محور بحثم حدیث متواتر من مات و لم یعرف امام
زمانه بود، معرفت تبیین شد میتة
جاهلیة تبیین شد، واینکه مراد ازامام و
ائمه کیست؟ روشن شد. البته ما یک مقدار بررسی سندی هم
کردیم. اما نیازی نبود اصل قضیه متواتر بود.
من
دراین جلسه آخر بحث، دو تا نکته را اشاره کنم و پرونده این بحث را
ببندیم. نکتة اول این مسئلة امام و ائمة اثنی عشراست، مراد ائمة
اثنی عشر هستند. و ائمة اثنی عشر هم بعنوان خلفاء بعنوان امراء،
بعنوان ائمه درکتابهای اهل سنت هم در صحاح آنان، درسنن شان و ساير کتابهایشان
آمده است. فعلاً بحث دراین است که تعیین مصداق کنیم. مراد
ازاین ائمة اثنی عشر چه كساني هستند؟ درجلسة قبل چند تا توجیه
آوردند و همه این توجیهات حکایت ازسردرگمی دارد. و
حکایت دارد که اینها نتوانستند بجایی برسند. واکثر اين
توجیهات به گونهاي است كه بنی امیه را نيز شامل میشود،
و بخصوص یزید بن معاویه فقط یک توجيه: اشاره به
این است که مراد ائمه بعد ازامام زمان، (عج) گویا استغفر الله دغدغة پیغمبر اکرم صلاللهعليهوالهوسلم
بعد ازخودش نبوده است، بلكه بعد ازامام زمان بوده است. و
اصلا نظری به زمان بعد ازخودش نداشته. نظربه بعد بوده، بعد ازظهور امام زمان (عج). حاصل توجيهات آنان همان است که آقای
مازندرانی فرمودند: توجیهات مزخرف، حالا چرا اینها این
توجیهات را میکنند؟ برای این که یا خودشان واقعا
حقیقت را ندانستند یا دانستهاند ولی میخواهند کتمان و
مخفی کنند. خوب این آقای جوينی صاحب فرائدالسمطین،
درجلد 2، بخشی را راجع به امام زمان دارد، روایات متعددی راجع
به امام زمان (عج) آورده. بعد هم
میگوید: کسی که اعتقاد به امام زمان (عج) نداشته باشد اعتقاد به اسلام ندارد، اعتقاد به
پیامبراکرم صلاللهعليهوالهوسلم ندارد، واین را پیامبر اکرم صلاللهعليهوالهوسلم
فرموده است. اما قضیة دوازده امام را که
آقایان سعی میکنند کتمان کنند، او در این جا اسم دوازده
را گفته یک نکتهای که من به آن رسیدم ـ حالا اگر درست است شما
تأیید کنید، اگر غیرازاین است اشاره کنید من
اشتباه خودم را تصحیح کنم ـ نکتة که من به آن رسیدم، پیامبر
اکرم صلاللهعليهوالهوسلم درجمع خواص و
برای خواص الخواص اسم ائمه را به تفصيل میبردند، اما درآن جمع عام و
عموم اسم افراد را نمیبردند دلیلش همین بود که من در جلسه قبل
درروایت خواندم و اشاره شد. که پیامبر اکرم صلاللهعليهوالهوسلم
صحبت ائمة اثنی عشر عليهالسلام که کردند، شلوغ شد، همهمه شد. یک حزب متشکل بود همان
حزب نفاق اینها خیلی حواسشان جمع بود که پیامبر اکرم
اشاره نکنند، هروقت هم که میخواستند اشاره کنند، یقومون
یقعدون، اینجا رسید همهمه شد، اینجا رسید لم افهمه،
حالا این یک جوّی بود. لذا پیامبر اکرم صلاللهعليهوالهوسلم
دراجتماعات اسم ائمه عليهالسلام را نمیبردند و به همان کلی اکتفا میکردند.
اما درجمع خصوصی افراد خاص اسامی آنها را بیان میفرمودند.
مثلا روایتی که جریان ولادت فاطمة زهرا،(س) ولادت امام
حسین را بیان میکند درآنجا پیامبر اکرم صلاللهعليهوالهوسلم
اسم دوازده امام را میبرند. در روایتی،
پیامبراکرم اسم امامان را براي عمار ياسر ذكر كردند. و در روایت
دیگر براي جابر بن عبدالله انصاری اسم بردند، خلاصه پیامبراکرم صلاللهعليهوالهوسلم
نسبت به کسانی که مورد وثوق و اطمینان باشنداسم
ائمه رامی بردند، و الا کلی میگفتند. این روایت را
من خیلی خلاصه میکنم چون میخواهم بخش دوم را امروز
بگویم. و به جایی برسم. شما حتما این کتاب «فرائد
المسطين» را مراجعه کنید حتی برای سفرهایتان مخصوصا
درمناطق برادران اهل سنت حتما این کتاب را همراهتان داشته باشید.
این شخص شافعی مذهب است ولی ببینید چه کار میکند
نسبت به اهل بیت عليهالسلام ، چه مطالب
نابی اینجا دارد. توسلات به اهل بیت عليهالسلام ، استغاثه و… در جلد 2،
صفحة 112، این قصه را نقل میکند، فی ولادة الحسین عليهالسلام
و امرالله تعالی فی
بتزيين الجنان، روز تولد امام
حسین عليهالسلام ، خدا دستور داد
بهشت را چراغانی کنند، دستورداد، آتش را خاموش کنند، دستورداد
حورالعین لباسهای زینتی بپوشند. بعد هم الف قبیل را
برای تهنیت فرستاد. هر قبیل الف الف ملک دارد که میشود
ميلیارد ميلیارد ملک به زمين آمدند برای تبریک و
تعزیت امام حسین عليهالسلام به پیامبر اکرم صلاللهعليهوالهوسلم
هم تهنیت و هم تعزیت گفتند. این
حدیث را خواهش میکنم مطالعهاش کنید، تا به اینجا
میرسد، ]این كتاب،
درایران هم چاپ شده، دوجلدی است. [ عنوان باب
راعرض کردم، الباب الرابع و الثلاثین، من خلاصه حديث را اشاره میکنم،
که اوحی الله
الی رضوان خازن الجنان ان زخرف الجنان وطیّبها لکرامة مولود ولد الحور
لمحمد صلاللهعليهوالهوسلم فی دار الدنیا، اوحی الله الی الحورالعین
ان تزینوا و تزاوروا لکرامة مولود ولد للنبی صلاللهعليهوالهوسلم
فی دار الدنیا،
اوحی الله الی الملائکة ان قوموا صفوفا للتسبیح به، به پا خيزيد شعار بدهید، تسبیح، تکبیر،
تحمید، تمجید، چه شده لکرامة مولود ولد براي
پیامبر اکرم صلاللهعليهوالهوسلم در دار دنیا همین کسانی که میگویند جشن
گرفتن بدعت است و نمیدانم اینها اصلا مثل اینکه این
روایت و كتاب خودشان را هم ندیدهاند. يا نخواندهاند. اینها را
نگاه نکردهاند. و اوحی الله الی جبرئیل ان اهبط، برو از طرف من
تبریک بگو، الی النبی صلاللهعليهوالهوسلم فی الف قبیل، یک میلیارد
ملک بروند نه با دو ملک سه ملک، چهار ملک، با یک میلیارد از
ملائكه، برو پایین تبریک بگو ازطرف من تهنیت بگو وکادوهم
باید بدهند. این کادو چیست؟ همه شمع نور در دستشان بود، ان
یهنئوا پیامبر اکرماي جبرئیل بگو به پیامبر من که اسمش
را گذاشتم حسین هنئه و عزّه وقل له یا محمد یقتله شر امتک،
بدترین امت تو این را میکشند. علی شرالدواب و ویل
للقاتل و ويللسائق و ویل للقائد، آن فرماندهان میدان، کسانی که
امر کردند همان که اسرجت و الجمت و تهیئت و تنقبت وسمعت وامرت همه همه ملعون
هستند.
عوض این که تلاش در
تضعیف این روایت آن روایت هستيم كمي سطح معلوماتمان را
بالا ببریم، ببینیم اصلا این روایت، این
زیارت عاشورا اصلا سند میخواهد؟ که ما تضعیفش کنیم.
یا باید بگوییم این کمترین موضع
گیری ائمه طاهرین عليهمالسلام است.
خلاصه بعد به پیامبرازطرف من بگو قاتل الحسین
انا، منه بریء خدا میفرماید وهو منی بری، اوهم
ازمن بیزار است. اصلا او خط و راهش غیراین خط است. همین
يزيدي که میگویند جزء ائمة اثنی عشر است!! چطور جزء ائمة
اثنی عشر است که خدا ازش بیزار است. چرا بریء «لانه لا یأتی یوم القیامة احدمن
المذنبین الا وقاتل الحسین عليهالسلام اعظم جرما منه»
یعنی چه؟ پروندهها را میآورند ولي، سنگین ترین
پرونده، پروندة قاتل حسین عليهالسلام است. لا
یأتی یوم القیامة احد من المذنبین، مگر
اینکه جرم قاتل حسین عليهالسلام اعظم ازدیگران است. والنارأ شوق الی قاتل الحسین عليهالسلام
ممّن اطاع الله الي الجنة،
کسی که مطیع خدااست چه قدر به بهشت اشتیاق دارد. جهنم به قاتل
امام حسین عليهالسلام اشتیاقش ازبهشتیها به بهشت بیشتر
است.
خوب روایت را نگاه کنید. جبرئیل هبط علی النبی تهنة، بشارت
داد به ایشان عزاه پیامبر اکرم صلاللهعليهوالهوسلم فرمودند
تقتله امتی، امت من این را میکشند. امام حسین را بأمّتي میکشند؟
بريء قال نعم فقال النبی ما هؤلاء بأمّتي! آنها امت من نیستند. انا
منهم بریء والله منهم بریء، حالا یا قسم است دودفعه فرمودند
یا برائت نبي اكرم بعد ازبرائت خداست، یعنی خداهم بریء
است، من هم بریء هستم. یا دوتا قسم فرمودند که من ازایشان
بیزارم تأکید کنم. ولي همه اینها میگویند اين شخص
ـ يزيد ـ جزء خلفای اثنی عشر است. مالکم کیف تحکمون، چه کار
دارید میکنید؟
[1] قال جبرئیل، جبرئیل عرض کرد یا رسول الله من هم
بیزارم بگویید خدا، پیامبر، جبرئیل، حالا اگر ما در
زیارت عاشورا گفتیم چه؟ اللهم انا نبرأ ميگويند، اينها چيست؟ خدا
بیزار است، پیامبر بیزار است، جبرئیل بیزاراست،
پیامبر اکرم صلاللهعليهوالهوسلم (شاهد من این جاست)
پیامبر اکرم دخل النبي علی فاطمه (س) فهناها و عزاها، هم تبریک
گفت و هم تسلیت، فبکت فاطمة،
زهرای اطهر گریه کرد، عرض کرد یا لیتنی لم الده
اللهم ادخل قاتل الحسین فی النار، نفرین کرد، قاتل حسین
را، پیامبر اکرم فرمود: انا اشهد بذلک، من هم شهادت میدهم لکنه لا
یقتل حتی یکون منه امام، شهید نمیشود مگر
این که ازاو فرزندی که امام خواهد بود متولد بشود. لیکون منه الائمة الهادیة، ثم قال و الائمة
بعدی، اینها را چرا به مردم نمیگویید؟
این کتاب روزهای پیشاوررا بخوانید. آدم خند هاش میگیرد.
میگویند ما هیچ کتابی را قبول نداریم
جزبخاری و مسلم. باورکنید بخاری و مسلم راهم قبول ندارند،
ولی حالیشان نیست که به دهن تمام اهل سنت درطول تاریخ
میزنند. یعنی میخواهد بگوید اهل سنت درطول
تاریخ هیچ کاری نکردهاند. فقط مسلم هست و بخاری، پس هنر
شما چیست که این قدر پول، این قدر حکومتها ازشما حمایت
کردند چه کارکردید؟ فقط دو تا کتاب تحویل دادید؟ خوب این
کتاب مشکلش چیست؟ فضائل در آن است. قبول نداریم. مشكل کتاب حسكاني
چیست؟ میگوید او شیعه است، والله حنفی است.
میگوید من دلیل دارم، چیست دلیلش؟ وزارت ارشاد
جمهوری اسلامی ایران چاپش کرده پس شیعه است. دلیلش
این است. میگوید بهترین دلیل همین است. چه
قدر دلیل محکمی واقعا اصلا نمیشود جوابش راداد! عنوان
حدیث شیعه است. چرا؟ چون علی عليهالسلام را مدح میکند.
پس علامت تسنن را فهمیدیم چیست. خلاصه اینجا پیامبر
اکرم صلاللهعليهوالهوسلم میفرماید: و الائمة بعدی هم الهادی
علی، المهتدی الحسن، العدل الحسین، الناصر علی بن
الحسین، السفاح محمدبن علی، النفاع جعفربن محمد، الامین
موسی بن جعفر، المؤتمن علی بن موسی، الأمام محمد بن علی،
الفعال علی بن محمد، العلام حسن بن علی، ومن یصلی خلفه
عیسی بن مریم، کیست؟ حضرت مهدی (عج) کادو و هديه
خداوند به فاطمة زهرا (س) این بود، فسکنت
فاطمة من البکاء، همین طورفاطمه گریه
میکرد تا وقتی این خبر به ایشان داده شد. سکنت من البکاء
ائمه اثنی عشرهمینها هستند. چرا اینها را مخفی میکنید؟
[2]
دراین کتاب روایت دیگری هم دارد،
آقای جابربن عبدالله انصاری درحدیث معروف که پیامبر
خودشان چه فرمود؟ فرمود: جابر تو پنجمی را هم میبینی،
ازقول من سلام به ایشان برسان. حالا فکر میکنم یک روایت
هم ازعماراست، این کتاب خواندن دارد. كمي وقت بگذارید وقتهایمان
را تقسیم بندی کنیم، مرتب کنیم، بالاخره نظم داشته
باشیم. به اینها هم میرسیم. این کتاب به نظرمن
ازاول تا آخر خواندن دارد.
کفایة الأثر،
یک قضیة را نقل میکند، راجع به عمار یاسر صفحة 120، نگاه
کنید، نوة عمار نقل میکند، نوشتة ابن خزاز قمی است.
ازعلمای قرن چهارم است. کفایة
الأثرفی النص علی الائمة الاثنی عشر،
روایتی را ازنوة عمار یاسر نقل میکند، ابو عبیده
میگوید ازپدرم شنیدم ازجدش که عماریاسر جدم فرمودند: کنت
مع رسول الله صلاللهعليهوالهوسلم فی بعض غزواته، دربعضی
ازجنگها با پیامبر اکرم صلاللهعليهوالهوسلم بودم، و قتل علی اصحاب الالوية علی بن ابی طالب عليهالسلام
، در آن جنگ فرماندههان دشمن را هدف گرفت. و همه را نابود کرد. و فرّق جمعهم،
نیروها را متلاشی کردو قتل این چند تا فرمانده را اسم میبرد
میگوید من در این جنگ بودم دیدم سران دشمن را به خاک و
خون کشید. قتل عمروبن عبدالله الجمحی، شیبة ابن
نافع میگوید جنگ که تمام شد ما آمدیم خدمت پیامبر اکرم
صلاللهعليهوالهوسلم نشستیم و به اصطلاح امروز توی اتاق
عملیات نشستیم گزارش دهيم و حالا ببینیم نتیجة
عملیات چه بوده است؟ ومن رو کردم به پیامبر اکرم صلاللهعليهوالهوسلم
عرض کردم که یا رسول الله ان هذا علیا قد جاهد فی الله حق
جهاده، انصافا علی امروز گل کاشت. خوب به دشمن زد. خوب دشمن را زمينگير
کرد. قد جاهد فی الله حق جهاده، خوب حق را اداء نمود، پیامبر
سری جنباند فرمودند انه منی و انا منه، علی ازمن است من هم
ازعلی. نگاه کنید خود بخاری این حدیث را میگوید.
چرا نقل نمیکنید. صفحة بعدش را بزنید قال رسول الله علی
منی و انا منه. کجا فرمودند؟ اینجا فرمودند. دعای ندبه مقام
پیامبر را که بیان میکند ثم اودعه علم ما كان و مايكون
الی انقضاءخلقه، خداوند عزوجل به پیامبر اکرم علم الی إنقضاء
خلقه راداد. بعدازدو سه سطر میفرماید: اودعه علمه و حكمته. این
علم الی انقضا خلقه را پیامبر به علی بن ابی طالب. اشاره
به این است. وارث علمی قاضی
دینی، منجز وعدي، و الخلیفة بعدی و لولاه لم یعرف المومن
المحض بعدي، ملاک علی است. عجبا بگوئیم چند تا
صحابی با علی بود، که شما حقانیت علی را از حضور صحابه استفاده
کنید!؟ هیچ کسی هم با علی نباشد، باز هم علي حق است، حق
را اگر میخواهید کشف کنید باید دنبال خود حق
بروید. اگر حق دنبال علی عليهالسلام برود، حق است. وارث علمی،
حربه حربی، حربی حرب الله، سلمه سلمی، سلمی سلم الله، الا
انه ابو سبطی فرمود: او پدر دو فرزند من است. و ابو سبطي
و الائمة من صلبه، ائمه ازنسل علی هستند. یخرج الله تعالی الائمة الراشدین،
مصادره نکنید! سیف الله کیست؟ خالد، مستجاب
الدعوة کیست؟ صدیق فلان، فاروق کیست؟ پس
علی چه؟ این وصفها همه ازاوصاف امیر المؤمنین عليهالسلام
است. مطالعه کنید زیارت غدیر راازامام هادی عليهالسلام
ازاصح زیارات است. صدو پنجاه تا ويژگي صدو پنجاه تا وصف ازاوصاف علی
عليهالسلام درآنجاست ولی این اوصاف را مصادره کردهاند. خلاصه خلفاء
راشدین ازنسل علی هستند. منهم مهدی
هذه الامة، ائمة الراشدین اینها همه ازنسل
علی بن ابی طالب عليهالسلام هستند. ومنهم
مهدی (عج) هذه الامة. فقلت
بابی انت و امی یا رسول الله من
اولین باراست اسم مهدی (عج) را میشنوم، ماهذا المهدی،
شما اسم مهدی (عج) رابردید فرمود: یا عمار ان الله تبارک و
تعالی عهد الیَّ، یک قراری با من بست که انه یخرج
من صلب الحسین عليهالسلام ائمهتسعة و
التاسع من ولده یغیب عنهم، نهمین غائب است، و کسانی که
میگویند قصة غیبت امام زمان ازدوران امام جعفر صادق عليهالسلام
است ببینند این حدیث را
[3]، خلاصه والتاسع یغیب و
ذلک قوله تعالی: «قل أرأیتم ان اصبح ماءوکم غورا فمن
یاتیکم بماء معین. »
[4] یکون له غیبة طویلة یرجع عنها قوم،
بعضی متزلزل میشوند، یرجع عنها قوم و یثبت علیها
آخرون، ولی بعضیها ثابت قدم هستند، گردنشان راهم بزنی
همین عقیده را دارند. فاذا کان فی آخر الزمان، اینها فرمایشات
پیامبر اکرم است با عمار آخر زمان که شد میگویند:
یخرج و یملأالدنیا قسطا و عدلا و
یقاتل علی التأویل کما قاتلت علی التنزیل[5]. و هو سمیی، همنام من است. م ح م د. واشبه الناس
بی، آیینة تمام نمای محمد مصطفی صلاللهعليهوالهوسلم
است. سپس پیامبر اکرم صلاللهعليهوالهوسلم میخواهد ربطش بدهد
به امام عليهالسلام و جانشين پس ازخودش، لذا فرمود یا عمار ستکون
بعدی فتنه، فتنهای بعد ازمن راه میافتد، فاذا کان ذلک، مواظب
باش سردرگم مباش، نگونمی دانم حق باکیست؟ نگو اینها صحابهاند.
آنها صحابهاند، اینهم نماز میخواند آن هم نماز میخواند! نه
این گونه قضاوت نكن. ستکون بعدی فتنه فاذا کان ذلک فاتبع علیا
عليهالسلام و حزبه، برو و از علي عليهالسلام پيروي كن، برو تابع حزب علی
بن ابی طالب عليهالسلام شو. فانه مع الحق و الحق معه. حق آن طرف است. حق
را بگیر وبرو. یا عماربه تو بشارت بدهم توهم با آنها خواهی بود.
انک ستقاتل بعدی مع علی صنفین، تو در دو جبهه شرکت میکنی،
و با دو گروه ميجنگي ولی به سومی نمیرسی. ستقاتل
بعدی مع علی عليهالسلام الناکثین، طلحه و زبیر و عائشه،
جبهة اول اغتشاش گران وفتنه گران جمل راتو میروی و شرکت میکنی
و اغتشاشات را فرو مینشانی ودررکاب علی عليهالسلام خواهی
بود. والقاسطین درجبهة صفین هم شرکت میکنی،
[6] قلت یا رسول الله ألیس ذلک علی عليهالسلام رضی
الله و رضاک این شرکت درجنگ مورد رضایت تواست، خدا ازمن راضی
است؟ پیامبر اکرم صلاللهعليهوالهوسلم فرمودند: نعم، علی رضی الله و رضائی و یکون
آخر زادک من الدنیا شربة من اللبن، علامتش هم
این است یک لیوان شیر یا دوغی (نمی
دانم) علامتش شرب لبن است. این لیوان را که ميل كردي شهید
میشوی. و درحالی شهید میشوی که من و خدا
ازتو راضی هستیم. قضیه گذشت جنگ صفین شد، آمد خدمت
امیر المؤمنین عليهالسلام عرض کرد یا أخا رسول الله اتأذن
لی فی القتال، اجازه میدهی بروم جبهه، آقا فرمود مهلا
رحمك الله نمیخواهد بروی، فلما کان بعد ساعت، مدتی گذشت، فاعاد
عليه الکلام، آقا اجازه میدهی بروم جبهه؟ آقا فرمود بنشین عجله
نکن. اعاد ذلک ثالثا، بار سوم برخاست رفت به آقا عرض کرد، اجازه میدهی؟
فبكي امیرالمؤمنین عليهالسلام ، مولا گریه کرد فنظر
الیه عمار، عماریک نگاه به علی عليهالسلام کرد. عرض کرد
یا امیرالمؤمنین عليهالسلام انه یوم الذی وصفه لي
رسول الله این روز همان روزی است که پیامبر اکرم صلاللهعليهوالهوسلم
چند سال قبل (سی سال کمتر، بیشتر) برای من توصیف کرد،
این را گفت نزل امير المومنين عليهالسلام عن بغلته، ازاستر پیاده شد
وعانق عماراً، معانقه کرد با عمار و ودعه، وداع کرد با عمار قال یا ابا الیقظان
جزاک الله عن الله و عن نبیک خیرا، خدا به تو جزای خیر
بدهد، فنعم الأخ کنت ونعم الصاحب، خوب برادری برای من بودی، تا
آخر کنارمن بودی، وقتی که دیگران مرا رهاکردند، ولی تو
کنارمن بودی، این جمله را که فرمود به عمار، فبکي دوباره گریه
کرد، وبكي عمار، عمارهم گریه کرد، ثم قال این جمله دل انسان را
میسوزاند رو کرد به امیر المؤمنین عرض کرد: یا
امیرالمؤمنین عليهالسلام والله ما تبعتک الا ببصیره من از
روی معرفت ازتو پیروی کردم اصلا برای دنیا
نیامده ام، فانی سمعت رسول الله صلاللهعليهوالهوسلم يقول یوم
خيبر، روز خيبر این قضایا را پیامبر صلاللهعليهوالهوسلم به
من فرمود که یا عمار ستکون بعدی فتنة، فتنه های به پا میشود
فاذا کان ذلک اتبع علیا عليهالسلام و حزبه فجزاک الله، پس من ازتو متشکرم،
جزاک الله يا امير المومنين عليهالسلام عن الاسلام افضل الجزاء فلقد ادیت
و بلغت و نصحت، تو رهبری کردی، هدایت کردی، روشن
گری کردی، من اگر به جبهه میروم میفهمم چه کار میکنم.
ثم ودعه، وداع کرد ثم ركب و رکب امیرالمؤمنین عليهالسلام ثم برز
الی القتال، همین طور که به طرف جنگ میرفت گفت کسی آب
ندارد به من بدهد؟ گفتند آقا آب نداریم یکی ازجایش برخاست
گفت مامعنا ماء، اما یک مقدار لبن ازش گرفت، وشربه ثم قال هکذا عهد إلیّ
رسول الله صلاللهعليهوالهوسلم . پیامبر صلاللهعليهوالهوسلم این
طوری به من فرمودند. أن يكون زادی من الدنیا، شربه من اللبن ثم
حمل علي القوم، حمله کرد هیجده نفررا کشت، دونفرکه اسمهایشان ثبت
[7] شده است آمدند اورا کشتند. فلما كان اللیل، شب شد،
جای عمار خالی است. آقا فرمودند بروید ببینید عمار
کجاست؟ این عمار؟ رفتند پیدا نکردند، شخصا خودشان رفتند خوب شب بود،
تاریک بود، همین که کشتهها را میگشتند درلابلای کشته
ها، فوجد عماراً ملقی بین القتلی، به رو روی زمین
افتاده، فجعل رأسه علی فخذه، سرمبارکش را برداشت روی زانو گذاشت، ثم
بکا، دوباره گریه کرد. و این دوبیت شعر را خواندند:
أیاموت
کم هذا التفرق عنوة فلست تبّقي للخليل خليلُ
تاکی خوبها را ازمن میگیری؟ مثل
این است که بنا گذاشتهای که دوستی را برای من
نگذاری،
أراک
بصیرا باللذین احبهم کانک تمضی نحوهم بدلیل.
به نظرم تو آشنا هستی، روی
شناسایی، روی آدرس، میآیی،
آنهایی که من قبولشان دارم، آنها را یکی یکی
از من میگیری.
[8]
خوب اینها را نقل کنید. من مات و لم یعرف امام زمانه
اینها هستند. علی بن ابی طالب عليهالسلام است. خوب
اینها را همین طور گذاشتید کنار، و جنس مشابه و جنس تقلبی
تحویل میدهید. تا برسیم به بحث های دیگر،
فقط یک توجه کنید فقط یک نکته ماندکه دیگر نمیرسم
من این را بگویم که آیا کسانی که منکر امام زمان یا
منکر امامت هستند با آنها معاملة کفرمی شود همان طوری که صاحب حدائق
به صراحت میفرماید؟ یا نه به حسب ظاهر مسلمان هستندهمان
طوری که حضرت امام با قدرت با صاحب حدائق بحث میکنند و حرف
ایشان را رد میکنند. ما این را میخواستیم بحث
کنیم که دیگر نرسیدیم. اگر توفیق بود در جلسات بعد
ان شاء الله،
[1] برخورد کردم به يک جمله يکي ازعلماء اهل سنت
الان هم درسعودي است، آقايان ميشناسند حسن فرحان المالکي کتاب خوبي نوشته، البته
به پاي ماهم پيچيده است بالاخره مالکي است اهل سنت است اما حسابي به پاي وهابيها
پيچيده ميگويد شما چه کار داريد ميکنيد؟ فرهنگ شما مدارس شما، در كتاب تعليمات
شماچه ميگويند مدارس تربيتي شما نواصب ودشمن علي عليهالسلام رشد ميدهد ميگويد
عوض کنيد کتابهاي خودتان را در كتاب تاريختان ببينيد چه قدر ازمعاويه تجليل ميکنيدو
در همان تاريخ ميگوييد، استغفرالله علي عليهالسلام متکبر بود، داريد البته
اخيرا جمعش کرديد ولي اين روحيه را خودتان در مدارس رواج داديد برگرديم آقايان ميگويند
که جرأت نميکنند به يزيد سب کنند واقعا تعجب ميکنم، اگر به يزيد سب شود گويا چشم
وهابي ازحدقه ميخواهد بيايد بيرون چرا جسارت ميکنند کانه به دينش جسارات کردهاند
بله همين طوراست نواصب بله نصب دينشان است درفقه ما ببينيد فقط نواصباند، خوارجاند،
که ميگويند نجساند اينها بغض اهل بيت دينشان است علياي حال اينها را ميگويند
خلفاي رسول الله لاحول ولا قوة .
[2] فرائد السمطين 2/151 ب34 ح446.
[3] ما متأسف هستيم بعضي خوديهاي ما بدتر ازبعضيها
هستند حالا آنها دشمن هستند تو ديگر چرا؟ من ديروز جلسهاي داشتم يک نامهاي به من
رسيد که گفتهاند که شخصي (اسم نميخواهم ببرم) گفته اشهدان علياً ولي الله اززمان
صفويين راه افتاده، گفتم آخر بيسوادي تا اين حد! زمان صفويها شيخ صدوق، در کتاب
من لا يحضره الفقيه اشاره به اين دارد شيخ طوسي ميفرمايد که اين روايات شاذ است
بالاخره آن روز بوده تو ميگويي زمان صفويها به وجود آمده است! صفويين، مروج مذهب
بودند نه مؤسس مذهب، فرق بگذاريد بين اين دو تا .
[5] ان شاء الله وقتي وارد جزئيات شديم بحث خواهيم
کردکه مشکلات راه امام زمان به فرمايش آقامان امام جعفر صادق عليهالسلام ازمشکلات
زمان پيغمبر بيشتر است، چرا؟ چون درآن زمان، وقتي پيامبر مبعوث شدند، والناس تعبد
الحجارة، سنگ ميپرستيدند اما امام زمان يخرج وکل يتأول بالقرآن، همه ادعا دارند
بعضي ازاين تکفيريها ميگويند فقط مائيم که قرآن ميفهميم، بشنويد ازبعضي ازاين
ماهواره ها، يک کسي که فرض کنيد يک خورده لهجه اش ميگيرد ميگويد نه تو فارس هستي
تو نميتواني قرآن بفهمي، خوب بخاري ومسلم همه فارس بودند مفسرين شما همه فارس
بودند شما تفسيرهايتان را از فرهنگستان فارسيها گرفتيد آنوقت يکي که يک خورده
لهجه ميزند ميگوييد تو قرآن بلد نيستي نميدانم چه کار دارند ميکنند امام ظهور
ميکند با اين آدمهايي که همه ادعا دارند که، ما هستيم مفسرقرآن .
[6] خدمتتان عرض کردم زماني من رفتم رقه، جائي که
درآن جنگ صفين درگرفته، باورکنيد آنقدر متأثر شدم که مولا را هجده ماه توي اين
بيابان معطل کرده بودند مولائي که لحظا تش مغتنم است، مولائي که سلوني قبل ان
تفقدوني فاني بطرق السماوات اعلم بطرق الارض است، هجده ما معطل شود در بيابانها،
آنهم با چه آدمهايي باجرج جرداق يک ملاقاتي داشتم، او ميگفت: ازيازده سالگي با
کتاب علي عليهالسلام آشنا شدم کيست علي عليهالسلام ؟ افسوس نتوانستم درک کنم
علي عليهالسلام را، مگر علي عليهالسلام فقط از شما است ميگويد علي عليهالسلام
از همه است من مسيحي هستم علي عليهالسلام از من است،اي کاش ضبط کرده بودم
حرفهايش را ميآوردم ميشنيديد ميگويد ازآن روزکه من با نهج البلاغه علي آشنا شدم
ميگويد اصلا نميدانم چراعلي عليهالسلام رابا معاويه براي چه مقايسه ميکنيد؟
علي عليهالسلام راکوچک نکنيد پيرمردي(جرج جرداق) که همين طور ميلرزيد و حرف ميزد
علي عليهالسلام رامعطلش کردند هجده ما ه تو ي جبهه ي صفين و بعدش ابو موسي اشعري
والي آخر ثم تقتلک فئة الباغية، اين جمله در کتاب درسيشان نيست آنرا حذف کردهاند
چرا؟ چون نميخواهند معاويه را محکوم بکنند به جاي آن اين جمله را ميآورند امام
حسن را يصلح الله بک چه؟ يصلح الله بک الطائفتين من المسلمين، اين را ميآورند که
اين مشکل دارد من المسلمين، يعني آنها مسلمان اينها هم مسلمان اين طوري نيست .
[8] كفاية الأثر، ص120 ـ بحارالانوار،
ج33، ص18، ب13، ح376 ـ و ج36، ص327، ب41، ح183.