ظهور حضرت از مكه است، نه سرداب
بسم الله
الرحمان الرحیم ـ الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی
محمد وآله الطاهرین سیما امام زماننا روحی وارواح من سواه لتراب
مقدمه الفدا.
محور بحث ما
در ندای آسمانی این روایت مفصل و طولانی جابر بن
یزید جعفی بود که مباحث مهمی در طی این
روایت بود و ما به بعضی از آنها اشاره کردیم و به برخی
دیگر هم اشاره خواهیم کرد. در این روایت عرض شد سه جا
اشاره به ندای آسمانی دارد:
اوائل
روایت، اواسط روایت هنگامی که سخن از پایان کار لشکر
سفیانی به میان میآورد و در آخر روایت که امام
میفرماید: اگر بعد از این همه علامات باز هم شبهه ای
برای کسی پیش آید که آیا واقعا این شخص همان
بقیةالله و موعود است یا خیر؟ با این نداء دیگر
شبهه ای باقی نخواهد ماند. و همه به او علم و یقین
پیدا میکنند. در ادامه حضرت میفرمایند:
فما أشكل على الناس من ذلك يا جابر فلا يشكلن عليهم ولادته من رسول الله
ص و وراثته العلماء عالما بعد عالم(البته
منظور از علماء ائمه طاهریناند. در روایتی امام صادق
علیهالسلام میفرماید:
نحن العلماء و شیعتنا المتعلمون) فإن أشكل
هذا كله عليهم
فإن الصوت من السماء لا يشكل عليهم(یعنی این نداء بر
سایر علامات تفوق دارد. چرا؟)
إذا نودي باسمه و اسم أبيه و أمه[1]در این
روایت دیگر اشاره ای به زمان صیحه نشده است که چه وقت به
وقوع میپیوندد؟ آیا در ماه محرم است؟ در ماه رجب است؟ یا
در ماه مبارک رمضان؟ البته عمده روایات اشاره به وقوع این اتفاق در
ماه رمضان دارند. در این روایت بعد از جریان از بین رفتن
جیش سفیانی در اثر آن نداء حضرت میفرمایند:
و القائم یومئذ بمکة
از کنار این فراز نمی توان گذشت. بعد از این تحولات حضرت در مکه
است
قد اسند ظهره
الی بیت الحرام مستجیرا به فینادی
این روایت و این نداء و این سخنرانی هنگامی
است که ظاهرا اعلام ظهورصورت گرفته است
.یقال ایها الناس انا
نستنصرالله فمن اجابنا من الناس فإنا اهل بیت نبیکم محمد صلی
الله علیه و آله و نحن اولی الناس بالله و بمحمد صلی الله
علیه و آله فمن حاجنی فی آدم فانا اولی الناس بآدم
من قبل از اینکه این متن را بخوانم به نکته ای اشاره کنم که
متاسفانه تکفیریها و وهابیها دست از لجاجت بر نمی دارند
همانطوری که یهود لجوج است و نمی خواهند بفهمند و فقط میخواهند
جو سازی کنند و مردم را تحریک کنند. اینها روی این
نکته مانور میدهند که عقیده شیعه این است که حضرت
مهدی از سرداب ظهور میکند. آیا شما این حرف را قبول
دارید که به شیعه نسبت میدهید؟ یا اینکه
حرفی را که یکی از نواصب زده دنبال میکنید؟
این مطلب یعنی ظهور از سرداب در هیچ یک از منابع ما
نیست و اولین کسی که این تهمت را به ما زد سمعانی
است که در کتاب الانساب میگوید:
سر من رای بها السرداب تزعم الشیعة ان مهدیهم
یخرج منه. سمعانی متوفای
سال562 هجری است. بعد از او هم حموینی متوفای سال 626
هجری نیز همین حرف را نقل میکند. بعد از آن هم
ذهبی نقل کرده و میگوید: انه
صاحب السرداب
حی لا یموت حتی
یخرج بعد از آنهم ابن
خلدون است که به گفته خود اهل سنت در حدیث و درایه نا آشنا و غير
متخصص است. احمد محمد شاکر درباره او میگوید: اصلا درايه و علم حديث
کار او نیست. ابن خلدون در جای سرداب اشتباه کرده و میگوید:
شیعه میگوید: سرداب حله محل غیبت امام زمان است
.و تغیب و لذلک یقفون كل لیلة بعد صلاة المغرب بباب
هذا السرداب و قد قدموا مرکبا و یدعونه للخروج. شما تکفیریها حداقل
این روایت را ببینید که میگوید حضرت در مکه
است و به کعبه تکیه میدهد و از آنجا با مردم ارتباط برقرار کرده و
سخنرانی میکند. ظهور او از مکه جزء مسلمات است و روایات
متعددی داریم که به همین مسئله و نکته اشاره کرده است.
حتی خود کتابهای اهل سنت هم این مطلب را اینگونه به ما
نسبت نمی دهند. به عنوان مثال: نعیم بن حماد در ص270 ح 1007
مطلبی دارند که ابن طاووس هم آن را از او در ص64 ملاحم و نباتی
بیاضی در صراط المستقیم ج2ص262 آن را از ابن حماد نقل میکنند.
حدثنا
نعیم حدثنا سعید بن عثمان عن جابر عن ابی جعفر:... ثم
یظهر المهدی بمکه عند العشاء و معه رایة رسول الله قمیصه
سیفه علامات نور و بیاض اذا صلی العشاء نادی باعلی
صوته یقول اذکرکم الله ایها الناس... فیظهر فی ثلاث مأه و
ثلاثة عشر رجل عدد اصحاب البدر علی غیر میعاد؛ بدون
هماهنگی قبلی با نیروها قزعا کقزع الخریف.اگر شما جستجو
کنید کتب حدیثی و کلماتی که راجع به حضرت مهدی است،
نظیر کعبه، مکه و حجر الاسود را برخورد میکنید به دهها
روایت که محل ظهور حضرت را از مکه و کنار کعبه بیان میکند. به
چند مورد از آنها اشاره میکنم:
حدیث
از کتاب سلیم بن قیس: امیر
المومنین علیهالسلام نامه ای برای معاویه
علیه ما یستحق نوشتند که:
یا معاویه ان رسول الله اخبرنی ان بنی
امیه سیخضبون لحيتی من دم رأسی و انی مستشهد و
ستلی الامة من بعدی وانک ستقتل ابنی الحسن بالسم و ان ابنک
یزید لعنه الله سیقتل ابنی الحسین یلی
ذلک منه ابن الزانیة و ان الامة سیلیها من بعده سبعة ثم
یسیر ذلک الجیش... و انی لاعلم اسم امیرهم و اسماء
هم و سمات خیولهم فاذا دخلوا البیداء و استوت بهم الارض خسف الله بهم
قال الله (و لو تری اذ فزعوا فلا فوت اشاره به این قضیه است.)
فلا یبقی من ذلك الجيش احد غیر واحد یقلب الله وجهه من
قبل قفاه و یبعث الله للمهدی اقواما یُجمعون من الارض قزعا کقزع
الخریف و انی لاعرف اسمائهم و اسم امیرهم (شاهد کلام ما: )
فیدخل
المهدی الکعبة؛ اصلا سخن از سرداب سامرا
یا حله در میان نیست.
[2]روایت
دیگر ذیل این آیه امن یجب المضطر اذا دعاه و
یکشف السوء وارد شده است. این روایت در کتاب اثباة الهداة به
نقل از کتاب علل الشرایع از امام صادق علیهالسلام نقل میکند
که:
مضطر هو و الله
القائم علیهالسلام اذا قام فی الکعبة و صلی
رکعتین و دعا الله للفرج فهذا مما لم یکن بعد.[3]امام صادق
علیهالسلام:
ان
القائم اذا خرج دخل مسجد الحرام فیستقبل الکعبة و یجعل ظهره الی
المقام ثم یصلی رکعتین ثم یقوم فیقول...[4]تفسیر
عیاشی، کمال الدین، دلائل الصدق و دیگران هم نقل میکنند
که ذیل این آیه
اتی امرالله فلا تستعجلوه،
ابان ابن تغلب از امام صادق علیهالسلام نقل میکند:
ان اول ما یبایع القائم
جبرئیل ینزل فی صورة طیر ابیض ثم یضع رجلا
علی البیت الحرام و رجلا علی بیت المقدس ثم
ینادی بصوت رفیع اتی امرالله...
[5]مرحوم صدوق در
کمال الدین روایتی را از محمد بن مسلم ثقفی نقل کرده که
ما قبلا آن را به مناسبت سفیانی و یمانی و خسف
بیداء مطرح کردیم، اما شاهد ما اینکه حضرت از مکه ظاهر میشوند:...
و جائت صیحة من
السماء بأن الحق فیه و فی شیعته فعند ذلک خروج قائمنا فاذا خرج
اسند ظهره الی الکعبة و اجتمع الیه ثلاث ماة و ثلاثة عشر رجلا و اول
ما ینطق به بقیة الله خیر لکم ان کنتم مومنین انا بقیة
الله فی ارضه و خلیفته و حجته علیکم فلا یسلم علیه
مسلم الا قال السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه فاذا
اجتمع الیه العقد؛ بعد از کادر
اصلی و نیروی ویژه ده هزار نفرگرد حضرت جمع میشوند.
فلا معبود الا الله هنگام ظهور حضرت هر معبودی غیر از خدا از
بین خواهد رفت. بعد از غیبت طولانی حضرت ظاهر میشوند
لیعلم الله من یطیعه بالغیب و یومن به.[6]تفسیر
عیاشی ذیل آیه 159اعراف به نقل از مفضل بن عمر از امام
صادق علیهالسلام نقل میکند:
ومن قوم موسی امة یهدون بالحق و به یعدلون[7]همین
روایت را مرحوم طبری امامی در دلائل الامامة ص247 در چاپ
جدید از مفضل بن عمر نقل میکند: اذا
ظهر القائم عجالله تعالی فرجه
الشریف من ظهر هذا
البیت (یعنی مکه معظمه) بعث الله له سبعة و عشرین رجلا.
دلائل الامامة
این عبارت را دارد ولی تاکید بنده روی کتاب دلائل است نه
کتاب عیاشی، زیرا در نص عیاشی ندارد که ظهر از کعبه
یا از مکه یا از بیت الله الحرام؟ اما در نص دلائل دارد که
اذا ظهر القائم من ظهر البیت
استخرج من ظهر الکعبة.
اين مطلب اشاره به رجعت است و چنين مطرح میشود که 27نفر از کعبه و به اشاره
حضرت رجعت میکنند. اینها 15 نفر از قوم موسی هستند که در آنجا
به خاک سپرده شدهاند. حال آیا اینها به اینجا کوچ کرده بودند؟
یا اینکه ملائکه نقاله بدن آنان را جابجا کرده اند؟ این رجعت کنندگان
حکام و قضاة هستند. آنها هفت نفر از اصحاب کهف، یوشع وصی موسی،
مومن آل فرعون، سلمان فارسی، ابا دجانه انصاری و مالک اشتراند. دقت
کنید مالک اشتر در قلزم و در مصرشهید شد. و الان قبر او در يك باغ است
که مرحوم خوئی آن باغ را خریداری کرده و آباد کردند و الان هم
مزار است، البته برخی معتقدند که اشتر در بعلبک است که البته معروف همان مصر
است. در حالی که در اینجا من
ظهر الکعبه دارد. البته در برخی دیگر
روایات من ظهر الکوفه
دارد که هرکدام باشد به هر حال خروج و رجعت او از مصر نیست. مرحوم شیخ
طوسی روایت نقل میکند که
ان لله سبعون الف ملائکه نقاله ینقلون الموتی حیث
یناسبهم.
[8]
هر جا که مناسب حال آنها باشد، گاهی مکه، گاهی مدینه و
گاهی بیت المقدس یا نجف اشرف. و آنکه در مدینه یا
مکه دفن شده ولی مناسبش نیست در جائی به نام وادی برهوت
انتقال داده میشود.
این
روایت و دهها روایت دیگر به صراحت میفرمایند که
امام زمان عجالله تعالی فرجه الشریف هنگام ظهور از کنار کعبه و مکه
معظمه خروج میکنند. و روایت مورد بحث ما که روایت جابر
جعفی بود همین معنا را اشاره دارد.