درس مهدویت استاد طبسی
94/01/22
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: احکام جدید در دوران ظهور امام زمان #
مقدمه:
بحث ما بررسی روایاتی بود که مفاد آن احکام جدید در دوران امام زمانعلیهالسلام است، به روایت معاذ بن کثیر منتهی شدیم که دراین روایت آمده است که نگه داری کنز در دوران امام زمانعلیهالسلام مشروع نیست و باید اموال را به امام عصر تحویل دهیم. روایت را از جهت سندی بررسی کردیم و بیان کردیم که ظاهرا از نظر سندی مشکلی ندارد. بر فرض قبول سند باید ببینیم معنای آن چیست.
د) دلالت روایت یازدهم
معنای کنز:
مرحوم قمی در سفینه البحار نقل میکند:[1]
«كان فيما أوصى به رسول اللّه صلیالله علیه و آله سلمان أن أكثر من قول لا حول و لا قوّة الّا باللّه العليّ العظيم فانّها كنز من كنوز الجنة. الكنز الذي كان عيسى علیهالسلام في طلبه و هو الغلام الذي ترك الملك و السلطنة و لازم خدمة عيسى علیهالسلام. في قول النبيّ صلیالله علیه و آله لعليّ (عليهما و آلهما السلام): يا عليّ انّ لك كنزا في الجنة و أنت ذو قرنيها، قال الصدوق: فهذا الكنز هو المفتاح و ذلك انّه قسيم الجنة ... الى أن قال: و قد سمعت بعض المشايخ يذكر انّ هذا الكنز هو ولده المحسن و هو السقط الذي ألقته فاطمة علیهاالسلام لمّا ضغطت بين البابين.
پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله به سلمان وصیت کردند که بسیار ذکر لا حول و لا قوّة الّا باللّه العليّ العظيم بگو که آن گنجی از گنجعلیهالسلام در طلب آن بود، آن غلامی بود که ملک و سلطنت را ترک کرد و ملازم حضرت عیسی علیهالسلام شد.
در قول پیامبر صلیالله علیه و آله به حضرت علی علیهالسلام: ای علی برای تو کنزی در بهشت است، مرحوم صدوق فرموده است: این گنج آن کلید بهشت است چون ایشان قسیم الجنه است... شنیدم از بعضی از مشایخ که فرمودند: این گنج فرزند ایشان محسن است و او فرزند سقطی است که چون فاطمه علیهاالسلام بین بابین قرار گرفت.
بحث لغوی:
معجم مقائیس للغه ابن فارس:[2] الكاف و النون و الزاء أُصَيْلٌ صحيح يدلُّ على تجمُّع في شيء.من ذلك ناقة كِنَازُ اللَّحم، أي مجتمِعة.
او کلمه را به اصل بر میگرداند، میگوید: هر انباشته شدهای را کنز می گویند، شتری که فربه شده باشد را ناقة کناز اللحم گویند یعنی گوشتهایش روی هم انباشته شده است.
پس کنز به معنای انباشته شده است.
لسان العرب:[3] الكَنْزُ: اسم للمال إِذا أُحرز في وعاء و لما يحرز فيه، و قيل: الكَنْزُ المال المدفون، و جمعه كُنُوز. تسمی العرب کل کثیر مجموع یتنافس فیه کنزا. کَنَزَ الانسان مالا، و کنزت السقاء ای ملأته، ابن عباس في قوله تعالى في الكهف: وَ كانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُما؛ قال: ما كان ذهباً و لا فضة و لكن كان عِلْماً و صُحُفاً. عن علی علیهالسلام قال: اربعة آلاف و ما دونها نفقه و ما فوقها کنز. الکنز فی الاصل، المال المدفون تحت الارض. فاذا اخرج منه الواجب علیه لم یبق کنزا و ان کان مکنوزا، و هو حکم شرعی تجوز فیه عن الاصل.
معنای اول: کنز اسمی است برای اموالی که در جایی نگه داری کردهاند. (وعا یعنی صندوق)
معنای دوم: همان ظرف و مکانی که این مال را در آن گذاشتهاند را کنز گویند
معنای سوم : مالی که زیر خاک نهفته شده است.
حال با توجه به این سه اطلاق، معنای کنز در روایت کدام است؟
عرب هر چیز فراوان که انباشته و جمع شده و مورد رقابت (یعنی هر کسی می خواهد آن را برای خود داشته باشد) را کنز گوید. پس کنز اختصاص به اموال به معنای اخص و گنج ندارد، یعنی هر چیزی که در انحصار عدهای است، پس معنای روایت این می
ابن عباس در مورد قول خداوند در سوره پس کنز بر کتاب ارزشی و صحف هم اطلاق می
امام علی علیهالسلام فرمودند: کسی که چهار هزار (دینار یا درهم به نظر میرسد که درهم باشد چون اگر دینار باشد زیاد است) وکمتر این داشته باشد نفقه است. و اگر بیش از این داشته باشد گنج است. پس کنز یکی از موارد استعمال آن بیش از نیاز است.
کنز در اصل، مالی که در زمین دفن شده است، پس هنگامی که خمس آن را پرداخت کرد دیگر گنج نیست و اگر چه به جای اولش برگرداند،
نتیجه: کنز موارد استعمال زیادی دارد ولی ظاهرا در یک معنی مشترک باشد و آن این است : شئ مجتمع انباشته ولی مورد رقابت.
مراد روایت از حرمت کنز:
آیا به معنای این است که در آن زمان مطلق پس انداز کردن و انباشته کردن اموال حتی اگر خمس آن را داده باشد ممنوع است، و یا مراد همان مالی است که مدفون است و خمس آن را نداده باشد، که اگر خمس آن را داده باشد، طبق روایت این دیگر کنز نیست. و یا به طور کلی هر شئ مورد تنافس و جمع شده مراد است.
ظاهر آن این است که همان معنای اولی «مال مدفون تحت الارض» مراد باشد. اگر این مراد باشد در دست غالب مردم نیست، و نادر است. لذا این حکم باید حمل بر مورد نادر شود. ممکن است مراد این باشد ولی این خلاف آن چیزی است که متبادر است. پس گنج تحت الارض مراد نیست، چون حمل بر فرد نادر است.
دلیل دیگر اینکه طبق روایاتی «اخرجت الارض..» در دوران امام زمانعلیهالسلام گنجی در زیر زمین باقی نمیماند و ظاهرا موضوعا متنفی است و همه در اختیار امام قرار می
پس این روایت را باید حمل کنیم بر مال انباخته، یعنی در ابتدای ظهور امام زمانعلیهالسلام جهاد در رکاب امام زمانعلیهالسلام واجب است نه فقط با جان بلکه با مال «باموالهم و انفسهم» به مقداری که مورد نیاز است. شاید مراد این باشد.
اما اینکه بگویید که مراد این است که هیچ چیز انحصاری نخواهد بود ( هر شئ جمع شده که مورد تنافس دیگران باشد)، همه را باید در اختیار حکومت امام قرار دهند این بعید است.
به نظر ما همین معنای دوم مراد است یعنی کسانی که اموال دارند باید بدهند، «و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکة» و عدم خرج کردن موجب تسلط دشمنان میشود و امنیت مالی و جانی را از شما میگیرد.
البته انبیاء و ملائکه و اجنه برای یاری امام زمان میآیند ولی هیچ یک از اینها رفع تکلیف از مومنین نمیعلیهالسلام به جهاد برود، اگر شهید شود اجر دو شهید دارد و اگر دشمن را بکشد و سالم برگردد اجر بیست شهید را خواهد داشت.
سوال اول:
اسلام با کدام یک مخالف است؟ سرمایه ، سرمایه دار یا نظام سرمایه داری ؟
اسلام با نظام سرمایه داری مخالف است. شهید صدر در مقدمهکند و معایب هر کدام را بیان میکند.
ما در اول انقلاب بحثی با یکی از منحرفین داشتیم، آنها میگفتند: کسی نباید سرمایه دار باشد، و اسلام با سرمایه مخالف است؛ گفتم: اسلام با سرمایه مخالف نیست. اسلام نمیخواهد که جامعه صدقه پذیر باشد، اسلام دست فقیر را میگیرد، ولی به ثروتمند میگوید: حقوق خدا و مستحبات و واجبات را ادا کن.
هیچ کدام از ائمهی معصوم ما فقیر نبودند. البته سعی میکردند که حال دیگران را مراعات کنند و مواسات داشته باشند. امام باید طوری رفتار کند که فقیر از وضعیت خودش به تنگ نیاید. لذا هنوز موقوفات امام علیعلیهالسلام بیرون مدینه وجود دارد.
سوال دوم:
پس اگر اسلام با سرمایه و پول به شرطی که حقوق را بدهد مخالف نیست، پس چطور طبق این روایت در دوران امام زمان علیهالسلام اندوختن حرام است؟
بر فرضی که این معنی را بپذیریم و اینها احکامی است که قبل از امام زمان علیهالسلام نبوده است و دوران امام زمان علیهالسلام هست، همان سخنی که در مباحث قبل بیان کردیم که یک سری احکام است که تبلیغ آن منوط به زمان خاص خود بوده است، و به بیان مرحوم خویی حکم شرعی بوده ولی تبلیغ آن منوط به زمان خودش بوده است و چون زمان ایجاب نمی کرده عمل نشده است.
مرحوم خوئی بین عصر تشریع و عصر تبلیغ فرق گذاشتند که احکام تشریع شده و نزد امام به ودیعت گذاشته شده تا در زمان خاص خودش آن را تبلیغ کند، طبق بیان مرحوم خوئی ممکن است اینطور بگوییم که این حکم حرمت اندوختن اموال در دوران امام زمان علیهالسلام تشریع شده است ولی تا زمان امام زمان علیهالسلام تبلیغ نشده است . پس اینطور نیست که حکمی بوده و امام زمانعلیهالسلام خلاف آن عمل کند بلکه از ابتدا اینطور تشریع شده است.
مرحوم خویی میفرماید: از جمله ای از روایات استفاده می شود که تبلیغ یک سری از احکام در دوران امام زمان علیهالسلام می
روایات تواتر معنوی دارد که یک سری از احکام تغییر میکند و حال آنکه حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرامه حرام الی یوم القیامه که از مسلمات است، جمع این دو به همان چیزی است که مرحوم خویی فرمودند: دوران امام زمانعلیهالسلام دوران تبلیغ است نه تشریع.