درس مهدویت استاد طبسی

89/08/13

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات قبل به بررسی مجموع روایات نبوی و آثاري که پيرامون موضوع رایات سود نقل شده بود، پرداختیم. اکنون سراغ روایاتی که از اهل بیت در این زمینه وارد شده، می‌رویم.
روایت اول:
إذا هزمت الرايات السود خيل السفياني، التي فيها شعيب بن صالح تمنى الناس بالمهدي فيطلبونه، فيخرج من مكة ومعه راية النبی صلى الله عليه وسلم فيصلي ركعتين بعد أن يئس الناس من خروجه لِما طال عليهم من البلاء، فإذا فرغ من صلاته انصرف فقال: يا أيها الناس ألَجَ البلاء بأمة محمد وبأهل بيته خاصة، قُهِرنا و بُغِى علينا[1]
توضیح روایت:
منظور از عبارت« ومعه راية النبی صل‌الله»:
پرچم پیامبر پرچمی است که وقتی باز می‌شد ملائکه آسمان به یاری می‌آمدند، امام زمان هنگام ظهور این پرچم را به همراه دارند که نشان از نصرت و پیروزی او و شکست معنائی ندارد، چون همان ملائکه ای که پیامبر را در جنگ بدر یاری کردند به یاری امام زمان عليه‌السلام می‌آیند. ضمنااز موضوعاتی که باید بحث شود مواریث امام زمان در هنگام ظهور است. میراثهائی از انبیاء و پیامبر اعظم به هنگام ظهور به همراه دارند مثل: خاتم سلیمان و عصای موسی و پیراهن خونی پیامبر در جنگ احد است.
شاهد درعبارت«إذا هزمت الرايات السود» است. پس رایات سود امری مسلم، که قریب ظهور امام زمان عليه‌السلام است و قابل تطبیق بر پرچمهای عباسیان نمی‌باشد
بررسی سندی:
فتن ابن حماد: حدثنا الوليد ورشدين، عن ابن لهيعة، عن أبي قبيل، عن أبي رومان، عن علی  عليه‌السلام
بارها در مورد فتن ابن حماد گفته ایم که مولِف و مولَف هردو نزد ما مشکل دارد. رشدین و ابن لهیعه نزد اهل سنت تضعیف شده‌اند. رشدین نزد آنان رافضی نیست ولی از موالی امیرالمومنین عليه‌السلام است
ابن لهیعه را اهل سنت تضعیف میکنند و از شیعه کسی را نیافتم که ایشان را توثیق نماید، هر چند تضعیف اهل سنت هم به خاطر مذهب ابن لهیعه است (ا بن لهیعه جزء شعیان بود، حکومت وقت برای تغییر فرهنگ و عقاید مصر که محب اهل بیت بودند وبر علیه امویان قیام کرده بودند تلاش بسیاری کرد و موفق هم شد، از افرادی که به این ماموریت فرستاده شد لیث بن سعد بود ولی سه خانواده بااو موافقت نکردند که یکی ابن لهیعه و دیگری رشدین بود، لیث ابن لهیعه را با کتک از مسجد بیرون میکرد چون مخالف امویها و محب علی عليه‌السلام بود.)
کامل فی الضعفا ج2 ص450 در مورد لهیعه میگوید: انه شدید الافراط فی التشیع
رشدین وابن لهیعه را با انکه خود اهل سنت کنار گذاشته اند و در كتب رجالي ما هم توثيقي ندارند ولی ظاهرا می‌توان این دو راتحمل کرد. ابی قبیل یکی دیگر از افراد موجود در سند است، بنده ایشان را در کتب شیعه نیافتم. از اهل سنت، ذهبی در سیرأعلام النبلا توثیق ابی قبیل را از احمد نقل می‌کند و می‌گوید:
 وثّقه أحمد، روى ضمام عنه قال: جاءنا باليمن مقتل عثمان ففزعنا.قال ابن يونس: مات سنة ثمان وعشرين ومئة. قلت: لعله جاوز المئة.[2]
استاد: نسبت به ایشان توثیق یا تضعیف دیگری پیدا نکردم.
اما أبی رومان: در کتب رجالی شیعه و سنت اسم ایشان نیامده است (مهمل است)
نتیجه: اگر بخواهیم تشدید سندی را رعایت کنیم روایت مشکل سندی دارد ولی با توجه به قوت متن و قرینه قرار دادن روایات دیگر، پذیرفتن اين روایت مانعی ندارد، خصوصا با راویانی مثل أبی قبیل که خبر قتل عثمان را به عنوان حادثه ای ناگوار نقل می‌کند، و كاشف از اموي بودن اوست. نقل این روایات از او شبیه اقرار العقلا علی انفسهم است. بهرحال این روایت را نمی‌توان کنار گذاشت
منبع روایت در اهل سنت، فتن ابن حماد است، و از شیعه هم ملاحم ابن طاووس و ملحقات احقاق الحق از ابن حماد نقل کرده‌اند.
روایت دوم:
إذا خرجت خيل السفياني إلى الكوفة، بعث في طلب أهل خراسان، ويخرج أهل خراسان في طلب المهدي، فيلتقي هو والهاشمي برايات سود، على مقدمته شعيب بن صالح، فيلتقي هو وأصحاب السفياني بباب إصطخر (مسجد سلیمان بخشی ازخوزستان) فتكون بينهم ملحمة عظيمة (درگیری شدید)، فتظهر الرايات السود، وتهرب خيل السفياني، فعند ذلك يتمنى الناس المهدي ويطلبونه[3]
بررسی سندی:
ابن حماد: حدثنا الوليد بن مسلم، ورشدين بن سعد، عن ابن لهيعة، عن أبي قبيل، عن أبي رومان، عن علي بن أبي طالب رضي الله عنه
سند و مدرک روایت اول مثل روایت دوم است لذا هردو روایت یکی است که دومی کاملتراست. منبع روایت در اهل سنت، فتن ابن حماد، و از شیعه هم کسی روایت را نقل نکرده است.
روایت سوم:
 يظهر السفياني على الشام (فلسطین، اردن، لبنان، سوریه)، ثم يكون بينهم وقعة بقرقيسيا (داخل عراق) حتى تشبع طير السماء وسباع الأرض من جيفهم، ثم يفتق عليهم فتق من خلفهم فتقبل طائفة منهم حتى يدخلوا أرض خراسان، وتقبل خيل السفياني في طلب أهل خراسان فيقتلون شيعة آل محمد بالكوفة، ثم يخرج أهل خراسان في طلب المهدي[4]
بررسی سندی:
ابن حماد: حدثنا الوليد ورشدين، عن ابن لهيعة، عن أبي قبيل، عن أبي رومان، عن علي قال: - *: ما في ابن حماد بتفاوت يسير.[5]
این روایت همان روایت قبل با سند یکسان، ولی تعبیر رایات سود ندارد اولین منبع ان فتن ابن حماد است. امتیاز این روایت این است که حاکم در مستدرک نقل کرده هرچند روایت را ارزیابی سندی نمی‌کند. ذهبی هنگام نقل خبر می‌گوید: خبر سست است.
استاد: این سه روایت در واقع یک روایت است که هرروایت به بُعدو جنبه ای از قضیه پرداخته‌اند.
روایت چهارم:
 تخرج رايات سود تقاتل السفياني، فيهم شاب من بني هاشم، في كتفه اليسرى خال، وعلى مقدمته رجل من بنى تميم، يدعى شعيب بن صالح، فيهزم أصحابه[6]
بررسی سندی:
بن حماد: حدثنا الوليد ورشدين، عن ابن لهيعة، عن أبي قبيل، عن أبي رومان، عن علي قال:
 این روایت هم تتمه همان روایت ماقبل است (سند و مدرک روایت یکسان است) پس در واقع 4روایت،یک روایت است که از امیرالمومنین عليه‌السلام نقل شد
منبع اهل سنت در این روایت فتن ابن حماد و ازشیعه هم زین الفتی احمد بن محمد عاصمي و ملحقات احقاق الحق به نقل از کتب اهل سنت نقل نموده‌اند.


[1]. معجم احادیث الامام المهدی.4،ج4، ص105
[2].سیرأعلام النبلا، ج5، ص215.
[3]. معجم احادیث الامام المهدی.4، ج4، ص 106
[4]. معجم احادیث الامام المهدی.4، ج4، ص 108
[5]. المستدرك علي الصحيحين، ج4، ص501. .
[6]. معجم احادیث الامام المهدی.4، ج4، ص 109