روايات عامهاز
دیگر بحثهائی که وجود دارد، بحث خروج یأجوج و مأجوج و ارتباط آن
با مساله مهدویت است.
اصل
شکسته شدن سد و بیرون آمدن آنها و گرفتار شدن بشریت به اين مفسدين از
امور مسلم است ولی بحث در این است که آیا این اتفاق از
علائم ظهور است؟ یعنی قبل از ظهور حضرت این اتفاق رخ میدهد؟
یا اینکه از علائم قیامت بوده و بعد از ظهور حضرت و بعد از فوت
یا شهادت ایشان این مساله رخ میدهد و يا اينكه اتفاق
افتاده؟ این بحث خیلی گسترده است ولی بنده ندیده ام
کسی این بحث را تنقیح کرده باشد و ارتباطش را با جریان
مهدویت و اینکه آیا از علائم ظهور هست یا خیر؟ را
نفیا و اثباتا بحث کرده باشد. با توجه به اینکه در قرآن کریم
آیات متعدی نسبت به این جریان وجود دارد:
قالوا یا ذا القرنین ان یأجوج و مأجوج مفسدون
فی الارض فهل نجعل لک خرجا علی ان تجعل بیننا و بینهم سدا[1]حتی اذا فتحت یأجوج و مأجوج و هم من کل حدب ینسلون[2] عليهالسلام
حدب
یعنی مکان مرتفع، یعنی اینها از مرتفعات با سرعت
سرازیر میشوند و طبق برخی از نصوص عامه خداوند متعال به حضرت
عیسی عليهالسلام میفرماید: با پیروانت به
جای امنی بروید، زیرا اینها کسانی هستند که
جز من کسی از عهده شان بر نمیآید.
حضرت
عیسی عليهالسلام بعد از ظهور حضرت مهدی عليهالسلام
تشریف میآورند و در رکاب
حضرت خواهند بود و در زمان حیات حضرت مهدی عليهالسلام نیز
رحلت میکنند. وقتی این مطالب را کنار هم قرار دهیم
استفاده میکنیم که جریان خروج یا جوج و ماجوج در دوران
ظهور خواهد بود. این نکته ما را بر آن داشت که تتبعی کنیم و
روایات خاصه و نصوص عامه را ببینیم و بررسی کنیم.
البته شما خواهید دید که بسياري از نصوص عامه از
اسرائیلیات است و حتی خود آنها نیز به این معنا
اعتراف دارند.
فهرست
مباحثی که در ارتباط با این موضوع مطرح میشود:
روال
بحث این است که ابتدا وارد بحث لغوی و سپس وارد بحث اصطلاحی
شویم. اینکه یأجوج و مأجوج به چه معناست؟ یاجوج از ماده
اجج به معنای شعله ور شدن آتش و دیگری از ماده مجج به
معنای شور است. البته شاید این اسامی، اسامی
غیر عربی و به اصطلاح عجمی باشد و اصلا ربطی به این
اشتقاقات که گفتیم نداشته باشد.
بعد
از بحث لغوی نوبت به بررسی سوابق اینها که اصلا از طائفه انس
اند یا از جن میباشند؟ طبق برخی روایات انسانها درصد
بسیار محدودی را از مخلوقات خداوند تشکیل میدهند در
حالیکه درصد زیاد از مخلوقات خداوند را این قوم تشکیل
میدهند. سپس باید منشا تکوین اینها را بررسی
کنیم. زیرا در منابع عامه هست که منی حضرت آدم عليهالسلام به
زمین ریخت و با خاک مخلوط شد و اینها پدید آمدند. پس
اینها فقط از حضرت آدم عليهالسلام به وجود آمدهاند. بعد مقایسه
ای با روایات اهل بیت عليهمالسلام و میزان قوت آنها در
برابر این روایات بپردازیم. محل زندگی ایشان و
کسانی که در برابر اینها میایستند و اینکه الان
کجا هستند؟ و مانع از نفوذ ایشان کیست؟ و چیست؟ و ذی
القرنین چگونه مانع پیشرفت اینها شد؟ بعد راجع به دوران آخر
الزمان و اینکه چه مفاسدي مرتكب ميشوند؟
بررسی موضوع بحث در متون روائی شیعی:فعلا
چند روایت را از کتب خودمان نقل کرده و اصل بحث را موکول به جلسه بعد و نقل
روایت از کتب اربعه میکنیم.
تفسیر
قمی طبق نقل تفسیر ثقلین:...
و
کان وعد ربی حقا؛ اذا کان قبل یوم القیامة فی آخرالزمان
انعدم ذلک السد و خرج یأجوج و مأجوج الی الدنیا و اکلوا الناس[3]
یعنی به جان مردم میافتند. البته این روایت
نیست، بلکه مطلبی است که مرحوم قمی ذیل آیه
بیان میکند.
مرحوم
صدوق در خصال از طریق عامه از حذیفه ابن اسید غفاری نقل
میکند:
كنا جلوسا في المدينة في ظل حائط قال و كان رسول الله ص في غرفة
فاطلع علينا فقال فيم أنتم فقلنا نتحدث قال عماذا قلنا عن الساعة فقال إنكم لا
ترون الساعة حتى ترون قبلها عشر آيات طلوع الشمس من مغربها و الدجال و دابة الأرض
و ثلاثة خسوف في الأرض خسف بالمشرق و خسف بالمغرب و خسف بجزيرة العرب و خروج عيسى
ابن مريم عليهالسلام و خروج يأجوج و مأجوج و تكون في آخر الزمان نار تخرج من
اليمن من قعر الأرض لا تدع خلفها أحدا تسوق الناس إلى المحشر كلما قاموا قامت لهم
تسوقهم إلى المحشر[4] بیشتر
این علامات، از علامات ظهور حضرت است مگر خروج حضرت عیسی عليهالسلام
که در زمان ظهور حضرت است نه قبل از آن و شاید به قرینه سیاق
حتی خروج یأجوج و مأجوج نیز از علامات ظهور باشد، که البته
روایات صریحتری هم در این زمینه وجود دارد.
تفسیر
نورالثقلین ذیل آیات 96 سوره کهف از حذیفه:
عشر آیات بین یدی الساعة خمس بالمشرق
و خمس بالمغرب و ذکر... الدابة و الدجال و طلوع الشمس من مغربها و
عیسی ابن مریم و یاجوج و ماجوج... و انه یغلبهم
فیغرقهم فی البحر.[5]
این ضمیر به که برمی گردد؟ و کیست که بر اینها غلبه
میکند؟ آیا حضرت عیسی عليهالسلام است یا شخص
دیگری؟
امالی
شیخ طوسی از حذیفه از حضرت رسول صلى الله عليه و آله: عن أهل
يأجوج و مأجوج، قال إن القوم لينقرون بمعاولهم دائبين، فإذا كان الليل قالوا غدا
نفرغ،
فيصبحون و هو أقوى منه بالأمس، حتى يسلم منهم رجل
حين يريد الله أن يبلغ أمره، فيقول المؤمن غدا نفتحه إن شاء الله، فيصبحون ثم
يغدون عليه فيفتحه الله، فو الذي نفسي بيده ليمرن الرجل منهم على شاطئ الوادي الذي
بكوفان و قد شربوه حتى نزحوه، فيقول و الله لقد رأيت هذا الوادي مرة، و إن الماء
ليجري في عرضه. قيل يا رسول الله، و متى هذا قال حين لا يبقى من الدنيا إلا مثل
صبابة الإناء[6] مسیر
این قوم به طرف عراق است و پیش قراولان اینها به سمت فرات آمده
و هنگامی که از آب رودخانهها میخورند چیزی از آن
باقی نمیگذارند و وقتی که از دنیا به قدر قطراتی ـ
که در ته ظرف آب جمع شود ـ باقی مانده باشد، خروج میکنند. و
معنایش اینست که هرج و مرج عجیبی تمام دنیا را فرا
میگیرد.
حال
به بعضی از نصوصی که در کتب عامه در این زمینه آمده اشاره
کنم:
روايات عامهروایت اول: ابن
حماد در كتاب فتن از کعب بدون اسناد به پیامبرص: اذا انصرف
عیسی بن مریم و المومنون من یاجوج و ماجوج؛
کانه درگیر میشوند و غالب میشوند و به سمت بیت المقدس
رفته و چند سال در آنجا میمانند. راو کهیئة
الهرج و الغبار من الجوف فیبعثون بعضهم فی ذلک لینظر ماهو؟
حالاتی را شبیه مه در فضا میبینند، فاذا هی
ریح قد بعث الله لقبض ارواح المومنین فتلک آخر عصابة تقبض من
المومنین و یبقی الناس بعدهم مائة عام لایعرفون
دینا و لا سنة یتهارجون تهارج الحمیر بحث است
راجع به حکومتهای بعد از حضرت عليهالسلام که آیا به دست
مومنین است یا عدول از آنها؟ و يا اينكه دوباره جهان هرج و مرج ميشود
به اين بحث خواهيم پرداخت.
علیهم تقوم الساعة؛ بعد از آن قیامت تشکیل میشود که البته
درروایات خلاف مشهور ما چهل روز دارد. وهم فی
اسواقهم یبیعون و یتبایعون و ینتجون و یلحفون
فلا یستطیعون توصیة و لا الی اهلهم یرجعون.
[7]از
این نص استفاده میشود که در دوران حضرت عیسی عليهالسلام
یأجوج و مأجوج میآیند و بین آنها درگیری
میشود. در حالیکه در روایات دیگر آمده که حضرت
عیسی عليهالسلام در زمان حضرت مهدی عليهالسلام رحلت
میکند. اما بررسی این روایت:
اولا اینکه، این روایت نیست
زیرا به پیامبر عليهالسلام نسبت داده نشده است.
ثانیا، کعب، تبیع و کتاب فتن ابن حماد
اعتباری نزد ما ندارد.
ثالثا، روایت دوم را فقط ابن حماد بیان کرده و
احدی از فریقین آن را نقل نکرده است.
روایت دوم: این
روایت را ابن عائش حضرمی به طریق خودش بدون نسبت دادن به
پیامبر عليهالسلام نقل میکند که:
یخرج
عیسی بن مریم عند المنارة عند باب الشرقی ثم
یاتی مسجد دمشق حتی یقعد علی المنبر؛
روایت مفصل است. این روایت را به ترتیب تاریخ دمشق
ج1ص228 سپس تهذیب تاریخ مدینة دمشق ج1 ص49 و بعد کتاب القول
المختصر ص119 نقل کرده و دیگر احدی این روایت را نقل
نکرده است.
من
در بحثهای قبل اشاره کردم که این اشتباه عمدی و تحریف است
زیرا در روایات ما نیامده که حضرت عیسی عليهالسلام
در بیت المقدس فرود میآیند بلکه ایشان در مکه معظمه فرود
آمده و در آنجا معتمر میشوند. کسانی که گفته اند حضرت در بیت
المقدس فرود میآید امثال کعب از عامه میباشند. اینها
همان کسانی اند که نقل کرده اند، کعبه هر روز چند بار برای بیت
المقدس و صخره سجده میکند که وقتی حضرت امام باقر عليهالسلام
این را میشنود ناراحت شده و به راوي میگوید: هم کعب و
هم تو دروغ گفته اید.
جعل
اینگونه روایات برای این است که محوریت را در
جریانات ظهور به بیت المقدس دهند کما اینکه در روایات
عامه محوریت حرکت و نهضت و قیام جهانی را به حضرت
عیسی عليهالسلام میدهند، کانه حضرت مهدی عليهالسلام
وزیر ایشان است. این همان تبلیغات و جعلیات
اموین است که ریشه اش به معاویه بر میگردد.
[8]
یکی از کارهای تبلیغاتی اینها این بود
که بگویند: لامهدی الا عیسی ع. اصل مهدویت مسلم
بوده و کسی در جریان حضرت مهدی عليهالسلام در زمان
پیامبر عليهالسلام شک نداشت و اصلش را انکار نمیکرد، اما به خاطر
کینه ای که نسبت به اهل بیت علیهمالسلام داشتند
سعی در تغییر مسیر آن کردند. زیرا روایات
گفته بود که المهدی
من ولدی من ولد فاطمه س؛ البته شکی در این
نیست که حضرت عیسی عليهالسلام از پیامبران الوالعزم است
و اینکه ایشان در رکاب حضرت مهدی عليهالسلام خواهند بود.
لذا
شما میبینید در این روایت محوریت به حضرت
عیسی عليهالسلام داده میشود؛ ثم
یاتی مسجد دمشق حتی یقعد علی المنبر و
یدخل المسلمون المسجد و النصاری و الیهود کلهم
یرجوه، به اصطلاح همه حق اند و امید دارند که حضرت
ایشان را تایید کند، حتی لو القیت
شیئا لم تصب الا راس انسان من کثرتهم و یاتی موذن
المسلمین فیقوم و یاتی صاحب بوق الیهود و
یاتی صاحب ناقوس النصاری فیقول صاحب الیهود اقرع؛
پس
روایتی که میگوید هیچ دینی و
شریعتی غیر از اسلام نمیماند چه میشود؟ حضرت
عیسی عليهالسلام هم میپذیرد که قرعه انداخته شود، فیکتب
سهم المسلمین و سهم النصاری و سهم الیهود ثم یقرع
عیسی عليهالسلام فیخرج
سهم المسلمین فیقول صاحب الیهود: ان القرعة ثلاث، فیقرع
فیخرج سهم المسلمین ثم یقرع الثالثة فیخرج سهم
المسلمین فیوذن الموذن و یخرج الیهود و النصاری من
المسجد؛ این متن خود حکایت از جعلی بودن خود
دارد. زیرا کسی از یهود و نصارای نمیماند مگر
اینکه از یاران به حضرت مهدی عليهالسلام ايمان بياورد و
کسانی هم که بر عداوت خودشان باقی بماند حتی اگر پشت سنگ هم
مخفی شده باشند به شهادت سنگ او را پیدا کرده و میکشند. ثم
یخرج یتبع الدجال بمن معه من اهل دمشق؛ سپس حضرت
عیسی به جنگ دجال میآید. ولي طبق این نصی که
شما نقل میکنید ایشان از عهده یهود و نصارا بر
نیامدند حال چگونه میخواهند به جنگ دجال بروند؟ ثم
یاتی بیت المقدس وهی مغلقة و قد حصرها الدجال فیأمر
بفتح الابواب و یتبعه حتی یدرکه بباب لد و یذوب کما
یذوب الشمع و یقول عیسی ع: ان لی فیک ضربة
فیضربه فیقتله الله علی یدیه؛
شما
ببینید در روایات ما آمده که دجال به دست حضرت مهدی عليهالسلام
در کناسة الکوفه یعنی جائی که زباله های کوفه را میریزند،
حلق آویز میشود. فیمکث فی
المسلمین ثلاثین سنة او اربعین سنة؛ سپس حضرت
عیسی عليهالسلام بعد از کشته شدن دجال و بعد از سی یا
چهل سال که زنده بوده اند، یأجوج و مأجوج خارج میشوند، فیخرج
علی اثره یأجوج و مأجوج فیهلک الله یأجوج و مأجوج
علی یدیه ولا یبقی منهم عین تطرف؛
در روایات دیگر خلاف این مطلب که حضرت عیسی عليهالسلام
از عهده اینها بر نمیآید و به دستور خداوند از آنها فرار
میکند، ذکر میشود. و ترد علی الارض برکتها؛
پس نقش حضرت مهدی عليهالسلام چه شد؟ حتی ان
العصابة لیجتمعون فی العنقود علی الرمانة و ینزع من کل
ذات حمة حمتها یعنی سمّها؛ دیگر دهان
حیوانات را که به خاطر تعدی آنها به اموال ديگران بسته شده بود
نمیبندند، يا زهر كشندهاي كه در پارهاي از جنبندگان است از بدن آنان
بيرون ميكشند. چون دیگر تعدی نمیکنند.
حتی
ان الحیة تکون مع الصبی والاسد والبقرة فلا یضره شیئا ثم
یبعث الله ریحا طیبة تقبض روح کل مومن و یبقی شرار
الناس تقوم علیهم الساعة؛
[9]دوباره
ملئت ظلما و جورا میشود. این مطلبی بود که از این کتاب
نقل شد که گفتیم که اساسش از ابن عساکر بوده و چون به پیامبر عليهالسلام
نسبت داده نشده، روایت نیست.