درس تفسیر آیت الله سبحانی

93/04/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر سوره ی زمر آیه ی 6
﴿خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ يَخْلُقُكُمْ في‏ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ في‏ ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ[1]
گفتیم سوره ی زمر در مقام بیان توحید در ربوبیت است یعنی فقط خداوند است که عالم را تدبیر می کند. البته اینکه خداوند خالق عالم است برای همه حتی مشرکین امری واضح و قابل قبول بوده است ولی مشرکین در تدبیر جهان مشکل داشتند و اعتقاد داشتند که جهان توسط مخلوقات بالا اداده می شود نه خداوند. آیه ی مزبور با آیه ی قبل از آن در مقام بیان این است که جهان یک مدبر بیشتر ندارد.
تفاوت این آیه با آیه ی قبل در این است که آیه ی قبل در مورد خلقت آسمان ها و زمین و شب و روز و تسخیر آفتاب و ماه بوده است ولی آیه ی فوق روی موجودات زمینی تکیه می کند.
در این آیه سه محور مورد عنایت است:
محور اول: اصل و ابتدای آفرینش بشر: ﴿خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها
محور دوم: آفرینش چهارپایان: ﴿وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ﴾ این هشت چهارپا عبارتند از: شتر، گاو، گوسفند و بز و هر کدام یا مذکر و یا مؤنث
محور سوم: آفرینش بشر ﴿يَخْلُقُكُمْ في‏ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ في‏ ظُلُماتٍ ثَلاثٍ

المحور الاول: ابتدای آفرینش
آدم ابو البشر نفس اول برای آفرینش ما بوده است مراد از ﴿نَفْسٍ واحِدَةٍ﴾ همان آدم است. این آیه در مقام رد تنوع انواع است یعنی اگر کسی شک کند که آیا مکتب داروین یا مکاتب مشابه صحیح است که آیا انسان در ابتدا میمون بوده است و مانند آن یا نه با مراجعه به آیه ی فوق متوجه می شود که چنین نیست و همه از آدم متولد شده ایم.
سپس خداوند می فرماید: ﴿ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها﴾ یعنی سپس از آن نفس که آدم است زوجش که حوا است یا آفرید. (من) در آیه ی فوق بیانیه است و گاه به آن جنسیه نیز می گویند مانند (خاتم من فضه)  که انگشتری از جنس فضه و ضمیر در ﴿مِنْها﴾ به نفس بر می گردد که همان آدم می باشد یعنی حوا از همان جنسی که آدم خلق شده است که خاک است خلق شده است.
در تورات تحریف شده آمده است که خداوند آدم را خوابانید بعد از رگ رانش چیزی گرفت و با آن حوا را خلق کرد[2]. این کلام در صورتی صحیح است که (من) تبعیضیه باشد و حال آنکه بیانیه است.
زوج هم گاه به مذکر اطلاق می شود و گاه به مؤنث و در آیه ی فوق به معنای مؤنث است.
به هر حال خداوند می فرماید: ما همسر آدم را از همان چیزی آفریدیم که آدم را آفریدیم این به سبب آن بوده است که بتوانند با هم زندگی کنند. مثلا انسان نمی تواند با جن زندگی کند زیرا بیان آن دو تناسب نیست و تضاد، سبب تدافع می شود.
نکته ی دیگر این است که سابقا تصور می شد که فرزند انسان، فرزند پدر است، مادر هیچ نقشی ندارد و فقط محفظه ای است که فرزند پدر در آن رشد و نمو می کند. علم امروز می گوید که نطفه ی کودک متکون از اسپرم پدر و تخمک مادر است. قرآن نیز همین نکته را بیان می کند. این همان چیزی است که خداوند می فرماید: ﴿إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ[3] ﴿أَمْشاجٍ﴾ جمع مشج به معنای مختلط است. بنا بر این فرزند هم روحیات و صفات پدر را دارد و هم صفات و روحیات مادر را.
خلاصه اینکه خداوند در این بخش از آیه می فرماید همه را از یک نفس که آدم و حوا است خلق کرده است.
المحور الثانی: ﴿وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ﴾ مراد از انزال چیزی است که از عالم بالا فرود آمده باشد علت اینکه خداوند در مورد چهارپایان این واژه را استعمال کرده است ممکن است یکی از این موارد باشد:
وجه اول این است که هر چیزی که غیب بوده است قابل مشاهده نبوده است و بعد ظاهر شده است گاه در قرآن از آن به انزال تعبیر می شود مثلا خداوند می فرماید: ﴿وَ أَنْزَلْنَا الْحَديدَ[4] این قول را علامه طباطبایی انتخاب کرده است.
وجه دیگر این است که آفرینش چهارپایان اصولی دارد که در زمین نیست بلکه در آسمان است مواردی چون تابش آفتاب، فرو آمدن باران و مانند آن که موجب می شود حیوانات رشد و نمو کنند. همچنین است ایجاد آهن در معدن و مانند آن.
وجه سوم این است که انزال به معنای رام شدن می باشد کما اینکه عرب می گوید: (نزل فلان علی رأی فلان) یعنی امر او را اطاعت کرد. بنا بر این خداوند می فرماید: خداوند حیوانات را رام شما کرد و از آن حالت چموشی در آورد و حال آنکه این انعام دارای قدرت فراوانی اند ولی خداوند آنها را از آن حالت چموشی پائین آورده و رام کرده است.
المحور الثالث: آفرینش بشر ﴿يَخْلُقُكُمْ في‏ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ في‏ ظُلُماتٍ ثَلاثٍ﴾ یعنی خداوند شما را خلق می کند در شکم مادرانتان خلقی بعد از خلق یعنی انسان اول نطفه است، بعد علقه، سپس مضغه، بعد استخوان و بعد رویش گوشت روی استخوان و بعد دمیدن روح.
اینها در جایی انجام می شود که نه نور است و نه آفتاب ولی خداوند در این محفظه های تاریک این کارها را انجام می دهد. اگر در جایی نور آفتاب هرگز نتابد، حیات در آن راه نمی یابد ولی در ظلمات رحم مادر آفرینش شکل می گیرد.
همچنین خداوند می فرماید: که آفرینش بشر در سه تاریک خانه است یعنی جنینی که در شکم مادر است در میان سه محفظه قرار دارد که عبارتند از: شکم مادر، رحم مادر، مشیمه که کسیه ای است که بچه در آن قرار می گیرد که آن را بچه دان هم می گویند.
اگر عکاسی بخواهد عکس بگیرد و یا نقاشی بخواهد نقاشی حتما باید این کار را در روشنایی انجام دهد ولی خداوند به نور احتیاج ندارد بلکه در ظلمات و تاریکی نقش نگاری می کند: ﴿هُوَ الَّذي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحامِ كَيْفَ يَشاءُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيم﴾ُ[5]
به هر حال رسول خدا (ص) درس تشریح نخوانده بود و محیط مکه محیط تشریح و این گونه مسائل نبود. آیه ی فوق حاکی از علم الهی است که معجزه ی علمی قرآن به حساب می آید.
خداوند بعد از بیان این سه محور می فرماید: این نظام عظیم یک مدبر و یک کارگردان می خواهد و الا اگر دو نفر یا بیشتر امور عالم را به عهده می گرفتند اختلال عظیمی به وجود می آمد زیرا هر فردی تصمیم می گرفت منویات خود را اجرایی کند: ﴿ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ﴾ یعنی همان الله که همه آن را قبول داریم همان رب و کردگار و مدیر و مدبر شما است پس به کجا می روید؟ آیا بت ها و موجودات دیگری را به کردگاری قبول دارید؟ این در حالی است که ملک و تصرف از آن خداوند است.
به هر حال تأکید این آیات بر این است که ثابت کند گرداندن و تدبیر جهان بر عهده ی خداوند است نه خلقت آن. زیرا خالقیت خداوند را همه قبول داشتند.
به همین دلیل وقتی حضرت ابراهیم ستاره را می بیند از باب مماشات با بت پرستان می گوید: ﴿فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأى‏ كَوْكَباً قالَ هذا رَبِّی[6] و نمی گوید که ستاره خدای من است بلکه می گوید رب و کردگار من می باشد. همین گونه در مورد ماه و خورشید می گوید: ﴿فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّی[7] و ﴿فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبِّي هذا أَكْبَرُ[8]




[1] زمر/سوره39، آیه6.
[2] تورات، کتاب تکوین، فصل دوم، آیه ی 220 تا 230.
[3] انسان/سوره76، آیه2.
[4] حدید/سوره57، آیه25.
[5] آل عمران/سوره3، آیه6.
[6] انعام/سوره6، آیه76.
[7] انعام/سوره6، آیه77.
[8] انعام/سوره6، آیه78.