درس تفسیر آیت الله سبحانی

94/04/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احزاب آیه ی 33
﴿... إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً[1]
در اینکه بخش فوق از آیه ی سوره ی احزاب در مورد خمسه ی طیبه نازل شده است را مفصل بحث کردیم.
بحثی در این مورد باقی مانده است و آن اینکه اراده ی ذکر شده در آیه آیا تکوینی است یا تشریعی.
اراده ی تکوینی عبارت است از اینکه اگر اراده ی خداوند متعال بر وجود یک شیء قرار گیرد آن چیز تخلف پذیر نیست و حتما باید انجام شود کما اینکه خداوند می فرماید: ﴿إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[2] مثلا اگر اراده ی او به خلق آسمان و زمین و یا مبعوث کردن انسان ها بعد از مرگ قرار گیرد همه حتما باید انجام شود و تخلف پذیر نیست.
در مقابل این اراده، اراده ی تشریعی قرار دارد و آن اینکه خداوند از بندگانش چیزی را می خواهد مثلا می خواهد نماز را اقامه کنند و روزه بگیرند و زکات بدهند. این خاسته ی خداوند تخلف پذیر است زیرا خداوند نخواسته است که بندگانش این کارها را جبرا انجام دهند بلکه باید از روی اختیار انجام دهند. بنا بر این تخلف مراد از اراده در این مورد اشکالی در ناحیه ی خداوند ایجاد نمی کند.
اراده ی مزبور اگر تشریعی باشد فضیلتی برای اهل بیت نیست زیرا این اراده از خداوند بر همه قرار گرفته است و خداوند از همه می خواهد که کار خوب انجام دهند و پاک و مطهر باشند کما اینکه می فرماید: ﴿يُريدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[3]
این نشان می دهد که اراده ی فوق در آیه ی محل بحث نباید تشریعی باشد. بنا بر این اراده ی تکوینی خداوند تعلق بر پاکی خمسه ی طیبه تعلق گرفته است.
قرائنی در آیه وجود دارد که ثابت می کند که اراده ی مزبور تکوینی است از جمله:
اولا: خداوند این آیه را با حصر که ﴿إِنَّما﴾است شروع می کند. حصر در صورتی است که اراده تکوینی باشد و الا اگر تشریعی باشد، حصر معنا ندارد زیرا دیگران هم با این پنج نفر در اراده ی تشریعی مساوی هستند.
ثانیا: متعلق این آیه مضیّق است و خصوص اهل البیت هستند. اگر اراده ی مزبور تشریعی بود این ضیق غلط بود زیرا این اراده بر همگان تعلق گرفته است.
ثالثا: به اهل بیت اکتفاء نکرده است بلکه کلمه ی ﴿عَنْكُمُ﴾را اضافه کرده است.
رابعا: دوباره تأکید کرده است و با عبارت ﴿وَ يُطَهِّرَكُمْ﴾تأکید می کند.
خامسا: ﴿تَطْهيراً﴾ نکره است که دلالت بر تفخیم می کند یعنی تطهیر کردنی.
حال ممکن است سؤال شود که اگر اراده ی فوق تکوینیه است این نیز موجب افتخار نیست زیرا این اراده خواه ناخواه باید محقق شود بنا بر این اینها نمی توانند گناه کنند. بنا بر این خمسه ی طیبه باید جبرا پاک باشند.
گفتیم که عصمت، انسان را از گناه عاجز نمی کند و فرد معصوم توانایی گناه کردن را دارد و علت اینکه گناه نمی کند این است که عواقب گناه را می بیند. همان گونه که ما نسبت به دست زدن به سیم برق لخت معصوم هستیم و حال آنکه توانایی دست زدن به آن را داریم. عصمت مانند حبل الله است که در خدمت اهل بیت است مانند ریسمانی که برای فرد غرق شده می اندازند که او می تواند به آن ریسمان که در دسترسش است چنگ بزند و نجات یابد یا چنگ نزند و غرق شود.
بنا بر این طیّب، شیخ ازهر مصر، که قائل بود که انسانی که معصوم است ممتنع است معصیت کند کلام اشتباهی را قائل شده است.
انبیاء در عین حال که عصمت دارند توان گناه دارند کما اینکه خداوند می فرماید: ﴿وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى‏ بُرْهانَ رَبِّهِ[4] اگر جناب یوسف برهان پروردگار را نمی دید او هم به سمت زلیخا تمایل می یافت.
ابن عاشور در تفسیر التحریر و التنویر (که آن را در عرض چهل سال نگاشته است) در عین اینکه نقاط قوت دارد، علیه شیعه نیز نقاط ضعف بسیاری دارد. او می گوید: ام سلمه که می خواست به زیر عبا داخل شود، پیغمبر اکرم (ص) اجازه نداد زیرا این کار تحصیل حاصل بود زیرا زنان رسول خدا (ص) داخل در آیه ی مزبور بودند و داخل کردن آنها در زیر کساء بی فایده بود.
این در حالی است که روایات، این قول را تائید نمی کند. در روایت آمده است که ام سلمه عرض کرد: أ لست منهم او انا معهم یا رسول الله. و حضرت فرمود: انتِ علی خیر یا انتِ علی مکانک.
اینها نشان می دهد که خروج ام سلمه از آن افراد، موضوعی بوده است. حتی در بعضی از روایات آمده است که ام سلمه گوشه ی کساء را گرفت تا وارد شود ولی حضرت کساء را از دستش کشید. این نشان می دهد که او جزء آن عده نبوده است.
از مهمترین دلیل که زوجات، جزء اهل بیت نیستند این است که در طول تاریخ هر بار که لفظ اهل البیت استعمال شده است از آن اولاد صدیقه ی طاهره سلام الله علیها اراده شده است. امیر مؤمنان علی علیه السلام نیز در نامه ی خود به اهل کوفه می نویسد: وَ جَزَاكُمُ اللَّهُ مِنْ أَهْلِ مِصْرٍ عَنْ أَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ أَحْسَنَ مَا يَجْزِي الْعَامِلِينَ بِطَاعَتِهِ[5]
یا در خطبه ی دیگری می فرماید: وَ عِنْدَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ أَبْوَابُ الْحُكْمِ وَ ضِيَاءُ الْأَمْر[6]
امام علیه السلام در این فقرات به خودش اشاره داشته است.
حتی عمار در روز شوری به افراد گفت: أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَكْرَمَنَا بِنَبِيِّهِ فَأَنَّى تَصْرِفُونَ هَذَا الْأَمْرَ عَنْ أَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكُم‏[7]




[1] احزاب/سوره33، آیه33.
[2] یس/سوره36، آیه82.
[3] مائده/سوره5، آیه6.
[4] یوسف/سوره12، آیه24.
[5] نهج البلاغه، نامه ی 2.
[6] نهج البلاغه، خطبه ی 120.
[7] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج31، ص402، ط بیروت.