موضوع: تفسیر سوره یس
بحث ما در باره سوره مبارکه «یس» است که از سوره های بسیار معظم قرآن کریم میباشد. در روایات ما و روایات اهل سنت هست که پیغمبر اکرم (ص) فرمود: سوره یس قلب قرآن است؛ « لکلّ شیء قلب و قلب القرآن سورة یس» . حالا اینکه چرا قلب قرآن است را بعداً متذکر خواهیم شد. سوره مبارکه یس بنا به روایتی 83 آیه است، بنا به روایتی 82، البته نه اینکه آیهاش کم و زیاد شده باشد. بنا به بعضی از قرائات کلمه ﴿یس﴾ یک آیه است و بعد از خواندن آن مقداری توقف میکنیم؛ اما به نقل بعضی از قراء آیه مستقلی نیست و متصل به آیه بعدی است. آنها که یک آیه شمردهاند میگویند 83 آیه است و کسانی که متصل دانستهاند میگویند سوره یس 82 آیه است.
سوره یس، سوره عظیمی است؛ ابن ماجه یا یکی از این سنن نقل میکنند که پیغمبر اکرم (ص) فرمود: «اقرئوا علی موتاکم سورة یس» یا در سنن ابن ماجه است و یا در سنن دیگر. من نمیدانم که آیا باید روایت پیامبر را بگیریم و یا مطلب وهابیها را که خواندن قرآن را برای اموات بی اثر میدانند بگیریم، ولذا هنگامی که کسی از آنها فوت کند مجلس فاتحهای برای امواتشان نمیگیرند. در حالی که در روایت پیامبر آمده که برای گذشتگان خود سوره یس را قرائت کنید «اقرئوا علی موتاکم سورة یس»، که مدرکش هم هست «و ما هذا الحدیث من الحفاظ من المحدثین الطبرانی والبیهقی والنسائی و غیرهم و هو یدل علی انّ المیت ینتفع بقرائة القرآن».
معلوم میشود که میت با خواندن قرآن بر او نفع میبرد، چرا نفع نبرد؛ خواندن قرآن خودش ثواب دارد و ما ثوابش را بر میت اهدا میکنیم. حالا انسان نمیداند گفتار آنها را بگیرد یا این حدیث را بگیرد که میفرماید: «اقرئوا علی موتاکم سورة یس»؟!
البته در مورد این سوره روایات دیگری هم هست. ابوبصیر از امام صادق (ع) نقل می کند:
«انّ لکلّ شیئ قلباً و قلب القرآن یس فمن قرأ یس فی نهاره قبل ان یمسی کان فی نهاره من المحفوظین والمرزوقین حتی یمسی، و من قرأها فی لله قبل ان ینام و کل به الف ملک یحفظونه من کل شیطان رجیم و من کل آفة»
«هر کس آنرا در صبح پیش از آنکه غروب شود بخواند در تمام طول روز محفوظ و پر روزی خواهد بود، و هر کس آن را در شب پیش از خفتن بخواند خداوند هزار فرشته را بر او مأمور میکند که او را از هر شیطان رجیم و هر آفتی حفظ کند ...»
[1]
اگر ما سوره «یس» را در صبح بخوانیم، تا مغرب در امان هستیم، و اگر شب بخوانیم تا صبح در امانیم، خلاصه خواندن این سوره مبارکه خیلی خصائص دارد و مشایخ ما همیشه سوره یس را در 24 ساعت میخواندند. خدا رحمت کند والدین شما را (منظور اصحاب درس است) پدر من حافظ سوره یس بود و در تمام شبانه روز سوره یس را میخواند، الآن هم مشایخ ما سفارش میکنند که انسان باید در شبانه روز سوره یس را بخواند. بنابراین هم پیامبر اکرم توصیه میکند که سوره یس را برای اموات بخوانیم و هم این روایات هم بر همین امر تأکید دارند.
الآن میخواهیم بدانیم که چرا از این سوره به عنوان قلب قرآن یاد شده است « انّ لکلّ شیء قلبا و قلب القرآن یس». حتی امام صادق (ع) هم همین مطلب را فرموده است، یعنی :« انّ لکلّ شیء قلبا و قلب القرآن یس». چرا؟ همه میدانیم که حیات بدن بستگی به قلب دارد، تا قلب کار میکند حیات هست و با از کار افتادن قلب حیات هم زایل میشود، چرا؟ تمام شریانها و عروق انسان بستگی به قلب دارد، از این قلب روزی و حیات میگیرند، حیات همه بدن انسان به قلب است. حال چگونه سوره یس طبق نقل امام صادق و پیامبر اکرم (علیهما السلام) قلب قرآن است؟
نکتهاش اینجاست که هر سورهای برای خود روح و غرضی دارد. ولذا کسانی که وارد در قرآن هستند میتوانند آیات یک سوره را به هم پیوست بدهند، چرا؟ چون همه سورههای قرآن دارای یک روحی هستند که این روح در همه آیات پخش شده است. سوره یس سه غرض دارد و به یک معنا یک غرض، اوایل آیات سوره یس از نبوت پیغمبر اکرم و قرآن سخن آورده است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
﴿ يس﴾ ﴿وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ﴾ «سوگند به قرآن حکيم».
﴿إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ﴾ «که تو قطعا از رسولان (خداوند) هستي».
﴿عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾ «بر راهي راست (قرار داري)»
[2]
به اواسط سوره که میرسد توحید در عالم آفرینش را تعقیب میکند که مفصل بحث خواهیم کرد:
﴿وَآيةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيتَةُ أَحْيينَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ يأْكُلُونَ﴾
[3]
.
«زمين مرده براي آنها آيتي است، ما آن را زنده کرديم و دانههاي (غذايي) از آن خارج ساختيم که از آن ميخورند؛»
در آخر سوره هم به معاد میرسد:
﴿وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِي خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يحْيي الْعِظَامَ وَهِي رَمِيمٌ﴾
[4]
«و براي ما مثالي زد و آفرينش خود را فراموش کرد و گفت: «چه کسي اين استخوانها را زنده ميکند در حالي که پوسيده است؟!»
پس اول سوره نبوت پیامبر اکرم، وسط سوره توحید خدا و دلایل وحدانیت، و آخر سوره نیز مربوط به معاد است. یعنی اصول ثلاثه را بیان میکند، اسلام هم همین اصول ثلاثه است، یعنی نبوت پیغمبر اکرم، توحید خدا و سومی هم عبارت است از معاد.
پس اصول ثلاثه که اصل اسلام است را بیان کردیم، ولذا میگوییم اسلام سه تا شهادت است: 1) شهادة ان لا اله الا الله؛ 2) و انّ محمداً رسول الله؛ 3) و انّ ساعة آتیة لا ریب فیها..
پس اصول ثلاثه در این سوره مبارکه آمده و قلب قرآن در اینجاست. قرآن در حقیقت یک مجموعهای است که برای خود شاخهها و احکام و اخلاقی دارد، ولی قلب همه آنها همین سه تاست، یعنی شهادت بر توحید، شهادت بر نبوت و شهادت بر معاد ، بقیه مسائل شاخههای این سه اصل هستند. قصص انبیاء از نبوت پیامبر سرچشمه میگیرد. بعداً در قرآن درباره آیات کهکشان و زمین و کیهان بحث میکند که از توحید خدا منشأ گرفته است. بعداً (طبق نقل بعضی از مشایخ) قریب دو هزار آیه هم درباره معاد بحث میکنند.
بنابراین چون ریشه و اساس قرآن این امور ثلاثه است نبوت، توحید و معاد؛ و سوره یس جامع همهی اینها است به خاطر همین هم به عنوان قلب قرآن شناخته شده است. البته این تعبیر من است ممکن است امام صادق (ع) تعبیر دیگری اختیار کند. ممکن است کلام پیامبر اکرم معنای دیگری را اراده کرده باشد اما چیزی که من از سخن پیامبر و امام صادق (ع) درک کردم همین است و ممکن است که مراد همین باشد.
بخش اول این سوره مبارکه درباره نبوت، بخش دوم درباره توحید و بخش سوم آن مربوط به معاد است. اصول ثلاثه در این سوره آمده است که این سوره در حقیقت قلب قرآن است و بقیه شاخه هایی است متصل به این قلب، « انّ لکلّ شیء قلبا و قلب القرآن یس».
حالا که این مقدمات برای ما روشن شد برگردیم و کم و بیش درباره خود سوره هم بحث کنیم.
کلمهی «یس» ممکن است دو حرف باشد ﴿ی﴾ ﴿س﴾، اما گاهی از اوقات سه حرفی مینویسند ﴿ی﴾ ﴿ا﴾ ﴿س﴾، ولی آن چیزی که در قرآن های ماست به صورت ﴿یس﴾ نوشته شده است. حالا این ﴿یس﴾ احتمال دارد از حروف مقطعه باشد، حروف مقطعه کدام است؟ همانهایی که در اوایل 29 سوره قرآن داریم. ﴿الم، حم﴾؛ آنهایی که در اوایل 29 سوره است را حروف مقطعه میگویند که ممکن است کلمه ﴿یس﴾ هم از همان حروف مقطعه باشد.
هدف از آوردن حروف مقطعه در اول سورههای قرآن چیست و چرا خلاق متعال در آغاز 29 سوره این حروف را آورده که اگر آنها را ترکیب کنیم یک جمله زیبایی تشکیل میدهد ﴿صراط علی حق نمسکه﴾ . از 29 صوره اگر مکررها را رها کنیم و اصلها را بگیریم این عبارت درست میشود: ﴿صراط علی حق نمسکه﴾. چرا در اول سورهها این حروف مقطعه را آورده است؟
در اینجا 20 قول است. فخر رازی در اول سوره بقره 20 قول را مطرح کرده است. مسلماً اکثر این اقوال پایه صحیحی ندارد، اما پایهی صحیح آن چیزی است که امام هادی یا امام عسکری (ع) فرمود و آن این است که خدا فرمود: بشر! این قرآن ساخته پیغمبر نیست، این قرآن مصنوع من است
﴿وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ﴾
[6]
«به يقين اين قرآن از سوي حکيم و دانايي بر تو القا ميشود.»
شنیدم برخی از نویسندگان مقالهای نوشتهاند که پیغمبر اکرم قرآن را از خودش تلقّی میکرد، یک داستانی هم از مثنوی نقل کرده است. ما باید مثنوی را بگیریم یا قرآن را؟! آیا واضح تر از این آیه وجود دارد.
﴿ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يقْضَى إِلَيكَ وَحْيهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا﴾
[7]
«پس نسبت به (تلاوت) قرآن عجله مکن، پيش از آنکه وحي آن بر تو تمام شود؛ و بگو: پروردگارا! علم مرا افزون کن! ». پیغمبر اکرم (ص) عجله میکرد، خداوند فرمود ای پیامبر عجله نکن!
﴿لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ﴾
«زبانت را بخاطر عجله براي خواندن آن [= قرآن] حرکت مده،»
﴿إِنَّ عَلَينَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ﴾
«چرا که جمعکردن و خواندن آن بر عهده ماست!»
﴿ فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ﴾
«پس هر گاه آن را خوانديم، از خواندن آن پيروي کن!»
﴿ ثُمَّ إِنَّ عَلَينَا بَيانَهُ﴾
[8]
«سپس بيان و (توضيح) آن (نيز) بر عهده ماست!»
من واقعاً از نویسندهای که سابقهی قرآنی بسیار زیبایی داشته متأثر هستم. امیدوار هستم که این عرایض من به سمع مبارک ایشان برسد و این مطالب را مطرح نکند چون این خلاف قرآن است است
﴿وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ﴾
[9]
.
خب! چرا در آغاز سورهها این حروف مقطعه را آورده است؟ بیست قول وجود دارد: امام هادی (ع) کلامی دارد و من کلام ایشان را به لفظ باز معنا میکنم و آن این است که ای مردم! این قرآن ساختهی خداست، و مصنوع بشر نیست. اگر میگویید ساخته بشر است برخیزید و مثل آن بیاورید. قرآن از جانب خداست و از جانب پیغمبر نیست. اگر میگویید از جانب پیامبر است بیایید و مثل قرآن بسازید.
﴿ قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا﴾
[10]
« بگو: «اگر انسانها و پريان (جن و انس) اتفاق کنند که همانند اين قرآن را بياورند، همانند آن را نخواهند آورد؛ هر چند يکديگر را (در اين کار) کمک کنند.» .
معجزه با صنعت فرق میکند، حضرت سلیمان به آسمان رفت، پیامبر اکرم (ص) هم به آسمانها رفت، اما فضانوردان شوروی هم به فضا رفتند، مال پیامبران معجزه بود ولی مال فضانوردان صنعت است. صنعت از امور پیچیده استفاده میکند، سفینهای که به بالا میرود و موشکی هم که آن را پرتاب میکند حاصل کار سیصد هزار نفر بوده است. و اگر آن مرد فضانورد به خارج رفت از یک امر پیچیدهای استفاده کرده است. اما پیامبران و اولیاء از یک امر سادهای استفاده میکنند، پیغمبر اکرم (ص) با براق به آسمانها عروج پیدا کرد. انبیاء همیشه از ابزار ساده استفاده میکنند در حالیکه صنعت از امور پیچیدهای بهره میگیرد و فرق معجزه و صنعت هم همین است.
قرآن میفرماید ای بشر! این قرآن از ابزار ساده ای تشکیل شده،یعنی «ی» و « س»، ﴿یس، حم﴾، که الفبای آن در اختیار همه هست. اگر خیال میکنید که این ساخته بشر است، خمیر مایهی آن که در اختیار شماست، پس شما هم برخیزید و مانند آن را بیاورید. معنای حروف مقطعه همین است. امام هادی (ع) اینگونه معنا کرده و بسیاری از مفسرین هم همین را میگویند، و این یک قرینهای هم دارد و آن این است که در 29 سوره به جز سه سوره بعد از حروف مقطعه نام قرآن یا کتاب آمده است. هر موقع این حروف مقطعه را گفته یا کلمه قرآن، یا کتاب و یا چیزهایی که متناسب با این معناست آورده شده. یعنی این قرآن است و این حروف مقطعه، این کتاب است و حروف مقطعه، این وحی است و این حروف، اگر فکر میکنید ساخته بشر است برخیزید و مثل آن بیاورید. احتمال دارد ﴿یس﴾ نام پیامبر اکرم (ص) باشد، چون پیغمبر کرامی اسلام چند نام دارد، نام دیگرش در سوره محمد است، نام دیگرش احمد که در سوره صف است و اینجا هم نام مبارکش ﴿یس﴾ میباشد. البته احتمالات دیگری نیز وجود دارد.
[1]
مجمع البیان، آغاز سوره یس.
[2]
یس/سوره36، آیه1
[3]
یس/سوره36، آیه33
[4]
یس/سوره36، آیه78
[5]
یس/سوره36، آیه1
[6]
نمل/سوره27، آیه6
[7]
طه/سوره20، آیه114
[8]
قیامه/سوره75، آیه16
[9]
نمل/سوره27، آیه6
[10]
اسراء/سوره17، آیه88