درس مهدویت استاد طبسی

مهدویت

92/06/17

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه
بررسی دلائل و روایات مربوط به ولادت امام زمان#، موضوع بحث ما بود. در جلسه قبل، پانزدهمين روایت مربوط به اثبات ولادت امام زمان را از کمال الدین شیخ صدوق نقل کردیم و منابع متعددی هم که چنین روایتی را ذکر کرده بودند، بیان نمودیم. تعدد نقل در منابع ما حکایت از توجه و اعتناء به این روایت است. اکنون به سند روایت مذکور می پردازیم.
سند روایت
سند روایت طبق بیان شیخ صدوق در کمال الدین، این­گونه است:
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ الْفَزَارِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي مُعَاوِيَةُ بْنُ حُكَيْمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ الْعَمْرِيُّ  رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالُوا عَرَضَ عَلَيْنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ×»[1]
بعضی گفته اند که جعفر بن محمد بن مالک فزاری در سند روایت مشکل دارد. بارها گفته ایم که اگر به فرض، سند مشکل داشته باشد، روایات اثبات ولادت امام زمان# متواتر است و تواتر خود مفید علم است و نیازی به بررسی سندی ندارد.
جعفربن محمد بن مالک فزاری:
نظرات بزرگان در مورد وی مختلف است؛ ولی پس از تحقیق و بررسی به این نتیجه می رسیم  که ایشان ثقه است. جعفر بن محمد بن مالک فزاری، مطالبی را راجع به ولادت امام زمان#  نقل کرده که بعضی تحمل نکرده و به همین جهت او را متهم به غلو کرده‌اند. شیخ طوسی در مورد او می گوید که اعاجیب نقل می کند. بله[ چه اشکالی دارد که اعاجیب نقل شود زیرا] دوران بارداری، ولادت و کودکی آن حضرت، همه اش عجیب است.  بعضی به این مسائل اعتراض می کنند  که عمده آن ها، ابن غضائری است.
بیان شیخ طوسی در الفهرست:
 شیخ طوسی در فهرست در مورد جعفر بن محمد بن مالك فزاری می فرماید:
«جعفر بن محمد بن مالك. له كتاب النوادر، أخبرنا به جماعة من أصحابنا، عن أبي محمد هارون بن موسى التلعكبري، عن أبي علي بن همام، عن جعفر بن محمد بن مالك»[2]
این شخص کتابی به نام نوادر دارد و جماعتی از بزرگان « تلعکبری و ابوعلی» کتاب را برای من نقل کرده اند. پس شیخ به این کتاب طریق دارد. شیخ سخنی از مدح و ذم ایشان به میان نیاورده است
بیان نجاشی در رجال
جعفر بن محمد بن مالك بن عيسى بن سابور، مولى أسماء بن خارجة بن حصن الفزاري، كوفي، أبو عبد الله، كان ضعيفا في الحديث، قال أحمد بن الحسين كان يضع الحديث وضعا ويروي عن المجاهيل، وسمعت من قال : كان أيضا فاسد المذهب والرواية، ولا أدري كيف روى عنه شيخنا النبيل الثقة أبو علي بن همام، وشيخنا الجليل الثقة أبو غالب الزراري رحمهما الله وليس هذا موضع ذكره. له كتاب غرر الاخبار، وكتاب أخبار الأئمة ومواليدهم  ^، و كتاب الفتن والملاحم. أخبرنا عدة من أصحابنا عن أحمد بن إبراهيم بن أبي رافع، عن محمد بن همام عنه بكتبه وأخبرنا أبو الحسين بن الجندي عن محمد بن همام عنه»[3]
* نجاشی می فرماید: تعجب می کنم که دو ثقه (ابوعلی و ابو غالب) از جعفر بن محمد بن مالك، نقل روایت می کنند. بنده از شما تعجب می کنم که با نقل دو بزرگوار مورد وثوق از جعفر بن محمد بن مالك، باز ایشان را ضعیف می دانید.
بیان ابن غضائری در رجال
«جعفر بن محمد بن مالك بن عيسى بن سابور، مولى مالك ابن أسماء بن خارجة، الفزاري، أبو عبد الله. كذاب، متروك الحديث جملة (همه احادیث او متروک است)، وفي مذهبه ارتفاع (غالی است)، ويروي عن الضعفاء والمجاهيل، وكل عيوب الضعفاء مجتمعة فيه»[4]
بیان شیخ طوسی در رجال
«جعفر بن‏ محمد بن‏ مالك‏، كوفي، ثقة، و يضعفه قوم، روى في مولد القائم أعاجيب»[5]
بیان علامه حلی در رجال
علامه حلی در قسم دوم رجال خود [که قسمت مربوط به ضعفاست] از جعفر بن‏ محمد بن‏ مالك‏، سخن به میان می آورده ایشان می فرماید:
جعفر بن‏ محمد بن‏ مالك بن عيسى بن سابور مولى مالك بن أسماء بن خارجة الفزاري أبو عبد الله كوفي. قال النجاشي: كان ضعيفا في الحديث. ثم قال: قال أحمد بن الحسين: كان يضع الحديث وضعا و يروي عن المجاهيل! و سمعنا من قال كان أيضا فاسد المذهب و الرواية. و لا أدري كيف روى عنه شيخنا النبيل الثقة أبو علي بن همام و شيخنا الجليل الثقة أبو غالب الرازي رحمهما الله، له كتاب (غرر الأخبار) و كتاب (أخبار الأئمة و مواليدهم    ^) و كتاب (الفتن و الملاحم). و قال ابن الغضائري رحمه الله: إنه كان كذابا متروك الحديث جملة و كان في مذهبه ارتفاع و يروي عن الضعفاء و المجاهيل و كل عيوب الضعفاء مجتمعة فيه. و قال الشيخ الطوسي ره: جعفر بن محمد بن مالك كوفي ثقة، و يضعفه قوم. روى في مولد القائم عليه السلام أعاجيب و الظاهر أنه هو هذا المشار إليه. فعندي في حديثه توقف و لا أعمل بروايته[6]
 بیان مرحوم خوئی در رجال
«جعفر بن محمد بن مالك = جعفر بن محمد الفزاري... أقول : إن توثيق الشيخ وعلي بن إبراهيم إياه يعارضه ما تقدم من تضعيفه (تضعیف نجاشی)، فلا يمكن الحكم بوثاقته. وكيف كان فطريق الشيخ إليه صحيح. طبقته في الحديث وقع بعنوان جعفر بن محمد بن مالك في إسناد جملة من الروايات تبلغ عشرة موارد...»[7].
پس مرحوم خوئی هم وثاقت ایشان را نمی پذیرد.
بیان مامقانی در تنقیح الرجال
ایشان پس از بیان بزرگان رجال و تتبع در این زمینه، قائل به وثاقت جعفر بن محمد بن مالك می شود. ما هم فرمایش مرحوم مامقانی را معتقدیم و حکم به وثاقت ایشان می کنیم. مرحوم مامقانی در تنقیح الرجال می فرماید:
«قد نبهنا فی فوائد المقدمه(مقدمه به نام الفوائد الرجالية اخیرا در 2جلد چاپ شده که واقعاً شايسته مطالعه ا‌ست) علی ان جمله ی ما من ضروریات مذهبنا الیوم قد کان یعد فی سالف الزمان غلوا و علیه فرّعوا تضعیف جمع من الثقات و ظنی أن ما صدر فی المقام فی حقه من الغمز و التضعیف ناشئٌ من روایته جمله ی من معجزات الائمة     ^ سیما معجزات ولاده ی القائم (گمان من این است که تضعیف جعفر بن محمد بن مالك به خاطر بیان روایات معجزات ائمه اطهار    ^ و خصوصا بیان معجزات در مورد ولادت امام زمان× است)و لعل قول الشیخ «روى في مولد القائم أعاجيب» بعد قوله و يضعفه قوم... اشاره ی الی أن منشأ تضعیف القوم هو روایته الاعاجیب فی مولد القائم و أنه فی الحقیقه ی لیس منشأ للتضعیف کما أشار الیه (طوسی) بتوثیقه ایاه أولا، (مرحوم طوسی هم در اول او را توثیق کرده و سپس به منشأ ضعف پرداخته است) فکأنه بعد التوثیق أشار الی تضعیف جمع و منشائه و ضعف المنشأ بتلک العباره ی المختصرة و توضیح وجه عدم دلالة روایته علی الضعف، أن اُموره   ×کسائر الائمه ی کلها أعاجیب بل معجزات الانبیاء کلها اعاجیب ولو لم تکن عجیبه ی لم تکن معجزه ی... و تحقیق المقال أن الاقوی کون الرجل ثقه ی اعتمادا علی توثیق الشیخ المؤید بأمور:
اقوی این است که جعفر بن محمد بن مالك ثقه است، و این وثاقت به جهت اعتماد بر توثیق شیخ طوسی است. البته اعتماد بر توثیق شیخ طوسی ناشی از اموری است که عبارتند از:
1- نقل دو شخصیت مورد اعتماد (ابوعلی همام و ابو غالب رازی) از جعفر بن محمد بن مالك
2-  صاحب کتاب استغاثه (مؤلف از نوادگان امام جواد× و کتاب، بسیار قدیمی است) از جعفر بن محمد بن مالك به عنوان ثقه یاد می کند. (حدثنا جماعه ی من مشایخنا الثقات منهم جعفر بن محمد بن مالك الکوفی)
3- شیخ صدوق در خصال، از جعفر بن محمد بن مالك روایت نقل می کند. روایتی از امام صادق× که می فرماید: قَالَ صِنْفَانِ‏ مِنْ‏ أُمَّتِي‏ لَا نَصِيبَ‏ لَهُمَا فِي الْإِسْلَامِ الْغُلَاةُ وَ الْقَدَرِيَّةُ.
مرحوم مامقانی در ادامه می فرماید: «و من روی هذه الروایه، کیف ینسب إلیه ابن الغضائری الارتفاع»(کسی که چنین روایتی را نقل کند چگونه ابن غضائری، نسبت غلو به او می دهد.)
و من لاحظ أخباره التی رواها فی حق الائمه ی، مما هو من ضروریات مذهبنا الیوم، جزم بأن کل ما صدر منهم من الغمز فی حقه بنسبة وضع الحدیث إلیه و رمیه بالارتفاع و الغلو[8] و روایته عن المجاهیل و الضعفاء و جمیع عیوب الضعفاء: إنما نشأ من روایته  تلک الاخبار التی رواها الصدوق و غیره أیضا.
و کسی که روایات جعفر بن محمد بن مالك را در مورد ائمه اطهار    ^ - که این روایات امروزه جزء ضروریات مذهب ما است -  ملاحظه نماید، به یقین می یابد که نسبت ضعف و غلو به جعفر بن محمد بن مالك، به جهت نقل همین روایات است، همین روایاتی که شیخ صدوق و دیگران، در منابع خود ذکر کرده‌اند.
4-  روایة البزوفری و ابن عقده عنه و کونه کثیر الروایه و إکثارالمشایخ الروایه عنه.
و بالجمله: فلا شبهه ی لنا فی لزوم الاعتماد علی توثیق الشیخ المؤید بما عرفت و لا یضغصعنا عن ذلک إلا ما سمعته من النجاشی من قوله کان ضعیفا فی الحدیث(پس تردیدی برای ما در اعتماد بر توثیق شیخ، باقی نمی ماند و تنها چیزی که ما را در توثیق جعفر بن محمد بن مالك به تردید می اندازد، بیان نجاشی است که می گوید: جعفر بن محمد بن مالك در حدیث ضعیف است.)
و لقد تعجّب المجلسی من النجاشی من أنه مع معرفته هؤلاء الأجلاء و روایتهم عنه، کیف سمع قول جاهل مجهول فیه ثم قال: و الظاهر ان الجمیع نشأ من قول ابن الغضائری کما صرح به النجاشی
(مامقانی می فرماید: مرحوم مجلسی از نجاشی تعجب می کند که چگونه با نقل روایت بزرگان از جعفر بن محمد بن مالك، وی را تضعیف می کند؟ مجلسی می گوید ظاهر این است که تضعیف های جعفر بن محمد بن مالك، به خاطر قول ابن غضائری است)
«و توقف الوحید فی نسبه ی کون منشأ تضعیف النجاشی، تضعیف ابن الغضائری، بأن المطلع علی أحوال النجاشی و طریقته یأبی من کون منشأ تضعیفه قول ابن الغضائری»[9] وحید بهبهانی در سبب تضعیف نجاشی به جهت تضعیف ابن غضائری توقف کرده است.
مرحوم مجلسی اول در روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، تحقیقی در مورد جعفر بن محمد بن مالك، ارائه می دهد و ایشان را مورد وثوق، ذکر می کند.[10]
فرزند مرحوم مامقانی هم قائل به وثاقت جعفر بن محمد بن مالك می باشد. ایشان، تعلیقه ای بر کلام مرحوم والدشان دارند. ایشان می فرماید:
أقول: قد اختلف القول فی الرجل (جعفر بن محمد بن مالك) فمنهم من ضعفه و آخرون وثقوه... فترجح عندی وثاقته کما حکم به شيخي الوالد...فانظر متی تجوز نسبة الوضع الی أحد لروایه ی الاعاجیب والحال انه لم یروها هو فقط بل رواها جماعه ی من الثقات...»[11]


1. شیخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج‏2، ص 435
[2] . شيخ الطوسی، الفهرست، ص 92.
[3] . رجال النجاشي،  ص 122.

1. رجال ابن الغضائري، أحمد بن الحسين الغضائري الواسطي البغدادي، ص 48 (البته بنده معتقدم که کتاب از ایشان نمی باشد و این همان حرف صاحب الذریعه است که می فرماید: کتاب، تالیف یکی از دشمنان مذهب به نام  یکی از علمای شیعه است. امروزه کتاب به نام علامه عسکری و شیخ سبحانی در مکه چاپ می کنند و به دست زاائران ایرانی می دهند. ضمنا تا زمان ابن طاووس کتاب ابن غضائری در دسترس نبوده است (از قرن 4 تا قرن 7) و اولین کسی که به کتاب دسترسی پیدا کرد، ابن طاووس است و خود ایشان می فرماید من کتاب را تضمین نمی کنم (کتاب وجاده است) پس ابن طاووس، طریقی به کتاب ندارد.
2. رجال الطوسي،  ص418
1. رجال العلامة الحلي، ص210
1. معجم رجال الحديث، خوئي، ج 5، ص 87 - 89
1. بنده در درس خارج فقه هم گفتم، باید در غلات و غالی و غلو تجدید نظر شود شکی نداریم که غلات نجس هستند؛ ولی بسیاری از متهمان به غلو جزء بزرگان ما هستند. این ها اعتقاداتی داشته اند که امروزه جزء ضروریات مذهب ماست و به خاطر بیان همان اعتقادات در آن زمان جزء غالیان شمرده شده اند و تضعیف شده اند.
1. مامقانی، تنقیح الرجال، ج 16، صص 44 - 47
[10].روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، ج‏14، ص 339 (کوفی، ثقه ی....).
1. ر. ک: پاورقی تنقیح المقال، ص 43