درس مهدویت استاد طبسی

89/03/08

بسم الله الرحمن الرحیم

آخرين روایتي (بيست و يكم) که در جلسه قبل مطرح کردیم روایتی بوداز کتاب کافی شریف این روایت از نظر سند مشکل ندارد. امام صادق علیه‌السلام  در جمعی بودند صحبت از حکومت عباسیان به میان آمد، سپس حضرت فرمودند:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام  وَ ذُكِرَ هَؤُلَاءِ عِنْدَهُ وَ سُوءُ حَالِ الشِّيعَةِ عِنْدَهُمْ فَقَالَ إِنِّي سِرْتُ مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ الْمَنْصُورِ وَ هُوَ فِي مَوْكِبِهِ[1] وَ هُوَ عَلَى فَرَسٍ وَ بَيْنَ يَدَيْهِ خَيْلٌ وَ مِنْ خَلْفِهِ خَيْلٌ وَ أَنَا عَلَى حِمَارٍ إِلَى جَانِبِهِ فَقَالَ لِي يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قَدْ كَانَ فَيَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَفْرَحَ بِمَا أَعْطَانَا اللَّهُ مِنَ الْقُوَّةِ وَ فَتَحَ لَنَا مِنَ الْعِزِّوَ لَا تُخْبِرَ النَّاسَ أَنَّكَ أَحَقُّ بِهَذَا الْأَمْرِ مِنَّا وَ أَهْلَ بَيْتِكَ فَتُغْرِيَنَا بِكَ وَ بِهِمْ قَالَ فَقُلْتُ وَ مَنْ رَفَعَ هَذَا إِلَيْكَ عَنِّي فَقَدْ كَذَبَ فَقَالَ لِي أَ تَحْلِفُ عَلَى مَا تَقُولُ قَالَ فَقُلْتُ إِنَّ النَّاسَ سَحَرَةٌ يَعْنِي يُحِبُّونَ أَنْ يُفْسِدُوا قَلْبَكَ عَلَيَّ فَلَا تُمَكِّنْهُمْ مِنْ سَمْعِكَ فَإِنَّا إِلَيْكَ أَحْوَجُ مِنْكَ إِلَيْنَا فَقَالَ لِي تَذْكُرُ يَوْمَ سَأَلْتُكَ هَلْ لَنَا مُلْكٌ فَقُلْتَ نَعَمْ طَوِيلٌ عَرِيضٌ شَدِيدٌ فَلَا تَزَالُونَ فِي مُهْلَةٍ مِنْ أَمْرِكُمْ وَ فُسْحَةٍ مِنْ دُنْيَاكُمْ حَتَّى تُصِيبُوا مِنَّا دَماً حَرَاماً فِي شَهْرٍ حَرَامٍ فِي بَلَدٍ حَرَامٍ[2] فَعَرَفْتُ أَنَّهُ قَدْ حَفِظَ الْحَدِيثَ فَقُلْت‏...دراین روایت حضرت به بیان علامات ظهورپرداخته و علامات زیادی را درحدود 50 تا 60 مورد بیان کرده ومی فرمایند:... فَكُنْ عَلَى حَذَرٍ وَ اطْلُبْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ النَّجَاةَ وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّاسَ فِي سَخَطِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنَّمَا يُمْهِلُهُمْ لِأَمْرٍ يُرَادُ بِهِمْ فَكُنْ مُتَرَقِّباً وَ اجْتَهِدْ لِيَرَاكَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي خِلَافِ مَا هُمْ عَلَيْهِ فَإِنْ نَزَلَ بِهِمُ الْعَذَابُ وَ كُنْتَ فِيهِمْ عَجَّلْتَ إِلَى رَحْمَةِ اللَّهِ وَ إِنْ أُخِّرْتَ ابْتُلُوا وَ كُنْتَ قَدْ خَرَجْتَ مِمَّا هُمْ فِيهِ مِنَ الْجُرْأَةِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ وَ أَنَّ رَحْمَةَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ[3].[4]
استدلال کرده‌اند به این روایت بر قتل نفس زکیه ولی ما با مراجعه به فرمایشات بزرگان درمی يابیم مطلب غیر از این بوده واین روایت ربطی به جریان نفس زکیه ندارد همان‌گونه که در جلسات قبل گفتیم مرحوم مجلسی در ج25 ص82 کتاب مرآة العقول درمورد دم حرام احتمالاتی را مطرح می‌کند[5].از جمله اینکه احتمال داده‌اند که ممکن است مراد از دم حرام شهادت خود امام صادق علیه‌السلام  باشد، که البته اگر این احتمال را مطرح کنیم در اینجا این سوال مطرح می‌شود که درمتن روایت کشته شدن دم حرام درشهرحرام ذکرشده در حالی که می‌دانیم شهادت امام صادق علیه‌السلام  در25 شوال است؟ این اشکال بر این احتمال وارد است مگر اینکه بگوئیم شهادت حضرت در غیر از شوال در یکی ازماههای حرام بوده است که نیاز به بررسی دارد.
احتمال دیگری که ایشان مطرح می‌کنند اینست که مراد از دم حرام کشته شدن سادات باشد. درمورد این دو احتمال باید گفت هریک ازاین دو احتمال که باشد ربطی به نفس زکیه که از علامات ظهور امام زمان علیه‌السلام  است، نخواهد داشت.
روایاتی داریم که امام علیه‌السلام  نفی می‌کند قتل نفس زکیه را به دست سفیانی ودرهمه جاتعبیر به بنی فلان یا بنی العباس می‌کند. بنابراین درمورد این روایات یا باید همان توجیهات مرحوم مجلسی را بگوئیم یعنی بگوئیم کشته شدن نفس زکیه قبل از انقراض حکومت عباسیان است و ربطی به علامات ظهور ندارد و یا بگوئیم حكومت بنی العباس دوباره بر می‌گردد، که اثبات آن نیاز به بررسی بیشتر دارد.
اما مرحوم ملا صالح مازندرانی ذیل روایت خمسٌ قبل قیام القائم علیه‌السلام  می‌فرماید: علامات زیادی وجود دارد به این معنا که این پنج تا علی وجه الحصر نیست. سپس ایشان می‌فرماید: در این روایت کلمه نفس زکیه آمده که، لعل المراد بالنفس الزکیه الحسنی المذکور لذا طبق نظر ایشان نفس زکیه یک عنوان دیگری غیر از حسنی نیست. پس نتیجه بیان مرحوم صالح مازندرانی این شد که نفس زکیه یک عنوان مستقلی نیست بلکه همان سید حسنی است. که ما در مورد او در بحثهاي گذشته نتوانستیم به یک نتیجه نهائی برسیم.
روايت بيست و دوم
روایت دیگری که در غیبت نعمانی آمده است که به آن اشاره می‌شود:
أخبرنا علي بن أحمد قال حدثنا عبيد الله بن موسى العلوي قال حدثنا عبد الله بن حماد الأنصاري قال حدثنا إبراهيم بن عبيد الله بن العلاء قال حدثني أبي عن أبي عبد الله جعفر بن محمد علیه‌السلام  أن أمير المؤمنين علیه‌السلام  حدث عن أشياء تكون بعده إلى قيام القائم فقال الحسين يا أمير المؤمنين متى يطهّر الله الأرض من الظالمين فقال أمير المؤمنين علیه‌السلام  لا يطهر الله الأرض من الظالمين حتى يسفك الدم الحرام ثم ذكر أمر بني أمية و بني العباس في حديث طويل ثم قال إذا قام القائم بخراسان و غلب على أرض كوفان[6] و مُلتان[7] و جاز جزيرة بني كاوان[8] و قام منا قائم بجيلان[9] و أجابته الآبر[10] و الديلمان[11] و ظهرت لولدي رايات الترك متفرقات في الأقطار و الجنبات و كانوا بين هنات و هنات إذا خربت البصرة و قام أمير الإمرة بمصر فحكى علیه‌السلام  حكاية طويلة ثم قال إذا جهزت الألوف و صفت الصفوف و قتل الكبش الخروف[12] هناك يقوم الآخر و يثور الثائر و يهلك الكافر ثم يقوم القائم المأمول و الإمام المجهول له الشرف و الفضل و هو من ولدك يا حسين لا ابن مثله يظهر بين الركنين في دريسين[13] باليين يظهر على الثقلين و لا يترك في الأرض دمين[14] طوبى لمن أدرك‏ زمانه و لحق أوانه و شهد أيامه[15].
بررسی سندی:
معلِق این کتاب سعی بر این دارد که بگوید صحیح در سند آن نام ابراهیم بن عبدالحمید بن العلا است و نه ابن عبيدالله.
ابن الغضائری در مورد إبراهيم بن عبيد الله بن العلاء می‌گوید: إبراهيم بن عبيد الله بن العلا المدني لا يعرف إلا بما ينسب إليه عبد الله بن محمد البلوي، و ينسب إلى أبيه عبيد الله بن العلا عمارة بن زيد، و ما يسند إليه إلا الفاسد المتهافت و أظنه اسماً موضوعاً علي غير واحد[16].
مرحوم علامه حلی می‌فرماید: و هذا لا أعتمد على روايته لوجود طعن هذا الشيخ فيه مع أني لم أقف له على تعديل من غيره[17].
حاوی جزائری: الرجل مجهول الحال.
سعد بن عبدالله: ادرک الرضا علیه‌السلام  ولم یسمع منه وترکتُ روایته
مرحوم مامقانی: الرجل من المجاهیل، فرزند ایشان می‌فرماید: اذا اعتمدنا علی تضعیف ابن الغضائری فالمترجم ضعیف والا فهو مجهول الحال[18]
نتیجه اینکه اگر این روایت قوت مضمون داشته باشد یا به عنوان تایید باشد، آن را مي‌پذيريم و قبول است ولی اگر به عنوان دلیل باشد مورد تأمل است.


[1]موکب به معناي گروهي است که همراه شاه حرکت مي‌کنند.
[2]شاهد بحث در اين قسمت است.  .
[3]کافي، ج8، ص38، ح7، حديث ابي عبد الله مع منصور في موکبه.
[4]شرح أصول الكافي، الملا صالح‌ المازندراني، ج11، ص315.
[5]بعد از اينکه متوکل دستور به ويراني قبر شريف دادند، بر ديوارهاي بغداد عليه متوکل شعار نوشتند وشعراء اشعارزيادي را در اين رابطه گفتند، همانند اين شعر معروف:
تالله ما فعلت امية مثلما          معشار ما فعلت بنو العباس
...
مقدمه کتاب موطا مالک را ببينيد در مقدمه اين کتاب، يکي از علماي اهل سنت مي‌گويد، سياست بني عباس در تنقيص امير المومنين وايجاد ناامني براي شيعيان با بني اميه هيچ فرقي نمي کند، بلکه بدتر نيز مي‌باشد. .
[6]عراق
[7]شهري در هند است.
[8]مراصدالاطلاع: جزيره بزرگي در بحر فارس بين عمان وبحرين، مراصد حدود هشتصد سال پيش بوده است.
[9]در مورد خراساني تعبير به منّا در مورد قائم ندارد ولي در مورد گيلان اين تعبير را حضرت به کار مي‌برد که جاي دقت و تامل دارد.
[10]روستائي نزديک به استرآباد.
[11]گرگان
[12]الذکر من اولاد الظان. شاهد مثال.البته اين مورد خيلي دلالت ندارد ومهم همان مورد اول است.
[13]لباس كهنه و….
[14]يا عبارت: الادنين، يا عبارت: شرا، يا عبارت: دينين، يا عبارت: مين يعني دروغ يا عبارت: بلامين: .يعني بلاحرث و لازراعة...
[15]الغيبةللنعماني.، ص275
[16]معجم‏رجال‏الحديث، ج1، ص256، شماره207.
[17]خلاصة الاقوال.، ص199.
[18]تنقيح المقال، ج4، ص170، شماره148.