درس مهدویت استاد طبسی

89/09/07

بسم الله الرحمن الرحیم

درجلسه قبل ادعای تواتر بعضی از معاصرین را نسبت به روایات رایات سود مطرح کردیم و سپس به بیان معنای تواتر (لفظی و معنوی) پرداختیم.
آیاادعای تواتر در موردروایات رایات سود {روایات نبوی و آثار (15 روایت) و روایات ولوی (10روایت)}را می‌توان پذیرفت؟و یا اینکه از حدود آحاد تجاوز نکرده و یا علي الاكثر در حداستفاضه است؟ در این جلسه روایات مطرح شده را جمع بندی نهائی می‌نمائیم تا صحت و سقم ادعای مذکور معلوم گردد.[1]
روایت اول: ج2 ص 200
«إنا أهل بيت اختار لنا الله الآخرة على الدنيا، وإن أهل بيتي سيلقون بعدي بلاء وتشريدا وتطريدا...»
اولین کسی که روایت را نقل می‌کند ابن حماد است و معاصر او ابن ابی شیبه وبعد او سنن ابن ماجه است. ازشیعه هم محمدبن سلیمان از اعلام قرن سوم که معاصر آنان است و بعد وی طبری که متاخر است در دلائل الامامة روایت را می‌آورد.
مجموع کسانی که روایت را نقل می‌کنند 4 نفر می‌باشند، آیا با 4 نفر جمع عن جمع محقق می‌شود؟
روایت دوم: ج2 ص209
«ذكر بلاء يلقاه أهل بيته حتى يبعث الله راية من المشرق سوداء من نصرها نصره الله..
روایت را فقط ابن حماد نقل می‌کند.
روایت سوم: ج2 ص 209
«يخرج ناس من المشرق، فيوطئون للمهدي»
روایت را ابن ماجه ومعجم طبرانی نقل می‌کند، و از شیعه هم کسی که معاصر اینان باشد روایت را نقل نمی کند.
روایت چهارم: ج2 ص 212
«تجئ الرايات السود من قبل المشرق كأن قلوبهم زبر الحديد...»
روایت راعقدالدرر (قرن 7) نقل می‌کند، یعنی افرادی تاپیامبر صل‌اللهمحذوف هستند، لذا روايت جمع عن جمع صدق نمی کند.
روایت پنجم: ج2 ص 213
«إذا رأيتم الرايات السود خرجت من قبل خراسان فأتوها ولو حبوا على الثلج..
ناقل روایت ابن حماد و مسند احمد و بعد یک قرن ابن منادی است. تا اینجا، ناقل اکثر روایات ابن حماد بوده است.
روایت ششم: ج2 ص217
«إذا خرجت الرايات السود فاستَوصُوا بالفُرس، فإن دولتنا معهم»
تاریخ بغداد قرن 5 روایت را نقل می‌کندکه تا زمان پیامبر صل‌اللهفاصله زیادی است، لذانقل جمع عن جمع نمی باشد و در متن هم مطلبي از ابو هريره آمده كه بر خلاف ظاهر يا برداشت از روايت است.
روایت هفتم: ج2 ص 218
«يخرج رجل من ولد الحسين من قبل المشرق، لو استقبلته الجبال لهدمها واتخذ فيها طرقا»
اولا روایت مربوط به رایات سود نمی باشد، ثانیا به فرض که روایت در این مورد باشد، راوی روایت ابن حماد است که اسناد به پیامبر صل‌الله هم ندارد. از شیعه هم کسی که هم عصر ابن حماد باشد روایت را نقل نکرده است.
روایت هشتم: ج2 ص220
«يخرج رجل من وراء النهر يقال له الحارث بن حراث على مقدمته رجل يقال له منصور...»
اگر سعه مشرب داشته باشیم می‌توان روایت را بر خراسانی تطبیق داد.
ناقل روایت سنن ابی داوود و نسائی است، راوی آن یک نفر است.
روایت نهم: ج2 ص 222
«تخرج من المشرق رايات سود لبني العباس، ثم يمكثون ما شاء الله...»
راوی روایت فقط ابن حماد است. آیا تواتر صدق می‌کند؟
روایت دهم: ج2 ص 223
«تخرج راية سوداء لبني العباس، ثم تخرج من خراسان أخرى سوداء قلانسهم سود..
راوی روایت فقط ابن حماد است.
روایت یازدهم: ج2 ص 225
«يخرج بالري رجل ربعة (تنومند)، أسمر (گندمگون)، مولى لبني تميم..
متن روایت غیر از متن روایات رایات سود است، چون رایات سود از مشرق است، و از طرفی ناقل روایت ابن حماد است. وي هم مشرق بلاد عرب است.
روایت دوازدهم: ج2 ص 226
«یخرج علی لواء المهدی غلام حدیث السن...»
روایت اشاره ای به رایات سود ندارد، ضمن اینکه ناقل روایت فقط ابن حماد است.
روایت سیزدهم: ج2 ص 227
«اذا بلغ السفیانی الکوفة و قتل أعوان آل محمد خرج المهدی..
روایت ربطی به رایات سود ندارد ضمن اینکه ناقل روایت فقط ابن حماد است.
روایت چهاردهم: ج2 ص 228
«يدخل السفياني الكوفة فيسبيها ثلاثة أيام ويقتل من أهلها ستين ألفا..
ناقل روایت فقط ابن حماد است که از ارطاة نقل می‌کند، ضمن اینکه روایت را به پیامبر صل‌اللهاسناد نمی دهد.
روایت پانزدهم: ج2 ص229
«تدخل مدينة الزوراء (بغداد) فكم من قتيل وقتيلة ومال منتهب وفَرْج مستحل..
روایت در منابع دست اول اهل سنت نیامده است و ابن طاووس از ملاحم سلیلی نقل می‌کند.
روایت شانزدهم: ج2 ص 230
«و سیخرج من صلب هذا فتی یملا الارض...»
روایت را طبرانی در معجم الاوسط خویش می‌آورد (طبرانی متولد260 و متوفی 360 است، وی سنی است ولی از موالی اهل بیت است، با نواصب مشکل داشت به طوریکه یک دفعه ناصبی‌ها به صورت او جوهر پاشیدند.[2] ایشان 60 سال از عمر خود را در اصفهان گذرانده است)
در این روایت اشاره ای به رایات سود نشده است و در صورت انضمام روایت، می‌توان روایت را به روایات خراسانی منضم نمود. ولي  اين روایت  را فقط یک نفر نقل می‌کند.
روایت هفدهم: ج2 ص 231
«يبعث السفياني خيله وجنوده، فيبلغ عامة الشرق من أرض خراسان وأرض فارس..
روایت ربطی به رایات سود ندارد و به پیامبر صل‌الله اسناد داده نشده است.راوی روایت فقط ابن حماد است.
اینها روایات نبوی و آثاری است که در رایات سود بیان شده بود.اکثر این روایات راوی آن یک نفراست. پس قابل تطبیق بر تواتر نمی باشد.
اما روایات ولوی
روایت اول: ج4 ص 105
«إذا هزمت الرايات السود خیل السفياني، التي فيها شعيب بن صالح...»
روایت را ابن حماد نقل می‌کند
روایت دوم: ج4 ص 106
«ذا خرجت خيل السفياني إلى الكوفة، بعث في طلب أهل خراسان...»
سند و مدرک روایت اول مثل روایت دوم است لذا هردو روایت یکی است که دومی کاملتراست. منبع روایت در اهل سنت، فتن ابن حماد، و از شیعه هم کسی روایت را نقل نکرده است.
روایت سوم: ج4 ص 108
«يظهر السفياني على الشام (فلسطین، اردن، لبنان، سوریه)، ثم يكون بينهم وقعة...»
روایت اشاره ای به رایات سود نکرده است و به فرض که جزء روایات رایات سود باشد، راوی آن فقط ابن حماد است.
روایت چهارم: ج4 ص 109
«تخرج رايات سود تقاتل السفياني، فيهم شاب من بني هاشم...»
روایت را ابن حماد نقل می‌کند.
روایت پنجم: ج4 ص 110
«يا عامر إذا سمعت الرايات السود مقبلة، فاكسر ذلك القفل..
روایت رافقط سیوطی (وفات 911) نقل می‌کند و تا زمان امیرمومنان روایت منقطع و مرسل است.
روایت ششم: ج4 ص 110
«إذا رأيت فتيان أهل خراسان، أصبتم أنتم إثمها وأصبنا نحن برها»
اشاره به رایات سود ندارد و راوی آن ابن حماد است.
روایت هفتم: ج4 ص 111
«والذي نفسي بيده لا يذهب الليل والنهار حتى تجئ الرايات السود من قبل خراسان..
روایت را ابن منادی نقل کرده است.
روایت هشتم: ج4 ص 111
« ملك بني العباس يسر لا عسر، فيه دولتهم...»
روایت اشاره ای به رایات سود ندارد. روایت را الغیبة نعمانی نقل می‌کند.
روایت نهم: ج4 ص 112
«إذااختلفت الرایات السود خسف بقریة..
راوی روایت ابن حماد است.
روایت دهم: ج4 ص 113
«فان لله مدینة بخراسان یقال لها مرو...»
روایت را اعثم مرسلا از امیرمومنان عليه‌السلام نقل می‌کند.
این مجموع روایات رایات سود بود. ظاهرا روایاتی که در آنها کلمه رایات سود آمده بود از 20 روایت تجاوز نمی کند که راوی اکثر این روایات ابن حماد است، پس تواترمعنوی که ادعا شده، از این روایات استفاده نمی شود، بلکه اخبار؛ اخبار آحادی است که ناقل اکثرآنها ابن حماد است وما بارها در مورد فتن ابن حماد گفته ایم که مولِف و مولَف هردو نزد ما مشکل دارد.مرحوم مجلسی با آن تتبعش به کتاب ابن حماد اعتنا نمی کند. کتاب ابن حماد از نظر اهل سنت هم اعتباری ندارد، هرچند خود ابن حماد دارای اعتبار است.
نتیجه:
تواتر (لفظی یا معنوی) دررایات سود ثابت نشد. انکار یا تردیددر روایات رایات سود ملازم با انکار حضرت مهدی عليه‌السلام نمی باشد، بلکه حضرت مهدی و ظهور ایشان از مسلمات و یقینیات و مورد اتفاق همه مسلمین است.



[1] .آدرس صفحات روایات ازکتاب 8 جلدی معجم أحادیث امام مهدی (عج) است و ماقسمتی ازاول روایت را می آوریم.
[2] . سير اعلام النبلاء.