بحث پیرامون روایات
رایات سود بود که در این زمینه روایات واردشده نبوی
صلاللهو روایات ولوی: (روایات امیرمومنان وامام باقر و امام صادق:نقل
شد که ظاهرا بعد از امام صادق عليهالسلام روایتی دررایات سود
نداریم) و بعض آثار (عباراتی که به معصوم منتهی نمی شود)
را مطرح کردیم.
در این جلسه پيرامون 3 محور سخن
میگوییم:
الف: ادعای
تواتر در مورد روایات رایات سود که ازجانب بعضی معاصرین
مطرح گردیده است.
ب: بیان
معنای تواتر
ج: تطبیق
(آیا ادعای تواتر با واقع هم مطابقت دارد؟)
اما محور اول:فاضل معاصر در کتاب المعجم
الموضوعی لأحادیث الامام المهدی عليهالسلام در مورد
رایات سود میگوید:
روته مصادر السنة کثیرا و
مصادرنا،و یعرف بحدیث الرایات السود، و حدیث اهل المشرق و
حدیث ما یلقی اهل بیته بعده.رووه عن ابن مسعود و
غیره من الصحابة بفروق فی بعض الفاظه و نص عدد من علمائهم علی
صحته.
و من أقدم من رواه ابن حماد عن عبدالله
بن مسعود...و من مصادرنا: دلائل الامة... ومناقب امیر المومنین و
ملاحم ابن طاووس و...
و یستفاد منه امور:الاول:
أنه
متواتر بالمعنی، لانه روی عن صحابة متعددین بطرق متعددة
یعلم منها أن هذا المضمون صدر عن رسول الله صلاللهفاخبر عن مظلومیة
اهل بیته:من بعده...
الثانی: أن
المقصود بقوم من المشرق و أصحاب الرایات السود:
الایرانیون
و هو أمر متسالم علیه عند جیل الصحابة الذین رووا الحدیث
و جیل التابعین الذین تلقوه منهم و أجیال من بعدهم عبر
العصور[1]پس ایشان در باب روایات
رایات سود ادعای تواتر معنوی میکند.
و اما محور دوم: (بیان
معنای تواتر)
مرحوم مامقانی در مقباس الهدایة (چاپ جديد7 جلدی) میگوید:
«فی بیان أن المتواتر علی
قسمین: لفظی و معنوی
الاول: ماإذااتحد
الفاظ المخبرین فی خبرهم (أی ما رواه بلفظه جمع عن جمع عن جمع
لا یتوهم تواطؤهم علی الکذب من أوله إلی منتهاه)
(مساله تواتر لفظی را هم
شیعه و هم سنی نقل کرده است، رجوع کنید به فتح الباری ج1
ص 210 وجامع المقال طریحی ج3 با اضافه عبارت: بعدم حصر من أخبر)
پس اگر روایات رایات سود
بخواهد تواتر لفظی داشته باشد، باید در هر طبقه ای جمعی
از جمع دیگر همان الفاظ را نقل کرده تا نقل این جمع به پیامبر
صلالله و یا معصومین:برسد.
و
الثانی: مااذا
تعدد ألفاظهم، ولکن اشتمل کل منها علی معنی مشترک بینها بالتضمن
أو الالتزام، و حصل العلم بذلک القدر المشترک بسبب کثرةالاخبار.»
[2]
(همه عبارات دلالت تضمنی یا التزامی برمطلبی دارند، مثلا
به اعتباردلالت التزامی شجاعت امیر مومنان عليهالسلاممثال زده
میشود که هر حکایت از حضرت وی در غزوه ای مستلزم شجاعت
ایشان است و جمیع این حکایات برای ما قضیه
ای را ايجاد مینماید که علی عليهالسلامشجاع است، پس
شجاعت علی (ع) متواتر معنوی است که عده زیادی بر آن اتفاق
دارند)
«لا شبهة فی تحقق التواتر
کثیرا فی أخبار اصول الفروع کوجوب الصلاة الیومیة و اعداد
رکعاتها و الزکاة و الحج و... إلا أن مرجع ذلک الی التواتر المعنوی
دون اللفظی و اما تحقق التواتر اللفظی فی الاحادیث الخاصة
المنقولة باالفاظ مخصوصة، فقد قیل إنه قلیل، لعدم اتفاق الطرفین
و الوسط منها، و إن تواتر مدلولها فی بعضه
(حدیث غدیر از احادیث
متواتر لفظی است که حتی اهل سنت از قبیل ذهبی در
سیر اعلام النبلا و ابن حجر هیثمی متعصب در الصواعق المحرقه به
تواتر عبارت من کنت مولاه فهذا علی مولاه اعتراف دارند، همچنین
حدیث شریف ثقلین متواتر است هرچند عبارات آن فرق دارد ولی
معنا تفاوتی ندارد)
مرحوم مامقانی بعد از این
عبارات، کلامی را از ابن صلاح سنی نقل میکندکه ایشان
قائل است:
أن من سُئِل عن ابراز مثال
للمتواتر اللفظی فیها أعیاه طلبه. و إن اکثر ماادعی
تواتره من قبیل متواتر الاخیر و الوسط دون الاول،... و لو انصف لوجد
فی الاغلب خلو أول الازمنة، بل ربما صار الحدیث الموضوع ابتداء متواترا
بعد ذلک، لکن شرط التواتر مفقود من جهة الابتداء»
[3] مثال آوردن برای تواتر
لفظی بسیار مشکل است و اگر بعضی از روایات را متواتر گفتهاند،
در دوران اخیر زیاد نقل کرده اندو نقل جمعی از جمعی و...
رعایت نشده است، و غالبا روایات متواتر، اول آن متواتر نیست
بلکه جه بسا روایت در ابتدا دروغ بوده است و بعد متواتر گردیده است.
استاد: اگر
بخواهیم برای سخن ابن صلاح که حدیثی در ابتدا دروغ و سپس
متواتر شده، مثالی بیاوریم، روایت جعلی منسوب به
پیامبر صلاللهکه فرمود: لا یجتمع
ابنة مومن مع ابنة کافر (این روایت را ابتدا جعل
کردند که علی عليهالسلاممی خواست با دختر ابوجهل ازدواج کند پس از
انکه با حضرت زهرا ازدواج کرده بود و سپس این حدیث دروغ رامرتب در کتب
خود مثل بخاری و مسلم و... نقل کردند) و یا روایتی را که
در مورد پیامبر صلاللهنقل میکنند واعمالی را به پیامبر
نسبت میدهند که انسان از گفتن آنها شرم دارد. (این روایت
بسیاری از اهل سنت نقل کرده اند)
...أنس بن مالك: أن ناسًا من عُرَينة قدموا المدينة، فاجْتَوَوْها، فبعثهم رسول الله
صلى الله عليه وسلم في إبل الصدقة، وأمرهم أن يشربوا من أبوالها وألبانها ففعلوا،
فصَحُّوا فارتدوا عن الإسلام، وقتلوا الراعي، وساقوا الإبل، فأرسل رسول الله صلى
الله عليه وسلم في
آثارهم، فجيء بهم، فقطع أيديهم وأرجلهم من خلاف، وسَمَرَ أعينهم (چشمانشان
را کور کرد)
وألقاهم في الحرة. قال أنس: فلقد رأيت
أحدهم يكدم الأرض بفيه عطشًا حتى ماتوا[4]خلاصه اینکه طبق نظر ابن
صلاح روایت متواترکم است و چه بساروایتی اول آن دروغ بوده است و
در دورانهای بعدی این دروغ متواتر شده است.
استاد:تمامی
روایات متواتراینان به یک نفر بر میگرددو او انس بن مالک
است
قَالَ سَمِعْتُ جَعْفَرَ بْنَ
مُحَمَّدٍ ع
يَقُولُ ثَلَاثَةٌ كَانُوا يَكْذِبُونَ
عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص أَبُو هُرَيْرَةَ وَ أَنَسُ بْنُ مَالِكٍ وَ امْرَأَةٌ.
[5]نتیجه: درتواتر
لفظی یا معنوی باید نقل جمعی از جمعی همچنان
ادامه یابد تا به پیامبر صلالله یا یکی از
معصومین:برسد
و اما محور سوم: تطبیق
ایا روایات
رایات سود متواتر به این معنی است؟ (آیادر هر طبقه
ای جمع عن جمع نقل میکندو یا اینکه در بعضی جاها
ناقل روایت یک نفراست؟)آیاقائل به تواتر شدن در روایات
رایات سود با مبنای تواترسازگاری
دارد!؟