درس مهدویت استاد طبسی
93/12/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: احکام جدید در دوران ظهور امام زمان #
روایت هفتم
الف) متن روایت
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا علیهالسلام يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا تَقُولُ فِي حَدِيثٍ رُوِيَ عَنِ الصَّادِقِ علیهالسلام أَنَّهُ قَالَ إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ قَتَلَ ذَرَارِيَّ قَتَلَةِ الْحُسَيْنِ علیهالسلام بِفِعَالِ آبَائِهَا فَقَالَ علیهالسلام هُوَ كَذَلِكَ فَقُلْتُ فَقَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى مَا مَعْنَاهُ فَقَالَ صَدَقَ اللَّهُ فِي جَمِيعِ أَقْوَالِهِ لَكِنَّ ذَرَارِيَّ قَتَلَةِ الْحُسَيْنِ يَرْضَوْنَ أَفْعَالَ آبَائِهِمْ وَ يَفْتَخِرُونَ بِهَا وَ مَنْ رَضِيَ شَيْئاً كَانَ كَمَنْ أَتَاهُ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا قُتِلَ فِي الْمَشْرِقِ فَرَضِيَ بِقَتْلِهِ رَجُلٌ فِي الْمَغْرِبِ لَكَانَ الرَّاضِي عِنْدَ اللَّهِ شَرِيكَ الْقَاتِلِ وَ إِنَّمَا يَقْتُلُهُمُ الْقَائِمُ إِذَا خَرَجَ لِرِضَاهُمْ بِفِعْلِ آبَائِهِمْ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ بِأَيِّ شَيْءٍ يَبْدَأُ الْقَائِمُ فِيهِمْ إِذَا قَامَ قَالَ يَبْدَأُ بِبَنِي شَيْبَةَ وَ يَقْطَعُ أَيْدِيَهُمْ لِأَنَّهُمْ سُرَّاقُ بَيْتِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.[1]
عبد السّلام بن صالح هروىّ گويد: به حضرت رضا علیهالسلام عرض كردم: نظرتان در باره اين حديث كه از امام صادق علیهالسلام روايت شده است، چيست، كه حضرت فرمودهاند: زمانى كه قائم علیهالسلام قيام كند، فرزندان قاتلان حسين علیهالسلام را به خاطر كردار پدرانشان خواهد كشت؟ حضرت فرمودند: همين طور است،
عرض كردم: پس معنى اين آيه چيست: «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى» (هيچ كس بار گناه ديگرى را به دوش نخواهد كشيد- انعام: 164)؟ فرمودند: خداوند در تمام گفتارهايش درست گفته است، لكن فرزندان قاتلان حسين علیهالسلام از كردار پدرانشان راضى هستند و به آن افتخار مىكنند و هر كس از كارى راضى باشد مثل كسى است كه آن را انجام داده، و اگر كسى در مشرق كشته شود و ديگرى در مغرب از اين قتل راضى باشد، نزد خدا با قاتل شريك خواهد بود، و قائم علیهالسلام در هنگام قيام خود، به خاطر رضايتشان از كردار پدران، ايشان را خواهد كشت، عرض كردم: وقتى قائم شما علیهالسلام قيام كند، از چه كارى شروع مىكند؟ فرمودند: در آغاز دستان بنى شيبه را قطع مىنمايد زيرا آنان دزدان خانه خدا هستند.
این روایت یکی از روایاتی که ظاهر آن این است که امام عصرعلیهالسلام احکام جدیدی را خواهند داشت که طبق این روایت امام علیهالسلام از ذریه قاتلان سید الشهداء علیهالسلام انتقام میگیرد.
ب) منابع روایت
1. علل الشرایع، ج1، ص 219، باب 164
2. عیون اخبار الرضاعلیهالسلام، ج1، ص 273 به همان سند علل الشرائع
3. بحار الانوار، ج52، ص 313
4. اثبات الهداة، ج3، ص 455
ج) بررسی سند روایت
این روایت را مرحوم صدوق[2] در علل الشرائع نقل کردهاند و مبنای تالیف ایشان، نقل روایاتی ( با قطع نظر از صحت و سقم) که در آن تعلیل آمده است، خواه علت باشد یا حکمت، خواه علت تامه باشد یا علت ناقصه، لذا نمیتوان هر روایتی با هر سند و محتوائی که باشد به عنوان نظر مرحوم صدوق بیان کرد بلکه نظر ایشان همانی است که در فقیه فرموده است، «حجت است بین من و بین خداوند است» همچنانکه خصال را بر اساس عدد جمع کرده است و تعهدی هم نکرده که روایات آن صحیح باشد.
ما در ادامه قبل از اینکه به بررسی سند روایت بپردازیم، به بررسی مفاد روایت میپردازیم و بعد از آن روایت را از جهت سند بررسی میکنیم.
د) دلالت روایت
«راضون بفعل آبائهم»
هنگامی که امام زمانعلیهالسلام این ذریه را میکشد بخاطر این است که به فعل پدرانشان راضی بودند. و لازم هم نیست که فقط از ذریه باشد امامعلیهالسلام قاعده دادند که «من قتل بالمغرب و رضی من فی المشرق» دارد. لذا لازم نیست که ذریه باشد.
شواهد تأیید کنندهی این روایت:
1. مرحوم کراجکی در کتاب التعجیب (این کتاب او ذیل کتاب کنز او آمده است.) شگفتیها را جمع کرده است. ایشان جریانی را نقل میکند که بیانگر عمق فاجعه است لذا معلوم میشود که کار امام زمانعلیهالسلام کار شگفتی نیست. ایشان نقل میکند:[3]
قبائلی در شام بودند که بدون اینکه کار بکنند، از طرف حکومت بنی امیه ماه به ماه پول به حسابشان واریز میشد. آنها عشائر بنوا النعل، بنوا القضیب، بنوا الفتح، بنوا الطست بودند. بنوا الفتح کسانی بودند که وقتی که سر امام حسینعلیهالسلام را از تن جدا کردند، پدرشان سوره فتح را خواند. بنوا النعل کسانی بودند که وقتی که خواستند به بدن امام بتازند، نعل اسب را عوض کردند و نعل نو به اسبها بستند و بر بدن مطهر تاختند، بنوا السنان کسانی بودند که پدرشان سر مقدس امام علیهالسلام را روی نیزه گذاشته و وارد شام شد، بنوا الطست کسی بود که طشت آورد که سر امام علیهالسلام را در طشت بگذارند و تحویل یزید لعنة الله علیه بدهد، بنوا القضیب کسی که چوب به دست یزید داد و گفت: بزن به لب و دندان امام حسین علیهالسلام
اینها به خاطر این جنایاتشان حقوق بگیر بودند (کار نمیخواهد بکنید، برایتان می فرستیم). این ذریهها کسانی بودند که به این کارها راضی و خوشحال بودند و افختار میکردند.
مرحوم مجلسی در بحار الانوار[4] عنوانی دارد: «العلة التی من اجلها اخر الله العذاب عن قتلة الحسینعلیهالسلام و العلة التی من اجلها یقتل اولاد قتلة الحسینعلیهالسلام و ان الله ینتقم له فی زمن المهدیعلیهالسلام» که ذیل آن سه روایت نقل میکند که روایت اول آن را بیان کردیم که همان روایت عیون و علل است، دو روایت دیگر یکی از تفسیر امام حسن عسگری علیهالسلام و دیگری را از احتجاج مرحوم طبرسی نقل میکند:
2. وَ بِالْإِسْنَادِ الْمُقَدَّمِ ذِكْرُهُ: أَنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ علیهالسلام كَانَ يَذْكُرُ حَالَ مَنْ مَسَخَهُمُ اللَّهُ قِرَدَةً مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ يَحْكِي قِصَّتَهُمْ فَلَمَّا بَلَغَ آخِرَهَا قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى مَسَخَ أُولَئِكَ الْقَوْمَ لِاصْطِيَادِهِمُ السَّمَكَ فَكَيْفَ تَرَى عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَكُونُ حَالُ مَنْ قَتَلَ أَوْلَادَ رَسُولِ اللَّهِ صلیالله علیه و آله وَ هَتَكَ حَرِيمَهُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى وَ إِنْ لَمْ يَمْسَخْهُمْ فِي الدُّنْيَا فَإِنَّ الْمُعَدَّ لَهُمْ مِنْ عَذَابِ الْآخِرَةِ أَضْعَافُ أَضْعَافِ عَذَابِ الْمَسْخِ فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَإِنَّا قَدْ سَمِعْنَا مِنْكَ هَذَا الْحَدِيثَ فَقَالَ لَنَا بَعْضُ النُّصَّابِ فَإِنْ كَانَ قُتِلَ الْحُسَيْنُ بَاطِلًا فَهُوَ أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ صَيْدِ السَّمَكِ فِي السَّبْتِ أَ فَمَا كَانَ اللَّهُ غَضِبَ عَلَى قَاتِلِيهِ كَمَا غَضِبَ عَلَى صَيَّادِي السَّمَكِ؟ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیهماالسلام قُلْ لِهَؤُلَاءِ النُّصَّابِ فَإِنْ كَانَ إِبْلِيسُ مَعَاصِيهِ أَعْظَمَ مِنْ مَعَاصِي مَنْ كَفَرَ بِإِغْوَائِهِ فَأَهْلَكَ اللَّهُ مَنْ شَاءَ مِنْهُمْ كَقَوْمِ نُوحٍ وَ فِرْعَوْنَ وَ لَمْ يُهْلِكْ إِبْلِيسَ وَ هُوَ أَوْلَى بِالْهَلَاكِ فَمَا بَالُهُ أَهْلَكَ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ قَصُرُوا عَنْ إِبْلِيسَ فِي عَمَلِ الْمُوبِقَاتِ وَ أَمْهَلَ إِبْلِيسَ مَعَ إِيثَارِهِ لِكَشْفِ الْمُحَرَّمَاتِ أَ مَا كَانَ رَبُّنَا عَزَّ وَ جَلَّ حَكِيماً تَدْبِيرُهُ حِكْمَةً فِيمَنْ أَهْلَكَ وَ فِيمَنِ اسْتَبْقَى؟ فَكَذَلِكَ هَؤُلَاءِ الصَّائِدُونَ فِي السَّبْتِ وَ هَؤُلَاءِ الْقَاتِلُونَ لِلْحُسَيْنِ يَفْعَلُ فِي الْفَرِيقَيْنِ مَا يَعْلَمُ أَنَّهُ أَوْلَى بِالصَّوَابِ وَ الْحِكْمَةِ لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ عِبَادُهُ يُسْئَلُونَ
َ وَ قَالَ الْبَاقِرُ علیهالسلام فَلَمَّا حَدَّثَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیهالسلام بِهَذَا الْحَدِيثِ قَالَ لَهُ بَعْضُ مَنْ فِي مَجْلِسِهِ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ كَيْفَ يُعَاقِبُ اللَّهُ وَ يُوَبِّخُ هَؤُلَاءِ الْأَخْلَافَ عَلَى قَبَائِحَ أَتَاهَا أَسْلَافُهُمْ وَ هُوَ يَقُولُ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى؟ فَقَالَ زَيْنُ الْعَابِدِينَ علیهالسلام إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ بِلُغَةِ الْعَرَبِ فَهُوَ يُخَاطِبُ فِيهِ أَهْلَ اللِّسَانِ بِلُغَتِهِمْ يَقُولُ الرَّجُلُ التَّمِيمِيُّ قَدْ أَغَارَ قَوْمُهُ عَلَى بَلَدٍ وَ قَتَلُوا مَنْ فِيهِ أَغَرْتُمْ عَلَى بَلَدِ كَذَا وَ فَعَلْتُمْ كَذَا وَ يَقُولُ الْعَرَبِيُّ نَحْنُ فَعَلْنَا بِبَنِي فُلَانٍ وَ نَحْنُ سَبَيْنَا آلَ فُلَانٍ وَ نَحْنُ خَرَّبْنَا بَلَدَ كَذَا لَا يُرِيدُ أَنَّهُمْ بَاشَرُوا ذَلِكَ وَ لَكِنْ يُرِيدُ هَؤُلَاءِ بِالْعَذْلِ وَ أُولَئِكَ بِالافْتِخَارِ إِنَّ قَوْمَهُمْ فَعَلُوا كَذَا- وَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي هَذِهِ الْآيَاتِ إِنَّمَا هُوَ تَوْبِيخٌ لِأَسْلَافِهِمْ وَ تَوْبِيخُ الْعَذْلِ عَلَى هَؤُلَاءِ الْمَوْجُودِينَ لِأَنَّ ذَلِكَ هُوَ اللُّغَةُ الَّتِي نَزَلَ بِهَا الْقُرْآنُ وَ الْآنَ هَؤُلَاءِ الْأَخْلَافُ أَيْضاً رَاضُونَ بِمَا فَعَلَ أَسْلَافُهُمْ مُصَوِّبُونَ لَهُمْ فَجَازَ أَنْ يُقَالَ أَنْتُمْ فَعَلْتُمْ أَيْ إِذْ رَضِيتُمْ قَبِيحَ فِعْلِهِم[5]
در تفسير امام حسن عسكرى علیهالسلام روايت ميكند كه يكوقت حضرت على بن الحسين علیهالسلام حال آن گروهى از بنى اسرائيل كه مسخ شدند را شرح ميداد. وقتى به آخر داستان آنان رسيد فرمود: خدا آن گروه را به علت اينكه در روز شنبه ماهى صيد كردند مسخ كرد پس جنايت و حال آن افرادى كه فرزندان پيامبر خدا صلیالله علیه و آله را كشتند و نسبت به آن حضرت هتك حرمت نمودند چگونه خواهد بود!؟ اگر چه خدا ايشان را در دنيا مسخ نكرد، ولى آن عذابى كه خدا در عالم آخرت براى آنان آماده كرده است دهها برابر از مسخ شدن سختتر خواهد بود.
به حضرت سجاد گفته شد: يا ابن رسول اللَّه! ما اين حديث را از شما شنيديم ولى بعضى از ناصبيها به ما ميگويند: اگر قتل حسين خطا و باطل باشد پس بزرگتر است از صيد ماهى در روز شنبه. پس چرا خدا آن طور كه بر صياد ماهيان غضب كرد بر قاتلين امام حسين غضب ننمود؟
حضرت سجاد علیهالسلام فرمود: در جواب آنان بگو: اگر نافرمانى شيطان از آن اشخاصى كه بوسيله اغواى شيطان كافر شدند بزرگتر باشد پس چرا خدا گروهى از آنان را از قبيل: قوم نوح و فرعون هلاك نمود، ولى شيطان را هلاك نكرده، در صورتى كه شيطان براى هلاكت سزاوارتر بود، پس چرا خدا آن گروه را با اينكه كفر و نافرمانى ايشان به قدر شيطان نبود نابود كرد و ابليس را با اينكه براى كشف اعمال زشت فعاليت ميكند باقى نهاد. آيا خدا در تدبير و حكم خود كه بعضى را هلاك مينمايد و بعضى را زنده ميگذارد حكيم نيست؟ پس آن صيادهاى ماهيان و كشندگان امام حسين علیهالسلام نيز همين حال را خواهند داشت. خداى عليم در باره اين دو دسته مردم عملى انجام ميدهد كه عين صواب و حكمت است. خدا راجع به عملى كه انجام ميدهد مسئول نيست ولى بندگانش مسئوليت خواهند داشت.
حضرت امام محمّد باقر علیهالسلام ميفرمايد: هنگامى كه امام سجاد علیهالسلام اين حديث را فرمود بعضى از آن افرادى كه در مجلس آن بزرگوار بودند گفتند: يا ابن رسول- اللَّه! چگونه مىشود: خدا نسل آينده آن اشخاصى را كه اين اعمال شنيع را انجام دادهاند مورد عتاب و توبيخ قرار دهد. در صورتى كه در قرآن ميفرمايد: هيچ كسى بار گناه ديگرى را بدوش نخواهد كشيد؟
امام سجاد علیهالسلام در جوابش فرمود: چون قرآن به لغت عرب نازل شده لذا طبق زبان و اصطلاح خودشان با آنان سخن ميگويد. مثلا به زبان قبيله: تميم در موقع نكوهش به مردى كه قبيله او شهر را غارت و مردم آن را كشته باشند ميگويند: شما فلان شهر را به تاراج برديد. نيز عرب ميگويد: ما با قبيله فلان چنين كرديم و فلان شهر را خراب نموديم. منظور آنان از اين سخنان اين نيست كه خودشان شخصا اين اعمال را انجام داده باشند. بلكه منظورشان نكوهش ديگران است و دسته ديگر منظورشان اين است كه به قبيله خود افتخار نمايند.
منظور خدا در اين آيه اين است كه گذشتگان آنان را مورد توبيخ و خودشان را در معرض نكوهش قرار داده باشد زيرا اين همان لغت و اصطلاحى است كه قرآن طبق آن نازل شده. از طرفى هم نسل آنان به رفتار آباء و اجداد خود راضى ميباشند و اعمال ايشان را تصويب مينمايند. پس جايز است كه به ايشان گفته شود: شما اين اعمال را انجام دادهايد زيرا شما به رفتار زشت آنان راضى هستيد.