درس مهدویت استاد طبسی

94/11/25

بسم الله الرحمن الرحیم

اختلافات منابع در نقل روایت پنجم

1. در کتاب بصائر تعبیر (مسجدکم هذا) دارد، یعنی مسجد الحرام اما در نقل اول از کتاب غیبه نعمانی چنین آمده که ابان می‌گوید با امام در مسجدی بودم که امام با اشاره فرمودند: خداوند عز و جل 313 نفر در این مسجد می‌فرستد (فی مسجدکم هذا) ولی مشخص نیست این مسجد کدام مسجد است در حالی که روایت بصائر ظهور دارد در اینکه آن مسجد، مسجد الحرام است، اما در نقل دوم از کتاب غیبه نعمانی تعبیر (الی مسجد بمکة) می‌باشد که باز مشخص نیست که مراد از (مسجدی در مکه) کدام مسجد است مگر گفته شود انصراف به مسجد الحرام دارد، که آن هم محل بحث است. روایت در کمال الدین هم تعبیر (فی مسجدکم) دارد ولی در ادامه آن بیان می‌کند: یعنی مسجد مکه. ظاهرا منظور همان مسجد الحرام است. البته قرائن و روایات متعدد داریم که تجمع این 313 نفر در مسجد الحرام است.

2. در بصائر چنین آمده که اهل مکه می‌دانند که اینها متولد از پدران‌شان نیستند یعنی با آن‌ها ارتباط نسبی ندارند در صورتی که ضمیر در روایت را به اهل مکه برگردانیم اما در نقل نعمانی چنین آمده که پدران این 313 نفر اصلا متولد نشده‌اند که در این صورت باید بگوئیم آفرینش آن‌ها خلق الساعه‌ای می‌باشد، اما ادامه روایت سبب می‌شود تا از این ظهور رفع ید کنیم و ادامه آن چنین آمده که آن‌ها سلاح‌هائی دارند که بر روی آن اسلحه‌ها اسم آن‌ها و اسم پدران آن‌ها نوشته شده است لذا مراد همان نداشتن رابطه نسبی با اهل مکه می‌باشد.

3. اختلاف سوم در آنچه بر اسلحه‌ی آن‌ها نوشته می‌باشد. طبق نقل اول نعمانی بر روی اسلحه‌های آن‌ها اسم خود آن‌ها و پدران‌شان نوشته شده است، اما طبق نقل بصائر یک کلمه نوشته شده است که منشأ هزار کلمه است و طبق نقل دوم نعمانی هزار کلمه نوشته شده است که هر کلمه آن کلید هزار کلمه دیگر است.

4. اختلاف چهارم هم در منادی می‌باشد. طبق نقل بصائر، کمال الدین و نقل دوم نعمانی، خداوند بادهائی را می‌فرستد و آن بادها در عالم ندا می‌دهند که حضرت مهدی آمده‌اند اما طبق نقل اول نعمانی، خداوند به کسی دستور می‌دهد که طبق روایات دیگر آن شخص حضرت جبرئیل می‌باشد.

 

روایت ششم

الف) متن روایت[1]

عن الباقر علیه‌السلام عن ام سلمه: قال رسول الله صلی‌الله علیه و آله : یصیر ملک المشرق الی ملک المغرب فیقتله ثم یصیر ملک المغرب الی ملک المشرق فیقتله و یبعث جیشا الی المدینة فیخسف بهم ثم یبعث جیشا فیسبی ناسا من اهل المدینة فیؤذن آذن الحرم فیجتمع الناس الیه کالطیر الواردة المتفرقه حتی یجتمع الیه ثلاثمائة و أربعة عشر رجلا فیهم نسوة فیظهر علی کل جبار و ابن جبار و یظهر من العدل ما یتمنی له الاحیاء امواتا فیحیی سبع سنین فإن زاد الساعة فاربع عشر ثم ما تحت الارض خیر من ما فوقها.

ترجمه روایت

امام باقر علیه‌السلام از ام سلمه نقل می‌فرمایند[2] که

ام سلمه چنین نقل کرد که پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله فرمودند: پادشاه شرق به پادشاه غرب حمله می‌کند و پیروز می‌شود، دوباره در درگیری دیگری پادشاه غرب به پادشاه شرق حمله می‌کند و او را می‌کشد و نیروهائی را به مدینه می‌فرستد[3] ، آن‌ها به زمین فرو می‌روند، بعد از آن دوباره نیرو می‌فرستد و آن‌ها به جان مردم می‌افتند و عده‌ای را به اسارت می‌برند، ایشان (امام زمان به حرم پناه می‌برند و مردم (313 نفر) نیز مانند پرنده‌هائی که متفرق پرواز کردند به طرف امام رفته و به آنجا پناهنده می‌شوند. 314 نفر همین طور از اطراف مانند پرنده‌هائی که متفرق شدند، جمع می‌شوند تا عدد آن‌ها کامل شود. زمانی که این تعداد که همراه آن‌ها زنان هم هستند، آمدند مأموریت امام زمان آغاز می‌شود و لبه‌ی تیز حربه متوجه جبارها و فرزندان جبارها است و به برکت حکومت ایشان عدالتی ظاهر می‌شود که مردم مرگ فامیل و نزدیکان خود تأسف می‌خورند و می‌گویند: ای کاش خویشان و اقوام ما زنده بودند و این عدالت را می‌دیدند. ایشان هفت سال هستند و اگر بنا باشد به آن زمانی اضافه شود چهارده سال می‌شود و بعد آن دوباره گرفتاری و ناامنی می‌شود.

ب) منابع روایت

1. المعجم الاوسط، طبرانی، ج6، ص222، ح5469

2. مجمع الزوائد، هیثمی، ج7، ص315

3. العرف الوردی، سیوطی، ج2، ص61 از مجمع الزوائد

4. القول المختصر، احمد بن حجر حیتمی، ص40، ح27

5. برهان، متقی هندی (صاحب کنزالعمال)، ص117 از طبرانی

6. الاذاعة لما کان و مایکون بین یدی الساعة، قنوجی، ص119

7. معجم الاحادیث المهدی ، ج2، ص382

ج) بررسی سند روایت

1. سلیمان بن احمد طبرانی

در کتب رجالی ما کمتر متعرض ایشان شده‌اند. آقای نمازی می‌فرماید لم یذکروه یعنی آقای خوئی و آقای مامقانی و آقای اردبیلی ذکر نکرده‌اند.

ایشان 13 ساله بود که وارد حوزه شد و 101 سال هم عمر کرد که مدت 60 سال آن را در اصفهان بود. ایشان روایاتی را برای مرحوم صدوق می‌فرستاد و مرحوم صدوق هم آن روایات در کتاب‌های‌شان (غیر از من لایحضره الفقیه) آوردند.[4]

ذهبی از علمای متعصب اهل سنت در مورد ایشان می‌گوید: امام، حافظ، ثقه و محدث الاسلام و... ذهبی می‌گوید: ایشان آخر عمری نسبت به شیخین زاویه پیدا کرد، تعریض به دو خلیفه داشت. شاگرد او می‌گوید از درس بیرون رفتم ودیگر شرکت نکردم.[5] ذهبی در مورد ایشان مطلب دیگری هم می‌آورد که ظاهر آن این است که ایشان متعصب نبوده است. او می‌گوید: در اصفهان در جلسه‌ای در مورد رؤیة الله بحث و درگیری شد. آقائی به نام ابن طبا طبای علوی ناراحت شد و جوهر را به سمت ایشان پرتاب کرد و حرف تندی به ایشان زد، طبرانی به او گفت: دست بردار نیستید، شما را به جزئیات مشغول کردند تا در مورد یوم حره صحبت و سؤال نکنید یوم الحره چه بوده و چه اتفاقی در کنار قبر پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله افتاده است. چقدر مسلمان کشته و چقدر نوامیس مردم هتک و مورد تعرض قرار گرفت در کنار قبر پیامبر به دست کسی که ادعای خلافت مسلمین را داشت. شما را به چیزهائی مشغول کردند تا سراغ اینها را نگیرید وقتی او این را شنید متأثر شد و عذر خواهی کرد.

آقای طبرانی از اعلام و ثقات عامه است و ما کسی را که در مورد ایشان غیر از این تعبیر کند، نیافتیم. پس ایشان نزد عامه شخصیتی مقبول است و کتاب ایشان نیز مقبول است البته معنای این حرف این نیست که ما هم او را بپذیریم.

 


[1] معجم الاوسط، طبرانی.
[2] طبق مبنای ما امام از رسول الله صلی‌الله علیه و آله. هم می‌تواند روایت نقل کند اما بر طبق مبنای اهل سنت هم این روایت اشکال ندارد زیرا امام با ام سلمه هم عصر بودند
[3] این باید سفیانی باشد چون در روایات جیش الخسف سفیانی است و این تأیید می‌کند بعضی روایات را که بیان می‌کند سفیانی به پشتیبانی غرب می‌اید.
[4] تنقیح المقال، ج33، ص20.
[5] سیر اعلام النبلا، ج16، ص124.