درس مهدویت استاد طبسی

88/12/15

بسم الله الرحمن الرحیم

قبل از شروع بحث کتابی را معرفی کنم مطالعه کنید، فعالیات صهیونیة وهابیة فی العراق حرکة احمد بن اسماعیل نموذجا، این شخص به نام یمانی الان در عراق خودش را مطرح کرده وآرمش هم ستاره داود است ودوازده دلیل بر اثبات خود می‌آورد و استناد به كاهن‌ها مثل سطیح می‌کند، اصل یمانی از مسلمات است آنچه که ما بحث می‌کنیم مثبت بودن چهره او ومکلف بودن مسلمین در برابر حرکت یمانی است.در این بحث بیشتر روایاتی را که اشاره به مثبت بودن این حرکت واین چهره یا تکلیفی كه بر ما ايجاد مي‌كند را ما بیشتر مورد بحث قرار می‌دهیم والا راجع به اصل آن بحثی نداریم.
روایت چهارم: از روایاتی که به آن استناد می‌کنند روایتی است که مرحوم طوسی آنرا فقط درامالی ص661 نقل می‌کند[1]: لما خرج طالب الحق حالا طالب الحق اسم است یا وصف او، قیل لابی عبدالله نرجو ان یکون هذا الیمانی فقال لا، الیمانی یوالی علیا وهذا یبرأ.از این روایت ما چهره مثبتی از یمانی استفاده می‌کنیم.این نقل اگر سندش درست باشد ومتنش هم همین باشد مشکل حل می‌شود.اما اشکالاتی بر این روایت وارد است:[2]
اشکال اول: مرحوم مجلسی همین روایت را با نقل دیگری آورده‌اند، که درآن امام علیه‌السلام  فرموده اند: لا، الیمانی یتوالی علیا علیه‌السلام، نه یوالی بلکه یتوالی، یعنی او ادعاوتظاهر پیروی از علی علیه‌السلام  دارد.[3] ما فعلا فرض را بر همین نقل شیخ طوسی قرار می‌دهیم.
اشکال دوم: سند روایت اینست: حدثنا الشيخ أبو جعفر محمد بن الحسن بن علي بن الحسن الطوسي (رضي الله عنه)، قال أخبرنا أبو عبد الله الحسين بن إبراهيم القزويني، قال أخبرنا أبو عبد الله محمد بن وهبان الهنائي البصري، قال حدثني أحمد بن إبراهيم بن أحمد، قال أخبرني أبو محمد الحسن بن علي بن عبد الكريم الزعفراني، قال حدثني أحمد بن محمد بن خالد البرقي أبو جعفر، قال حدثني أبي، عن محمد بن أبي عمير، عن هشام بن سالم.
در مورد هشام ابن ابی عمیر، خالد برقی مشکلی وجود ندارد ولی در مورد باقی افرادسند:
حسین بن ابراهیم قزوینی: ایشان اصلا توثیق ندارد بلکه اصلا مهمل است ودر کتب رجالی عنوان نشده است[4].فرزند مرحوم مامقانی در چاپهای جدید تلاش کرده که او را حسن معرفی کند، او می‌گوید: یظهر من شیخوخته للشیخ، (شیخ طوسی) واعتماده علیه ومن مضمون روایاته یظهر کون المعنون من علمائنا الابرار ورواة الاحادیث عن ائمة الاطهار: فهو عند من یری وثاقة المشایخ لابد من عدّه ثقة والا فهو فی اعلی مراتب الحسن وروایاته تعد من الحسان[5]، برفرض اینکه ما این مبنا یا حرف ایشان را بپذیریم توثیق متاخرین را برخی اشکال می‌کنند چه رسد به ایشان که از معاصرین است، زیرا توثیقات آنها حدسی است، لذا مشکل ایشان حل نمی‌شود مگر طبق مبنا[6].
حسن بن علی بن عبد الکریم زعفرانی: بر ایشان هم دلیلی بر وثاقت پیدا نکردیم وایشان هم مهمل است.اما نجل مرحوم مامقانی در مورد او می‌گوید:
یظهر من روایاته انه من الشیعة الامامیة، وانی اعده حسنا لمضمون روایاته، وکثرة الروایات، وکون روایاته سدیدة، فعلیه ینبغی الجزم بوثاقته وان کان قد اهمل ذکره العلماء[7].
روایت پنجم: عبید بن زراره می‌گوید: ذکر عند ابی عبدالله علیه‌السلام  السفیانی فقال انی یخرج ذلک ولما یخرج کاسر عینيه بصنعاء[8]،
این روایت را اولین کسی که نقل کرده نعمانی وبعد از آن بحار به نقل از غیبت ج 52ص245 وبعد از آن صاحب بشارة الاسلام سید حیدر کاظمی ص123باب 7وبعد ازآن احدی آنرا نقل نکرده است.
اما بررسی سندی این روایت:
عبید مشکل ندارد، محمد بن سنان به نظر من مشکل ندارداما مشهور او را غالی می‌دانند، اما مشکل سندحل نمی‌شودزیرا نجاشی درباره محمد بن حسان رازی فرموده: یعرف وینکر، واین از الفاظ ذم است یعنی این شخص بین بین است، کثیرالروایة عن الضعفاء[9] شیخ طوسی اصلا توثیقی در مورد او ندارد وتنها طریق خودش را به کتابهای اوبیان می‌کند.بعد از آن ابن الغضائری او را تضعیف کرده است که ما فعلا با توثیقات وتضعیفات او کار نداریم.وحید بهبهانی تلاش دارد که این شخص را توثیق کند می‌فرماید: وصفه الصدوق بخادم الرضا علیه‌السلام  وهو فی طریقه الی محمد بن مسلم ویروی عنه احمد بن محمد بن یحیی، وهو دلیل علی عدالته، بعد ایشان می‌فرماید: طریق دیگری نیز وجود دارد که اجلاء از ایشان نقل کرده‌اند.مرحوم خوئی کلام او را رد می‌کند ومی فرماید: توصیف الصدوق بخادم الرضا علیه‌السلام  ریشه ندارد بله این توصیف مربوط به شخصی به نام رزامی است نه رازی واین شخص است که در طریق محمد بن مسلم قرار دارد، اما نقل عطار از این شخص نه کاشف از عدالت است ونه کاشف از وثاقت، بله کاشف از این است که ابن الولید بر او اعتماد دارد واعتماد ابن ولید نه دلیل بر وثاقت است ونه دلیل بر عدالت.
مرحوم خوئی در ادامه می‌فرماید: ذکرنا غیر مرة أن رواية الاجلاء عن شخص لا دلالة علی وثاقته ولا علی حسنه[10] فالرجل لم تثبت وثاقته وان کان ضعفه ایضا لم یثبت، نه ضعف ونه وثاقت هیچ کدام قابل اثبات نیست لذا این شخص می‌شود مجهول.فان عبارة النجاشی لا تدل علی ضعفه فی نفسه.[11]
تضعیف ابن غضائری را مااصلا قبول نداریم زیرا استناد کتاب به او معلوم نیست.نتیجه اینکه این شخص وثاقتش محرز نشد البته اگر روایت اجلاء از ایشان ثابت شود این شخص نزد بنده وثاقت دارد اما آیا این روایت دلالت دارد براینکه یمانی مثبت است یا خیر؟ اصلا این روایت بر فرض اینکه ما سند را بپذیریم هیچ دلالتی بر مثبت بودن یمانی ندارد بله امام علیه‌السلام  اشاره کرد به اینکه یمانی خواهد آمد، کاسر به چشم نیمه باز گویند حال یا از روی غضب یا از روی تحقیر، در روایات آمده: در حدیث مختار فینقض علیه الحسین کانه عقاب کاسر العقاب یکسر جناحیه حالت هجوم به خود می‌گیرد ویرید الوقوع یقال کسر الطائر اذا ینضم جناحیه[12].
نهایةابن الاثير مطلبی از خلیفه دوم می‌آورد که: لایزال احدهم کاسرا وساده عند امرئة، کاسرة ‌ای یثنی وساده عندها،[13] را نگاه کنید که کاسر به معنای چشم نیمه باز از روی غضب یا تحقیر را گویند.آیا این روایت به هر معنا که باشد دلالت بر مثبت بودن چهره یمانی دارد!؟



[1]. قال و بهذا الإسناد، عن هشام، عن أبي عبد الله، قال لما خرج طالب الحق قيل لأبي عبد الله نرجو أن يكون هذا اليماني فقال لا، اليماني يوالي عليا، و هذا يبرأ. .
[2] . أمالي شيخ طوسي، 661، مجلس 35، ح19، مسلسل1375.
[3] . بحارالأنوار، 47/297، ب9، ح21 و 52/275، ب25، ح171.
[4]. اگر عنوان شده باشد ولي در موردش بحثي نشده باشد مي‌شود مجهول.
[5]. تنقيح المقال ج5 ص175.
[6]. مبنايي ما درگذشته عرض کرديم به اين بيان که کثرت روايت مشايخ از شخصي دليل بر وثاقت آن شخص مي‌شود، اين کلام را ما در هر جائي نمي‌گوييم بلکه تنها در کتب اربعه اين مطلب را بيان مي‌کنيم، لذا گفته نشود که امالي بيش از پنجاه بار از اين شخص نقل روايت کرده زيرا خود شيخ اولا اين شخص را در تهذيب واستبصار نياورده ثانيا، خود شيخ نيز تصريح ندارد به اينکه امالي دررتبه تهذيب واستبصار است. ثالثا، گفتار با نوشتار از حيث اعتبار فرق دارد وامالي گفتار است.
[7]. تنقيح المقال ج20ص186.
[8]. بحارالأنوار، 52/246، ب25، ح123؛ حدثنا علي بن الحسين قال حدثنا محمد بن يحيى العطار قال حدثنا محمد بن حسان الرازي عن محمد بن علي الكوفي قال حدثنا محمد بن سنان عن عبيد بن زرارة قال ذكر عند أبي عبد الله ع السفياني فقال أنى يخرج ذلك و لما يخرج كاسر عينيه بصنعاء، الغيبة للنعماني ص277 .
[9]. رجال نجاشي، ص339، رقم 903، محمد بن حسان، بايد درمراجعات روائي اسناد را هم ببينيم، مثلا در مورد فتوحات اصرار دارند که امام حسن وامام حسين: شرکت داشتند خب اين روايت را تنها طبري از علي بن مجاهد نقل مي‌کند او را خود مخالفين اينگونه معرفي مي‌کنند:کذاب وضاع خوانده‌اند له کتاب في المغازي،.
[10]. اما به نظر بنده روايت اجلاء دليل بر وثاقت اشخاص مي‌تواند باشد.
[11] . معجم الرجال، 16/203، رقم الترجمه، 10470، محمد بن حسان.
[12]. مجمع البحرين ص474ج3.
[13] .ج4 نهاية ص172.