درس مهدویت استاد طبسی
93/11/12
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: انحرافات در جامعه قبل از ظهور امام زمان #
ادامه بررسی روایت اول:
بحث ما راجع به بررسی روایات احکام جدید در عصر ظهوراست، اینکه آیا واقعا امام زمان احکام جدید و سنت جدیدی می آورند و بیان کردیم که یک روایت هم نداریم که حضرت قرآن جدید و کتابی غیر از قرآن میآورد. حتی یک روایت هم نداریم که امام سنت جدیدی می آورد. البته روایاتی وجود دارد که یک سری از احکام را امام انجام میدهند و ما باید این روایات را بررسی می کنیم. همچنین بیان شد که قبل از این بحث که آیا امام احکام جدید میآورند، باید بحث شود که آیا جامعه قبل از ظهور امام زمان #، تابع سنت است یا خیر؟ آیا مردم این جامعه خودشان مجری احکام اسلام هستند و با احکام اسلام آشنائی دارند یا خود فرسنگها از احکام اسلام فاصله دارند؟ و چون از اسلام فاصله گرفتند، نتیجه این می شود که امام زمان # وقتی آن مردم را به سوی احکام اسلام دعوت می کند، فکر می کنند که جدید است.
برای اثبات این امر روایتی از امام صادق × بیان کردیم که در آن امام × فرمودند: امام زمان وقتی که میآیند از نو قرآن و تفسیر آن را به جامعه میآموزند. و شرایع دین و احکام و فرائض را همانطورکه خداوند بر پیامبر | نازل کرده بود، به مردم تعلیم میدهند پس معلوم است که مردم فاصله گرفته اند. سپس امام × میفرماید: چون امام مردم را به شریعت برگرداند، کسانی به شدت انکار می کنند و موضع گیری می کنند، زیر بار حق نمی روند و تعالیم اسلام و طریق دین خدا را قبول نمی کنند مگر وقتی که شمشیر روی سرشان باشد، آنگاه ناچارا قبول میکنند.
امام فرمودند: خداوند بر این مردم همان سنن امتهای قبل را بار کرده است. پس تغییر دادند تحریف کردند و خودشان زیاد و کم کردند. هر چیزی که حکومتها بر آن اصرار داشتند را تحریف کردند، لذا آنچه می گویند با آن چیزی که وحی شده است فرق دارد.
بنا بر این، قبل از اینکه این سوال را جواب دهیم که آیا امام × احکام جدید می آورد باید به این سوال بپردازیم که آیا جامعه تابع احکام شرع بوده است یا خودش فاصله گرفته است؟
ج) منابع روایت
1. رجال کشی، ص 127 و 130
2. وسائل الشیعه، حر عاملی، ج3، ص560 از کشی نقل میکند.
3. بحار الانوار، ج2، ص 246 علامه مجلسی این روایت را در جلدهای مربوط به مهدویت نیاورده است.
4. عوالم، مرحوم بحرانی، ج3، ص 558.
د) بررسی سند روایت
این روایت نیازی به بررسی سندی ندارد، چون شواهد و مؤیدات زیادی بر آن هست، حتی از خود اهل سنت هم بر آن شواهد وجود دارد؛ ابودرداء بعد از رحلت پیامبر | گفت: اگر الآن پیامبر | ظاهر شود و به اعمال شما نگاه کند، می بیند که همه چیز را عوض کردهاید. گفتند: حتی نماز؟ گفت: حتی نماز .[1]
حتی وضو[2] را تغییر دادند، ابتدا خلیفهی دوم تغییر داد و خلیفه سوم آن تغییر را رسمی کرد و اینکه الان انجام میدهند وضوی پیامبر نیست؛ شواهد بر این تغییر هم بسیار است، در کتاب ابن قدامه مغنی و کتاب محلی ابن حزم ، باب وضو تصریح میکند که امام علی × پای خود را مسح می کشید نه غسل ابن عباس و جند نفر دیگر را هم اسم می برد و اصرار بر این معنا هم داشتند.
در کتاب النص و الاجتهاد شرف الدین می گوید که شستن پا اجتهاد است.
علامه حلی رحمهالله در شرح تجرید ایراداتی را نقل می فرماید: متعه حج و متعه نساء و حی علی خیر العمل در زمان پیامبر| بوده است ولی پس از رحلت ایشان تغییر یافته است. قوشچی میپذیرد و می گوید: اشکالی ندارد. پیامبر مجتهد بود، خلیفه هم مجتهد بود، مخالفت مجتهد با مجتهد اشکالی ندارد! یعنی برای توجیه کار خلفا، پیامبر | را از مقام وحی تا رتبه اجتهاد پائین آوردند و تحت پوشش و عنوان اجتهاد که به آن بسیار بها میدهند، خیلی از مسائل را عوض کرده اند.
پس قبل از بحث از اینکه آیا امام زمان # سنت جدید می آورد، باید بحث کنیم که اصلا سنتی مانده است و یا اینکه از اسلام جز نام و از قرآن جز رسم آن باقی نمانده است؟
آیت الله صافی (حفظه الله) این روایت را که «الاسلام غریبا و سیعود غریبا» چنین معنی میکنند: غریب یعنی: جدید است، هنگام بعثت حرف جدیدی داشت و سیعود غریبا یعنی: دوباره جدید وارد می شود چون مردم فاصله گرفتهاند.[3]
.
روایت دوم:
الف) متن روایت
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ × يَقُول:
... ثُمَّ قَالَ يَا بُرَيْدُ وَ اللَّهِ مَا بَقِيَتْ لِلَّهِ حُرْمَةٌ إِلَّا انْتُهِكَتْ وَ لَا عُمِلَ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ لَا سُنَّةِ نَبِيِّهِ فِي هَذَا الْعَالَمِ وَ لَا أُقِيمَ فِي هَذَا الْخَلْقِ حَدٌّ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ × وَ لَا عُمِلَ بِشَيْءٍ مِنَ الْحَقِّ إِلَى يَوْمِ النَّاسِ هَذَا ثُمَّ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَا تَذْهَبُ الْأَيَّامُ وَ اللَّيَالِي حَتَّى يُحْيِيَ اللَّهُ الْمَوْتَى وَ يُمِيتَ الْأَحْيَاءَ وَ يَرُدَّ الْحَقَّ إِلَى أَهْلِهِ وَ يُقِيمَ دِينَهُ الَّذِي ارْتَضَاهُ لِنَفْسِهِ وَ نَبِيِّهِ فَأَبْشِرُوا ثُمَّ أَبْشِرُوا فَوَ اللَّهِ مَا الْحَقُّ إِلَّا فِي أَيْدِيكُم.[4]
امام صادق × فرمودند: ای برید به خدا حریم های خدا شکسته شد و به کتاب خدا و سنت پیامبر او عمل نمی شود. و از زمانی که امیر المومنین×[5] به شهادت رسیدند نه در جامعه حدی اقامه شد و نه به هیچ یک از احکام تا امروز عمل شد.[6] . اما به خدا قسم روزها و شبها نمیگذرد مگر اینکه خداوند مردگان را زنده کند و زندهها را بمیراند و حق را به اهل خودش برگرداند و دینی که مورد رضایت خودش و پیامبرش است را اقامه کند. پس بشارت دهم شما را پس بشارت دهم شما را که حق پیش شما است.
ب) بررسی سند روایت
مرحوم مجلسی[7] در ملاذ الاخبار[8] در شرح این روایت، آن را از حیث سند بررسی میکند و میفرماید: روایت حسن است.
ج) دلالت روایت
وَ لَا أُقِيمَ فِي هَذَا الْخَلْقِ حَدٌّ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ×: مرحوم مجلسی در توضیح روایت میفرماید: این عبارت که از زمانی که امیر المومنین × شهید شدند، دیگر حدی اجرا نشده است، اشاره به این است که زمینه اقامه حد برای امام حسن × فراهم نشد.
البته یکی دو مورد در ابتدای امامت و خلافت حضرت شد که جاسوسانی که معاویه فرستاده بود را اعدام کردند و به نماینده خود در بصره پیام دادند که جاسوس معاویه در بصره را اعدام کند. زمینه برای امام × فراهم نبوده است. بعد هم نامه تندی برای معاویه نوشت که تو دنبال چه هستی؟![9]
همه اینها نشأت گرفته از این است که پیامبر| را یک فرد عادی میدانند. اگر مقام پیامبر| همانی که خدا فرموده است، قطعا تعیین جانشینان حضرت با رای و انتخاب و شورا و.. نمی تواند باشد بلکه باید با اراده و نظر خدا باشد.
يُحْيِيَ اللَّهُ الْمَوْتَى: اشارهی به رجعت است.
وَ يُمِيتَ الْأَحْيَاءَ: اشاره است به کفاری که حاضر نیستند رو به حق بیاورند.
فَوَ اللَّهِ مَا الْحَقُّ إِلَّا فِي أَيْدِيكُم: چون تابع کسی هستید که پیامبر | فرمود که علی مع الحق و الحق مع علی یدور الحق حیث ما دار یعنی محور علی است.
در مسند احمد نقل شده است:[10] [11]
قال أبو عيسى هذا حديث حسن، إنما نعرفه من حديث عمرو بن أبي عمرو.
و خرّج الإمام أحمد من حديث عبد الملك بن عمرو حدثنا كثير بن زيد، عن داود بن أبي صالح قال: أقبل مروان يوما فوجد رجلا واضعا وجهه على القبر، فقال: أ تدري ما تصنع؟ فأقبل عليه فإذا هو أبو أيوب، فقال: نعم، فجئت رسول الله | و لم آت الحجر، سمعت رسول الله | يقول:
لا تبكوا على الدين إذا وليه أهله، و لكن أبكوا عليه إذا وليه غير أهله
مروان وارد بر مرقد شریف پیامبر| شد، مردی را دید که صورت روی قبر پیامبر| گذاشته است، مروان یقه او را گرفت و گفت که چه می کنی؟ مرد سر خود را بلند کرد، دید که ابو ایوب انصاری است. گفت: من به زیارت سنگ نیامدم بلکه به زیارت پیامبر | آمدم، از پیامبر شنیدم که فرمودند: نگران دین نباشید اگر متولیانش اهل باشند، و لکن گریه کنید بر دین زمانی که متولی آن نااهل باشد.
در طول تاریخ حاکمان امت اسلام اهل نبودند، انحرافات و تبدیل و... در تعالیم دینی بوده و کسی هم منکر نشده است لذا با این دید به احکام جدید و سنت جدید اگر در روایت آمد، نگاه کنیم.
روایت سوم:
الف) متن روایت
وَ رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ عَجْلَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ × قَالَ: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ # دَعَا النَّاسَ إِلَى الْإِسْلَامِ جَدِيداً وَ هَدَاهُمْ إِلَى أَمْرٍ قَدْ دُثِرَ فَضَلَّ عَنْهُ الْجُمْهُورُ وَ إِنَّمَا سُمِّيَ الْقَائِمُ مَهْدِيّاً لِأَنَّهُ يَهْدِي إِلَى أَمْرٍ قَدْ ضَلُّوا عَنْهُ وَ سُمِّيَ بِالْقَائِمِ لِقِيَامِهِ بِالْحَقِ[12] [13]
امام صادق × فرمودند: هنگامی که امام زمان× قیام میکند مردم را دوباره به دین اسلام دعوت میکند. ( نه اینکه به اسلام جدیدی) و مردم را به سوی امری هدایت می کند که پا مال شده است و اکثر مردم از آن فاصله گرفتهاند. همانا قائم مهدی نامیده شد چون به امری که مردم از آن گمراه شدند، هدایت میکند و قائم نامیده شد به جهت قیام به حقی که دارد.
چنین مضامینی از اهل سنت هم نقل شده است: در کتاب القول المختصر از پیامبر اکرم | نقل میکند: "لایترک بدعه الا ازالها. لا سنه الا احیاها" [14]
ب) منابع روایت
1. الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص383
2. روضه الواعظین، ابن فتال نیشابوری، ج2، ص 264
3. اعلام الوری، طبرسی، ص461