درس تفسیر آیت الله سبحانی

94/04/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احزاب آیه ی 40
﴿ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليماً[1]
بحث ما در وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ است. خاتَمَ را به سه قرائت خوانده اند:
1.یکی این است که اسم فاعل باشد و خاتِم با کسر خوانده شود. یعنی خاتمه دهنده. در شعر ابو محمد دلیری این معنا ذکر شده است که می گوید: و الخاتِم الفاعل قل بالکسر
2.ممکن است فعل ماضی باشد و خاتَمَ به معنای ختم کننده باشد یعنی نبوت با پیغمبر اکرم (ص) خاتمه یافته است. این دو قرائت غیر معروف است.
3.سوم است که ﴿خاتَمَ﴾ به معنای مهر و ما یختتم به باشد. یعنی چیزی که با آن مهر می کنند. در زمان رسول خدا (ص) انگشتر افراد، مهر افراد بوده است به این گونه که نام خود را روی انگشتر می نوشتند. به همین دلیل است که به انگشتر در زبان عربی خاتم می گویند. امروزه نیز مهرهایی لاستیکی که روی استامپ زده با آن مهر می کنند همان خاتم است. هنگامی که رسول خدا (ص) به رؤسا و پادشاهان نامه می نوشت عرض کردند که آنها نامه را در صورتی می پذیرند که مهر داشته باشد. اینجا بود که رسول خدا (ص) مهری را انتخاب کرد که در آن نوشته شده بود، محمد رسول الله و این زیر هم نوشته شده بود.
بنا بر این نباید گفت که ﴿خاتَمَ النَّبِيِّينَ﴾ به معنای انگشتر انبیاء است یعنی کسی که مایه ی زینت انبیاء بوده است.
نتیجه اینکه رسول خدا (ص) مهر خاتمه ی انبیاء است به این معنا که بعد از او نبی ای نخواهد آمد. وجود رسول خدا (ص) خودش مهر نبوت است و باب نبوت را مهر کرده است.
اگر به آیاتی که در آن از مشتقات ختم استفاده شده است بنگریم همین معنا را متوجه می شویم:
﴿يُسْقَوْنَ مِنْ رَحيقٍ مَخْتُومٍ خِتامُهُ مِسْكٌ[2]
یعنی در روز قیامت به آنها نوشیدنی های خالصی می دهند که غش در آن نیست و مختوم است یعنی سر آن را مهر کرده اند که نشانه ی آن است که چیز دیگری در آن داخل نشده است. و ختام و پایان آن مسک است و بوی مسک می دهد.
در آیه ی دیگر آمده است: ﴿أَمْ يَقُولُونَ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلى‏ قَلْبِكَ[3] یعنی اگر خداوند بخواهد قلب تو را مهر می کند.
و در آیه ی دیگری می خوانیم: ﴿خَتَمَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ وَ عَلى‏ سَمْعِهِمْ[4]
در شعر مزبور نیز به معنای اول و سوم اشاره شده است:
و الخاتِم الفاعل قل بالکسر         و ما به یختم فتحا یجری
فرق رسول با نبی همان گونه که گفتیم این است نبی، دریافت کننده ی وحی است ولی رسول ابلاغ کننده ی آن کما اینکه در قرآن می خوانیم:
﴿يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ[5]
﴿وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ[6]
و در سوره ی احزاب که محل بحث است نیز آمده است: الَّذينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ
در حدیثی در اصول کافی از امام صادق علیه السلام آمده است آنجا که نبوت را معنا می کند می فرماید: بعضی از انبیاء از عالم بالا بلا واسطه وحی را دریافت می کنند کما اینکه خداوند می فرماید: اگر بخواهیم با بشری سخن بگوییم سه راه وجود دارد:
﴿وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكيمٌ[7]
گروه اول همان إِلاَّ وَحْياً اند یعنی بلا واسطه.
گروه دوم مانند حضرت موسی است که از پشت حجاب مانند شجره را کوه صدای وحی را می شنید: ﴿أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ
گروه سوم ﴿أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً﴾ است یعنی با ارسال جبرئیل وحی، ابلاغ می شد.
امام صادق علیه السلام هنگامی که به اولی می رسد زراره از ایشان نقل می کند که حضرت خم شد و احترام کرد.
رسول خدا (ص) اولی و سومی را دارا بود در مورد سوم خداوند می فرماید: ﴿نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمينُ عَلى‏ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرينَ[8]
در مورد خاتمیت و نبوت سؤالاتی علمی وجود دارد
یکی اینکه آیات قرآن و روایات، محدود هستند در حالی که انسان تا روز قیامت با حادثه های نامحدود مواجه می شود چگونه این منابع محدود می تواند پاسخگو باشد. ما در کتاب خود به نام مفاهیم القرآن در یکی از مجلدات به این مسأله پرداخته ایم.
سؤال دیگر این است که نبوت، ارتباط انسان با عالم بالا است و این کمالی در انسان است. چرا خداوند این کمال را به امم پیشین داده است ولی از امت اسلامی این کمال را قطع کرده است. چرا قبل از رسول خدا (ص) این مقام را عده ای دریافت کردند ولی بعد از رسول خدا (ص) این ارتباط قطع شده است.
علامه طباطبایی با فیلسوفی فرانسوی به نام هانری مذاکرات و نامه نگاری هایی داشت. علامه می گوید: آن فیلسوف نکته ای گفت که قابل استفاده بود و آن اینکه یهود و نصاری با انکار نبوت رسول خدا (ص) باب وحی و ارتباط بشر با عالم بالا را بسته اند. مسلمانان که اعتقاد به نبوت ایشان دارند این ارتباط را حفظ کرده اند. اهل سنت از آنجا که معتقد هستند بعد از رسول خدا (ص) امام منصوصی از جانب خداوند نیست دوباره این ارتباط با قطع کرده اند. تنها در میان مسلمانان، شیعه ی امامیه است که قائل هستند نبوت هرچند قطع شده است ولی ارتباط بشر با عالم بالا قطع نشده است. بنا بر این جواب سؤال دوم داده شده است و آن اینکه هرچند وحی قطع شده است ولی ارتباط بشر با عالم بالا قطع نشده است. حتی وراء امام زمان (عج) افراد پاکدلی هستند که چه بسا از عالم بالا مطالبی به قلب آنها الهام شود.
نکته ای در مورد فطریه:
در مورد فطریه نیز از ما سؤال شده است و جواب آن این است که قیمت گندم و مانند آن در جاهای مختلف ایران متفاوت است و هر کس باید سه کیلو از آن را بدهد. در قم حدود چهار هزار و پانصد و یا پنج هزار تومان می باشد. در محیط مازندران و گیلان باید قیمت برنج را داد که حدود پانزده هزار تومان است. اگر کسی هم برنج مصرف می کند و هم نان باید نصف هر دو را بدهد که نفری ده هزار تومان می شود.



[1] احزاب/سوره33، آیه40.
[2] مطففین/سوره83، آیه25.
[3] شوری/سوره42، آیه24.
[4] بقره/سوره2، آیه7.
[5] مائده/سوره5، آیه67.
[6] نور/سوره24، آیه54.
[7] شوری/سوره42، آیه51.
[8] شعراء/سوره26، آیه193.