بحث
ماپیرامون روایات خاصه مربوط به دجال است، 6 جلد ازمعجم أحاديث الإمام
المهدي عليهالسلام را درموضوع دجال بررسی کردیم. اکنون درحال
بررسی روایات مربوط به دجال در جلد 7معجم که معمولا اختصاص به
آیات مهدویت دارد میباشیم. هرچند همه روایات آن
خاصه نمی باشد ولی برای تمیم بحث ناچاریم
روایات جلد مذکوررا بررسی کرده ودر مرحله بعد نظرات علمای
شیعه را نسبت به دجال نقل نمائیم. محوربعدی، نگاه موضوعی
به همان روایات خاصه (ازاین روایات چه استفاده ای
میکنیم) و درمرحله آخر، بررسی روایات عامه میباشد،
که درواقع بحث دجال به پایان میانجامد.
درجلسه
قبل مطلبی را (بیان کعب که به پیامبر استناد نمی دهد لذا
روایت نمی باشد ) ذیل آیه «
إذ قال الله يا عيسى إني متوفيك ورافعك إلي ومطهرك من الذين
كفروا» (آل عمران - 55 )
به
نقل فتن ابن حماد، ازکعب الاحبار نقل کردیم (برای بنده ظن متآخم به علم
است که حرفهای کعب الاحبار جزء اسرائیلیات است)
"
لما رأى عيسى بن مريم قلة من معه (هنگامی
که عیسی تعداد یاران خود راکم دید)
شكى إلى الله تعالى فقال الله: إني رافعك إلي ومتوفيك
(تورا بالا میبرم وحفظ میکنم) (كذا )
وليس
من رفعت عندي يموت (اینگونه نیست که هرکه رانزد خودم بالا
ببرم، بمیرد)
وإني باعثك على الأعور الدجال
فتقتله ثم تعيش بعد ذلك أربعة وعشرين سنة (بعدازکشتن دجال 24 سال
زندگی میکنی)
ثم أتوفاك ميتة الحقهیچ
مفسری جز أبو زيد عبد الرحمن ثعالبي در الجواهر الحسان في تفسير القرآن
ذیل آیه (55 – آل عمران) مطلب کعب رانیاورده است، امروز درکتب
عامه نسبت به طبری مراجعه ای داشتم، اهل سنت اورا درتحقیق
وتدقیق به عرش میرسانند، طبری هم درتفسیر خودش مطلب کعب
را ذیل آیه نمیآورد. تنها فتن ابن حماد (ج2 ص 578)
اثررامی آورد، هرچند طبق مبانی خودشان سند وکتاب هردو مشکل دارد ضمن
اینکه به پیامبر هم اسناد داده نشده است، بعد از ابن حماد
(اوایل قرن سوم) کسی ازعامه اثررانقل نکرده تا أبو زيد عبد الرحمن
ثعالبي (المتوفى: 875هـ) در الجواهر الحسان في تفسير القرآن (جلد1ص 258 )
این مطلب راآورده است.
ازشیعه
تنها کسی که اثررا نقل میکند، محمدبن ابوطالب حسنی (قرن 10)
درتسلیة المجالس وزینة المجالس (ج1 ص131) است، ایشان ذیل
آیه شریفه (55 – آل عمران) میگوید: قیل ای
بعدنزولک من السماء فی آخرالزمان (اشاره ای به قتل دجال نشده است)،
بنابراین تنها کسی که درذیل آیه اشاره داردکه
عیسی به زمین میآیدوماموریت او قتل دجال و
بعد از قتل دجال24 سال عمر میکند؛ ابن حماد است
نکته:
مااصل جریان دجال وکشته شدن اورا قبول داریم ولی بحث
درخصوصیات دجال است که به آن خواهیم پرداخت.
مورد سوم: روایت
نیست بلکه استظهار است مگر حرف ابن عباس (راجع به ابن عباس سال گذشته بحث
مفصلی داشتیم، به نظر حقیر ابن عباس مورد تایید است
وروایاتش معمولا از امیرالمومنین عليهالسلام است، چون سن ابن
عباس اقتضای این همه روایات از پيامبر رانداشت (سن ابن عباس
زمان رحلت رسول خدا 10 (طبق نقل بخاری) تا 11 سال است و حداکثرنقل 13 سال
است)
این
همه روایات ازپیامبر6 (حدود دوهزار واندی روایت) اقتضای سن
اورانداردلذا با توجه به موثق بودن ابن عباس باید توجیهی
برای نقل این همه روایات پیداکرد. شیخ بهائی
محمل وتوجیه خوبی برای این مطلب نقل میکند که
امیرالمومنین عليهالسلام روایات خودرابه ابن عباس میفرمود
وابن عباس باحذف واسطه ازپیامبر نقل میکرد (چون نسبت به
امیرالمومنین حساسیت داشتند واصرار داشتند که ازعلی عليهالسلام
نقل نکرده ونشنوند، لذا حضرت برای جلوگیری از محوشدن
روایت، آنها رابه ابن عباس میفرمود تااو خودش بدون واسطه از
پیامبر نقل نماید)
«
وإن من أهل الكتاب إلا ليؤمنن به قبل موته ويوم القيامة يكون
عليهم شهيدا » (النساء 159)
از
عامه، اولین ناقل روایت، طبری در تفسیرخود (ج 6 ص 14)
میگوید:حدثنا يونس قال: أخبرنا ابن وهب قال: قال ابن زيد في قوله:
وإن من أهل الكتاب إلا ليؤمنن به قبل موته، علاوه بر ابن زید، ابن عباس، أبو
مالك وحسن بصري هم گفته اند: إذا نزل عيسى بن مريم فقتل الدجال، لم يبق يهودي في
الأرض إلا آمن به
[1] (طبق این
بیان منظوراز«وإن من أهل الكتاب» یهود است، وجمله «إلا ليؤمنن به قبل
موته» میرساند که همه یهود قبل از[ موت عیسی یا
موت هرشخصی ازاهل کتاب] به حضرت عیسی ایمان میآورند)
قال: وذلك حين لا ينفعهم الايمان (چون نزدیک قیامت است وعالم
تکلیف ظاهرابرداشته شده است لذا ایمان آوردنشان نفعی ندارد)
نظر شيخ طوسي: قبل
ازنقل مابقی مصادر اهل سنت مطلبی رااز شیخ الطائفه طوسی
درالتبيان (ج 3 ص 386 ) میآوریم: « واختلفوا في الهاء (قبل موته) إلى
من ترجع فقال قوم: هي كناية عن عيسى، كأنه قال: لا يبقى أحد من اليهود إلا يؤمن
بعيسى قبل موت عيسى بأن ينزله الله إلى الأرض إذا خرج المهدي (عج ) وأنزله الله
لقتل الدجال فتصير الملل كلها ملة واحدة وهي ملة الاسلام الحنيفية دين إبراهيم
عليهالسلام . ذهب إليه ابن عباس (اگر ابن عباس به عنوان روایت نقل کند
ظاهراً از امیرالمومنین عليهالسلام است) وأبو مالك والحسن
(بصری) وقتادة وابن زيد وذلك حين لا ينفعهم الايمان، واختاره الطبري
(آیا تمام یهودی هاکه درتمام دورانها بودند، حتی مردگان آنها
قبل ازموت عیسی به او ایمان میآورند یا
یهودیهائی که فقط زمان نزول باشند، به عیسی
ایمان میآورند) قال: والآية خاصة لمن يكون في ذلك الزمان وهو الذي
ذكره علي بن إبراهيم في تفسير أصح.
بعد
ازطبری، أبو الليث سمرقندی (م: 383) درتفسیرش (ج2 ص459) ظاهرا
از مجاهد مطلبی رانقل میکند (مجاهد وقتاده و عکرمه وضحاک و...
اینان حرفهای اصلی حساب شده راازما میگیرند وبه ما
بدل آنرا میدهند، عامه اهل بیت راکنار گذاشته اند وبه افرادی
ازقبیل مجاهد و قتاده و...روآورده اند)، اینها خودشان هم اقرار داشتند
که حرفهای صحیح درنزد اهل بیت است.
شهر
بن حوشب میگوید که حجاج به من گفت:
قال
لي الحجاج بأن آية في كتاب الله قد أعيتني (آیه ای درقران است که مرا
خسته و گیج کرده است) فقلت: أيها الأمير أية آية هي ؟ (ای امیر
کدام آیه رامی گوئی؟) فقال قوله (تعالی) «وإن من أهل
الكتاب إلا ليؤمنن به قبل موته» (حجاج ضمیر در[به] را به پيامبر اسلام و
ضمیر در[موته] را به خود كتابي برگردانده بود، طبق ارجاع حجاج معنای
آیه این است که: هیچ اهل کتابی نیست مگراینکه
قبل از مرگش به پیامبر واسلام ایمان آورد) والله إني لآمر باليهودي
والنصراني فيضرب عنقه، ثم أرمقه بعيني فما أراه يحرك شفتيه حتى يخمد (حجاج
میگوید: درحالیکه به خداقسم دستور قتل یهودی و
نصرانی را صادر میکنم وتاآخرین لحظات جان دادن نظاره گراو هستم
ولی آن اهل کتاب ایمان نمی آورد وشهادتین برزبان
جاری نمی کند، خلاصه اینکه واقعیت غیر
ازمفادآیه است) فقلت: (شهر بن حوشب ) أصلح الله الأمير ليس على ما تأولت
(منظور از آیه این نمی باشد) قال: (حجاج) كيف هو ؟ (پس
معنای آیه چیست؟) قلت: إن عيسى ينزل قبل يوم القيامة إلى الدنيا
فلا يبقى أهل ملة يهودي ولا نصراني إلا آمن به قبل موته، ويصلي خلف المهدي
(آیه راجع به دوران ظهور حضرت مهدی است که: وله أسلم من فی
السموات والارض)
قال
(حجاج) ويحك أنى لك هذا، ومن أين جئت به (آفرین به تو که مشکل مرا حل
کردی، ولی این حرف؛ حرف تو نیست، ازکجا نقل میکنی؟)
فقلت حدثني به محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب عليهم السلام (گفتم از
محمد باقر عليهالسلام شنیدم)، فقال (حجاج) جئت بها والله
من عين صافية (به خدا قسم مطلب را ازچشمه زلال فراگرفته ای)
[2]
مجاهد
یک بیان دیگری هم دارد که حرفهای دیگران را
درکنار حرفهای ائمه میگذارد.
مجاهد
میگوید: مامن احد من اهل الکتاب (اختصاص به یهود ندارد وهمه
اهل کتاب راشامل میشود) الا لیومنّ بعیسی قبل موته،
فقیل له وإن غرق أواحترق، نعم (ازکلمه نعم که همه اهل کتاب وحتی
مردگان آنان هم قبل از موت عیسی به او ایمان میآورند، ما
چه استفاده ای میکنیم؟ آیا مردگان که به
عیسی ایمان میآورند، رجعت کرده ویا در عالم برزخ
به او ایمان میآورند؟عالم برزخ عالم تکلیف نیست که
ایمان بیاورند)، پس اینان بااین بیان یک نوع
رجعتی را پذیرفتهاند. کتاب التاج الجامع للاصول مطلبی دارد
(درمورد اینکه اهل سنت قائلند که پدرومادر پیامبر در حالت کفر
ازدنیا رفتند (نعوذبالله) وازطرفی برای منصفین اهل سنت
کافربودن والدین پیامبر در هنگام مرگ امری سنگین و غير
قابل قبول است، لذا صاحب کتاب التاج میگوید: وقتی پیامبر
مبعوث شدند، والدین او در قبر زنده شده وسپس اسلام رابه اینان عرضه
کرده ووالدین پیامبر اسلام را پذیرفتند ودوباره مرگ به سراغشان
آمد.
[3]واما
منابع دیگري که اثر فوق را نقل کردهاند، أبو الفتوح الرازي (ج 4 ص 64 )،
سیوطی در الدر المنثور (ج 2 ص 241) ازطبری نقل میکند،
سیوطی در کتاب دیگرش بنام نزول عیسی بن مریم
(ص83) میگوید: اذا نزل عیسی فقتل الدجال ولم یبق
یهودی فی الارض الا آمن به ودر ص 53 همین کتاب
مطلبی را ازابومالک غفاری به همین مضمون نقل میکند،
تصريح الكشميري (ص283 ) و مختصر تفسير ابن كثير (ج 1 ص 457 ) هم، اثررا نقل
میکنند. ازشیعه هم شیخ طوسی درتبیان وطبرسی
در مجمع البیان (مجمع البیان تهذیب و تنظیم تبیان
شیخ طوسی است)، اثررادرمنابع خودشان ذکرکردهاند.
مفاد
روایت: دجال به دست عیسی کشته، وبعداو تمام یهود
ویاهمه اهل کتاب ایمان میآورند.
مورد چهارم: «
إن تعذبهم فإنهم عبادك وإن تغفر لهم فإنك أنت العزيز الحكيم»
(المائدة - 118 )
ذیل
این ایه، سیوطی درالدر المنثور (ج 2 ص 350)،
ازابوالشیخ (ازبزرگان ومفسرین اهل سنت)، وایشان از ابن عباس نقل
میکند که: عبيدك قد استوجبوا العذاب بمقالتهم (اینها به خاطر
حرفهائی که زدند مستوجب عذاب هستند، مثل اینکه گفتهاند:
عیسی پسر خداست« کبرت کلمة تخرج من افواههم») وإن تغفر لهماي من تركت
منهم (رهایشان کنی) و مدَّ في عمره (عمرشان طولانی گردد) حتى
أهبط من السماء إلى الأرض بقتل الدجال، فنزلوا عن مقالتهم (وقتی به چشمشان
عیسی را ببینند، دست ازگفته های کفرآمیزشان
برمیدارند) ووحدوك وأقروا إنّا عبيد (واقرار میکنند که مابنده تو
هستیم) وإن تغفر لهم حيث رجعوا عن مقالتهم، فإنك أنت العزيز الحكيم
[4]مصادرروایت:ناقلین
روایت فقط، سیوطی درالدرالمنثور وکشمیری در
تصریح (ص 292 - 293 ح100) از سیوطی میباشند.
مفاد
روایت: سرانجام حضرت عیسی ازاسمان به زمین میآید
ودجال رامی کشد وسپس همه مسیحیان مسلمان میشوند.