درس مهدویت استاد طبسی
93/12/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: احکام جدید در دوران ظهور امام زمان #
مقدمه:
بحث ما بررسی روایاتی بود که مفادش این است که در دوران حکومت امام زمانعلیهالسلام احکام جدیدی مطرح میشود.
روایت دیگری که در این باب مطرح است، روایتی است که مفادش این است که در دوران ظهور در معاملات سود و ربح حرام است، البته بحث ربا مراد نیست و آن از اول حرام بود. آنچه از روایات ظاهر میشود این است که در معاملات نباید جنسی را که می خواهد بفروشد سود بگیرد و این در دوران امام زمانعلیهالسلام حرام است.
روایت هشتم
الف) متن روایت
وَ- رَوَى أَبُو الْحُسَيْنِ مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْأَسَدِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ النَّخَعِيِّ عَنْ عَمِّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ يَزِيدَ النَّوْفَلِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام عَنِ الْخَبَرِ الَّذِي رُوِيَ أَنَّ مَنْ كَانَ بِالرَّهْنِ أَوْثَقَ مِنْهُ بِأَخِيهِ الْمُؤْمِنِ فَأَنَا مِنْهُ بَرِيءٌ فَقَالَ ذَلِكَ إِذَا ظَهَرَ الْحَقُّ وَ قَامَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ قُلْتُ فَالْخَبَرُ الَّذِي رُوِيَ أَنَّ رِبْحَ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ رِبًا مَا هُوَ قَالَ ذَاكَ إِذَا ظَهَرَ الْحَقُّ وَ قَامَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ أَمَّا الْيَوْمَ فَلَا بَأْسَ بِأَنْ يَبِيعَ مِنَ الْأَخِ الْمُؤْمِنِ وَ يَرْبَحَ عَلَيْهِ.[1]
علی بن سالم میفرماید که از پدرم شنیدم که گفت: از امام صادق علیهالسلام از خبری که روایت شده که کسی که اعتمادش بر رهن و گرو بیش از اعتمادش بر مومن باشد پس من از او بری هستم، پس فرمودند: این در زمانی است که حق ظاهر شود و قائم ما اهل بیت قیام کند، گفتم: پس خبری که روایت شده که ربح مومن بر مومن ربا است (نباید سود بگیرد)، معنای این خبر چیست؟ پس فرمودند: این در زمانی است که حق ظاهر شود و قائم ما اهل بیت قیام کند، و امّا امروز اشکالی ندارد که به برادر مومنش بفروشد و سودی هم بگیرد.
مفاد این روایت حرمت گرو در معاملات یا حرمت سود در معاملات در دوران امام زمان است. ظاهرا آنچه که در این روایت مطرح بوده است ارتکازی بوده که کسی که اعتمادش بر رهن و گرو بیشتر از اعتمادش بر مومن باشد مومن نیست.
این روایت در سه کتب ازکتب اربعه آمده است.
ب) منابع روایت:
1. من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 313، ح 4119
2. التهذیب شیخ طوسی، ج 7 ، ص 178 باب 15 ح 42، به همان نص و سند فقیه با کمی اختلاف فیه: ذاک ربا ما هو و فیه: عن عمه علی بن الحسین بن یزید
3. الاستبصار، ج 3، ص 70 ، باب 42، بعضی روایت را نقل کرده است.
کسی این روایت را تا زمان شیخ حر عاملی نقل نکرده است شاید به خاطر این است که اگر استنباط فقهی هم از آن بشود مربوط به دوران ظهور است و استنباطهای فقهیِ فقها مربوط به دوران غیبت است.
4. روضه المتقین، ج 7 ، ص 375
5. ملاذ الاخیار، ج 11 ص 315
6. اثبات الهداة، ج 3 ص 455 به نقل از تهذیب و میفرماید: رواه الصدوق فی الفقیه
7. وسائل الشیعه، ج 17، ص 396 و در ج 13، ص123
8. هدایة الامة، ج 6، ص 117
9. معجم احادیث الامام المهدی ، ج 5 ص 251
ج) دلالت روایت
مرحوم مجلسی اول در روضه المتقین میفرماید:[2]
«فی القوی کالصحیح، و يدل على أن الأخبار المتقدمة، في كراهة الربح على المؤمن و أنه ربا لا مبالغة فيها، و يمكن أن يكون في زمان القائم عليه السلام حراما و الآن مكروها»
این روایت دلالت دارد بر اینکه روایات قبل، در کراهت داشتن سود گرفتن از مومن است و اینکه آن ربا است و هیچ مبالغهای در آن نیست، و ممکن است که در زمان قائم علیهالسلام حرام باشد و الآن مکروه است.
مرحوم مجلسی دوم میفرماید:[3]
الحديث الثاني و الأربعون: مجهول. قوله عليه السلام: ذاك إذا ظهر الحق لعل الحرمة في الموضعين مقيدة بذلك.
سند آن مجهول است، شاید حرمت در این دو مورد (رهن و سود گرفتن) مقید به زمان ظهور باشد. یعنی ایشان هم میپذیرد که در زمان ظهور رهن گرفتن و ربح گرفتن حرام است.
پس موضوع یا متعلق موضوع، مومن است، حرمت ربح از مومن است و هر دو بزرگوار هم نظر دادند که در دوران ظهور است.
مراد از مؤمن در روایت:
مراد از مومن شیعه اثنی عشری است، آیا در دوران ظهور غیر از شیعه اثنی عشری هم هست؟
آیا دوران امام زمانعلیهالسلام همهی مردم پیرو مکتب اهل بیتعلیهمالسلام خواهند شد؟ یعنی نه تنها اینکه وحدت دین میشود، بلکه وحدت مذهب هم میشود؟ البته این مسامحه است چون مذهب تشیع همان دین مبین اسلام است. «ان الدین عند الله الاسلام» یعنی همان دینی که تکمیل آن به ولایت است.
عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى الْحَلَبِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع يَكُونُ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةٌ... فَيُصْبِحُ بِمَكَّةَ فَيَدْعُو النَّاسَ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ ع فَيُجِيبُهُ نَفَرٌ يَسِيرٌ وَ يَسْتَعْمِلُ عَلَى مَكَّةَ ثُمَّ يَسِيرُ فَيَبْلُغُهُ أَنْ قَدْ قُتِلَ عَامِلُهُ فَيَرْجِعُ إِلَيْهِمْ فَيَقْتُلُ الْمُقَاتِلَةَ لَا يَزِيدُ عَلَى ذَلِكَ شَيْئاً يَعْنِي السَّبْيَ ثُمَّ يَنْطَلِقُ فَيَدْعُو النَّاسَ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ عَلَيْهِ وَ آلِهِ السَّلَامُ وَ الْوَلَايَةِ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ عَدُوِّهِ وَ لَا يُسَمِّي أَحَداً حَتَّى يَنْتَهِيَ إِلَى الْبَيْدَاءِ فَيَخْرُجُ إِلَيْهِ جَيْشُ السُّفْيَانِيِّ فَيَأْمُرُ اللَّهُ الْأَرْضَ فَيَأْخُذُهُمْ مِنْ تَحْتِ أَقْدَامِهِم...[4] فیدخل المدینة ثُمَّ يَنْطَلِقُ فَيَدْعُو النَّاسَ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ عَلَيْهِ وَ آلِهِ السَّلَامُ وَ الْوَلَايَةِ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ عَدُوِّهِ...
مرحوم عیاشی این روایت را در تفسیر خود نقل میکند و در تفسیر قمی هم به همان متن عیاشی با اندک اختلاف نقل شده است و سند آن نیز مشکلی ندارد.
امام باقرعلیهالسلام میفرماید: برای صاحب این امر غیبتی است...
پس از مکه شروع میکند پس مردم را به کتاب خدا و سنت پیامبرصلیالله علیه و آله دعوت میکند، پس تعداد کمی او را اجابت میکنند و یک نفر را از طرف خودشان در مکه قرار میدهند پس از مکه خارج میشوند، پس به حضرت خبر میرسانند که عامل ایشان را کشتهاند، پس به سوی آنها بر میگردند و آن کسانی که در این فتنه دست داشتند را میکشد، و بیش از این نیست یعنی[5] اسیر نمیگیرد. سپس سخنرانی میکنند پس مردم را به کتاب خدا و سنت پیامبر و ولایت علی بن ابی طالب و برائت از دشمنان او دعوت میکند.[6] و اسم کسی را نمیبرد. تا اینکه به بیداء میرسند که لشکر سفیانی به قصد او خروج میکند، پس خداوند زمین را امر میکند پس لشکر سفیانی به زمین فرو میرود...
پس وارد مدینه میشودپس مردم را به کتاب خدا و سنت پیامبر و ولایت علی بن ابی طالب و برائت از دشمنان او دعوت میکند... طبق این روایت امام زمانعلیهالسلام مردم را به ولایت امیر المومنینعلیهالسلام و برائت از دشمنان ایشان دعوت میکند.
آیا در کل عالم این دعوت انجام میگیرد یا این دعوت مخصوص به مکه و مدینه است؟ ظاهر این روایت حجاز است، و ایشان در مکه و مدینه این درخواست را دارند. اگر دعوت به ولایت امیر المومنینعلیهالسلام عام باشد که ظاهر آن نیز همین است، همه باید مومن باشند و غیر مومن نمیماند، در این صورت «ربح المومن علی المومن» معنای آن این میشود که به طور کلی بازار اسلامی در دوران ظهور امام زمانعلیهالسلام منهای سود است و اگر بیشتر از مخارج بگیرد، حرام است. امّا اگر بگوییم این دعوت در مکان خاص است، جایی است که بیشتر اظهار عداوت میکردند پس غیر مومنی هم وجود دارد که در این صورت معنای آن این نیست که بازار منهای ربح باشد بلکه معنای آن این است که اگر در بازار خریدار مومن باشد، از او نباید سود گرفت. ولی ظاهر مطلب این است که دعوت عام است و همه باید مومن باشند، در نتیجه کلا اقتصاد و بازار مهدویعلیهالسلام بدون سود است.
نتیجه:
در ارتباط با متن اگر گفتیم که همه مومن هستند لازمهاش این است که سود از بازار حذف میشود و اگر گفتیم که غیر مومن (اهل کتاب و..) هم هستند، ربح بر آنها ایرادی ندارد.