ)، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّيْرَفِيُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْغَزَالِيِّ، قَالَ: حَدَّثَنِي عِمْرَانُ الزَّعْفَرَانِيُّ، عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ):

1. ابو عبدالله الحسین بن عبدالله الخرقی (یا الحرمی به نقل حلیة الابرار)

ایشان مهمل است وتنها فرزند مرحوم مامقانی[5] در مورد او فرمودند: ایشان مهمل است و روایات او قوی است.

آیا اینکه روایات او قوی است کفایت می‌کند در اعتبار ایشان یا اینکه از مشایخ مرحوم طبری بوده‌اند و مرحوم طبری از ایشان روایت نقل کرده‌اند در اعتبار و وثاقت ایشان کفایت می‌کند، نسبت به مشایخ نجاشی گفته‌اند که ثقه هستند البته نه از جهت شیخ بودن بلکه از این جهت که خود مرحوم نجاشی تصریح کرده‌اند که مشایخ من ثقه هستند. همچنان که در مورد مشایخ مرحوم قمی و مرحوم ابن المشهدی که به تصریح خود آن‌ها گفته‌اند ثقه هستند. امّا صرف مشایخ ثقات بودن را نمی‌توان دلیل برثقه بودن بگیریم مگر اینکه که کسی مبنای او چنین باشد.

البته در مورد ایشان چون روایات قوی دارند می‌توان او را پذیرفت و بگوئیم مشکلی ندارد.

2. ابو محمد هارون بن موسی

نظر مرحوم خوئی[6]

قال النجاشي[7] : هارون بن موسى بن أحمد بن سعيد (بن سعيد) أبو محمد التلعكبري، من بني شيبان، كان وجها في أصحابنا ثقة، معتمدا لا يطعن عليه، له كتب منها: كتاب الجوامع في علوم الدين، كنت أحضر في داره مع ابنه أبي جعفر و الناس يقرءون عليه. و عده الشيخ في رجاله فيمن لم يرو عنهم علیهم‌السلام قائلا: هارون بن موسى التلعكبري، يكنى أبا محمد، جليل القدر عظيم المنزلة، واسع الرواية، عديم النظير، ثقة. روى جميع الأصول و المصنفات، مات سنة خمس و ثمانين و ثلاثمائة أخبرنا عنه جماعة من أصحابنا. روى عن أبي علي محمد بن همام بن سهيل و روى عنه جعفر بن محمد بن قولويه، كامل الزيارات: الباب (75) فيمن اغتسل في الفرات و زار الحسين علیه‌السلام، الحديث 5.

مرحوم خوئی کلام مرحوم نجاشی و شیخ طوسی را می‌آورد که هر دو او را توثیق کرده‌اند و بیان می‌کند که ایشان در سند کامل الزیازات می‌باشد.پس مرحوم خوئی ایشان را توثیق می‌کند.

3. ابو علی محمد بن همام

همچنان که قبلا در مورد ایشان بحث کردیم در وثاقت ایشان بحثی نیست.

4. جعفر بن محمد بن مالک

نظر مرحوم نجاشی:[8]

مولى أسماء بن خارجة بن حصن الفزاري كوفي أبو عبد الله كان ضعيفا في الحديث قال: أحمد بن الحسين كان يضع الحديث وضعا و يروي عن المجاهيل و سمعت من قال: كان أيضا فاسد المذهب و الرواية و لا أدري كيف روى عنه شيخنا النبيل الثقة أبو علي بن همام و شيخنا الجليل الثقة أبو غالب الزراري رحمهما الله و ليس هذا موضع ذكره. له كتاب غرر الأخبار و كتاب أخبار الأئمة و مواليدهم عليهم السلام و كتاب الفتن و الملاحم. أخبرنا عدة من أصحابنا عن أحمد بن إبراهيم بن أبي رافع عن محمد بن همام عنه بكتبه و أخبرنا أبو الحسين بن الجندي عن محمد بن همام عنه.

می‌فرماید: ایشان در حدیث ضعیف است و ابن الغضائری گفته است: جعل حدیث می‌کرد و از مجهول‌ها روایت نقل می‌کرد و شنیده‌ام که مذهب و روایت او فاسد بوده است و تعجب می‌کنم از شیخ ثقه ابو علی بن همام و شیخ جلیل و ثقه ابو غالب زراری که چطور از او نقل کرده‌اند.

به نظر ما مرحوم نجاشی خود ایشان را تضعیف نمی‌کند بلکه روایات او را ضعیف می‌شمارد و از کلام ابن غضائری هم وثاقت ایشان استفاده می‌شود که این دو شیخ ثقه و جلیل از او روایت نقل کردند.

نظر شیخ طوسی:[9]

كوفي ثقة و يضعفه قوم روى في مولد القائم أعاجيب.

می‌فرماید: ایشان کوفی و مورد وثوق است، عده‌ای او را تضعیف می‌کنند در ارتباط با ولادت امام زمان عجائبی را نقل کرده است.

نظر علامه‌ی حلی:[10]

فعندي في حديثه توقف و لا أعمل بروايته.

مرحوم علامه حلی ایشان را در قسمت ضعفا آورده و می‌فرماید: من در حدیث او توقف می‌کنم و به روایت ایشان عمل نمی‌کنم.

البته عجائب و غرائب مورد نظر قدما الآن جزء ضروریات امروز مذهب ما می‌باشد و این عجائب در مورد ولادت امام زمان بوده است. به نظر ما این شخص توثیق بدون معارض دارد یعنی برای توثیق شیخ طوسی معارضی نیست و کلام نجاشی هم تضعیف خود ایشان نمی‌باشد بلکه تضعیف حدیث او است. و توثیق مرحوم طوسی مورد تأیید نقل زراری و ابن همام که هر دو ثقه و جلیل‌اند می‌باشد.

صاحب کتاب (الاستغاثۀ فی بدع الثلاثۀ) می‌فرماید: جماعتی از ثقات برای من نقل کردند که جعفر بن محمد بن مالک نیز در بین آن‌ها می‌باشد و این خود توثیق دیگری برای ایشان می‌باشد همچنین ایشان روایات زیادی نقل می‌کند.

نظر مرحوم مامقانی:[11]

تحقیق المقال أن الاقوی کون الرجل ثقة اعتمادا علی توثیق الشیخ...فبان من ذلک کله أن الرجل بحمدالله من الثقات

می‌فرماید: اقوی این است که ایشان ثقه می‌باشد به جهت اعتمادی که بر توثیق شیخ طوسی می‌کنیم و سپس مؤیداتی می‌آورند و در پایان می‌فرماید: پس از همه‌ی آنچه گفتیم آشکار شد که به شکر خدا ایشان از ثقات است.

نظر فرزند مرحوم مامقانی:

لمّا کانت التضعیفات و التوثیقات مبتنیۀ علی الظنون الاجتهادیه

این تضعیفات و توثیقات همه بر مبنای ظنون اجتهادی است که از قرائن بدست می‌آید، بعد از تأمل در قرائنی که نسبت به ایشان داریم به این نتیجه می‌رسیم که ایشان موثق و جلیل است.

نظر مرحوم خوئی:[12]

أقول: إن توثيق الشيخ و ابن قولويه و علي بن إبراهيم إياه يعارضه ما تقدم من تضعيفه، فلا يمكن الحكم بوثاقته.

می‌فرماید: توثیق شیخ طوسی و ابن قولویه و علی بن ابراهیم با تضعیف نجاشی معارضه می‌کند پس نمی‌توان حکم به وثاقت او کرد.

به نظر ما تعارضی در بین نمی‌باشد و ایشان موثق است.

 


[1] تفسیر عیاشی، ج2، ص32.
[2] . درر االاخبار، مرحوم آیت الله طبسی نجفی، ج1، ص259؛ به نقل از: کشف الحق، شیخ طوسی.
[3] بعضی از این عمل امام علیه‌السلام عصمت سلمان را ثابت می‌کنند المعصوم لایغسله الا المعصوم.
[4] مرحوم مجلسی می‌فرماید بیش از 200 روایت صریح در رجعت داریم و مرحوم علامه طباطبائی می‌فرماید بیش از 500 روایت رجعت داریم.
[5] پاورقی تنقیح المقال، ج22، ص190.
[6] معجم رجال الحدیث، ج19، ص235.
[7] رجال نجاشی، ص439.
[8] رجال نجاشی، ص122.
[9] رجال طوسی، ص419.
[10] خلاصه، ص211.
[11] تنقیح المقال، ج16، ص45.
[12] معجم رجال الحدیث، ج4، ص118.