درس خارج اصول آیت الله سبحانی

95/03/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقدمه ی واجب و مقدمه ی حرام

بحث در ادله ی کسانی است که مقدمه ی واجب را واجب می دانند.

یکی از ادله ی ایشان آیات قرآنی است که در آنها امر به مقدمه شده است. دو آیه از آنها را خواندیم که یکی از آنها آیه ی وضو[1] است. اگر قائل شدیم که وضو مستحب نفسی است و در عین حال، مقدمه ی نماز است آیه ی وضو ارتباطی به بحث ما ندارد زیرا بحث ما در وجوب غیری است. اما اگر بگوییم که آیه ی مزبور درصدد بیان واجب غیری است چون این مقدمه مجهول است (و مانند نصب سلم نیست که مردم آن را بدانند) و بشر از آن خبر ندارد، آیه ی مزبور ارشاد به آن است.

آیه ی سوم: زمانی که رسول خدا (ص) در مدینه بود بعضی از زنانی که در مکه بودند و شوهرانشان مشرک بودند و زنان ایمان[2] می آوردند فرار کرده به مدینه وارد می شدند. خداوند تکلیف ایشان را بیان کرده می فرماید: این زنان را امتحان کنید اگر واقعا دانستید که مؤمن هستند آنها را حفظ کنید. بنا بر این علم به ایمان، مقدمه ای احتیاج دارد که همان امتحان است: ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَ‌ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإيمانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِناتٍ فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ[3]

بنا بر این هر جا که ملاک مقدمیت باشد قابلیت امر نیز در آن وجود دارد.

جواب از این آیه روشن است زیرا مستدل می گوید که ذی المقدمه علم به ایمان است و شارع مقدس بیان می کند که برای شناخت این ذی المقدمه باید مقدمه ی آن که امتحان است را انجام داد. بنا بر این امر به امتحان از باب بیان موضوع است و آن اینکه مشخص شود آیا آنها واقعا مؤمن هستند یا نه و الا اگر ما علم به ایمان داشتیم احتیاجی به امتحان کردن نبود. بنا بر این امر به مقدمه در این آیه ارشادی است نه مولوی.

 

دلیل القائل بعدم وجوب المقدمة:

ما معتقد هستیم مقدمه ی واجب وجوب شرعی مولوی ندارد هرچند وجوب عقلی و یا ارشادی دارد و دلیل ما این است: لأن ایجاب المقدمة اما لغو او غیر مؤثر.

توضیح اینکه مخاطب از دو حالت خالی نیست: اگر واقعا امر به ذی المقدمه مخاطب را تحریک می کند، امر به مقدمه در این صورت لغو خواهد بود.

و اگر امر به ذی مقدمه مخاطب را تحریک نمی کند امر به مقدمه که از آن پائین تر است عبث و غیر مؤثر خواهد بود.

 

حکم مقدمة الحرام[4] : آیا مقدمه ی حرام حرام است؟

مثلا کسی می خواهد به خانه ای برود تا غیبت کند آیا مقدمات رفتن به آنجا حرام است؟

همان دلیلی که در مقدمه ی واجب بیان کردیم را در اینجا تکرار می کنیم و می گوییم: مقدمه ی حرام حرام نیست زیرا نهی از ذی المقدمه که حرمت غیبت است اگر محرک باشد نهی از ترک مقدمه لغو است و اگر محرک نیست نهی از مقدمه غیر مؤثر است.

خلاصه اینکه نه مقدمه ی واجب واجب است و نه مقدمه ی حرام حرام می باشد.

ان قلت: این فرمایش در مورد مقدمه ی حرام خلاف کلام رسول خدا (ص) در مورد خمر است:

أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِي الْخَمْرِ عَشَرَةً غَارِسَهَا وَ حَارِسَهَا وَ بَائِعَهَا وَ مُشْتَرِيَهَا وَ شَارِبَهَا وَ الْآكِلَ ثَمَنَهَا وَ عَاصِرَهَا وَ حَامِلَهَا وَ الْمَحْمُولَةَ إِلَيْهِ وَ سَاقِيَهَا.[5]

یعنی رسول خدا (ص) در مورد شراب ده گروه را لعن کرده است و گروه اول کسانی هستند که درخت انگور را به قصد شراب می کارند، دوم کسانی که از آن نگهداری می کنند و هکذا.

واضح است که حرام بالذات همان شرب خمر است و ما بقی مقدمه ی آن می باشد ولی رسول خدا (ص) همه را لعن کرده است. بنا بر این مقدمه ی حرام نیز حرام می باشد.

قلت: ظاهر روایت این است که همه ی اینها حرام نفسی می باشد نه اینکه فقط یک حرام به نام شرب الخمر باشد و ما بقی مقدمه ی آن باشند.

 

دلیل القائل بحرمة مقدمة الحرام[6] :

همین طور که ذی المقدمه در واجبات متوقف بر مقدمه است. در اینجا نیز ترک حرام متوقف بر ترک مقدمه می باشد. بنا بر این قائل به این قول مقدمه ی حرام را به مقدمه ی واجب قیاس می کند و به عبارت دیگر، همان گونه که ملاک در وجوب مقدمه یا توقف بود یا موصلیت (توقف مخصوص کسانی بود که مطلق مقدمه را واجب می دانستند و موصلیت مخصوص کسانی بود که مقدمه ی موصله را واجب می دانستند) در ما نحن فیه نیز ترک مقدمه همان ملاک را دارد.

ان قلت[7] : در آنجا که گفتیم مقدمه ی واجب واجب است به سبب این بود که ذی المقدمه به تک تک آن مقدمه ها متوقف بود و اگر حتی یکی را نمی آوردیم ذی المقدمه حاصل نمی شد. مثلا اگر یک جزء نباشد سکنجبین حاصل نمی شود. به همین دلیل تک تک مقدمات واجب می باشد.

اما ترک حرام متوقف بر ترک آخرین جزء از مقدمه است که اگر بیاید حرام واقع می شود و الا حرام واقع نمی شود. یعنی اگر کسی نه جزء را بیاورد ولی دهمین جزء را نیاورد کافی است.

نتیجه اینکه در مقدمه ی حرام فقط جزء اخیر حرام است ولی در مقدمه ی واجب همه ی مقدمات واجب می باشند.

قلت: شما بین مقام تعلق حکم و مقام امتثال خلط کرده اید. در مقام تعلق حکم همه حرام است زیرا ملاک محبوبیت و مبغوضیت است و تمام مقدمه ها یا محبوب است و یا مبغوض بنا بر این یا همه ی مقدمه ها واجب است و یا همه حرام می باشند.

اما در مقام امتثال چنین نیست و حرف شما صحیح است یعنی در واجب باید همه ی مقدمات اتیان شود ولی در حرام همان مقدمه ی اخیر اگر ترک شود کافی است.

 

القول الثانی: قول المحقق الخراسانی[8]

او بین علل تولیدیه و علل اعدادیه فرق می گذارد. یعنی فرق می گذارد بین مقدمه ای که جنبه ی تولیدی دارد و مقدمه ای که جنبه ی اعدادی دارد. مرحوم مشکینی از آن به تولیدیه و مباشریه تعبیر می کند.

 

ان شاء الله در جلسه ی بعد قول محقق خراسانی را توضیح می دهیم.

 


[1] المبسوط في أُصول الفقه، الشيخ جعفر السبحاني، ج1، ص606.
[2] المبسوط في أُصول الفقه، الشيخ جعفر السبحاني، ج1، ص606.
[3] ممتحنه/سوره60، آیه10.
[4] المبسوط في أُصول الفقه، الشيخ جعفر السبحاني، ج1، ص608.
[5] الاصول من الکافی، شیخ کلینی، ج6، ص429، ط دار الکتب الاسلامیة.
[6] المبسوط في أُصول الفقه، الشيخ جعفر السبحاني، ج1، ص609.
[7] المبسوط في أُصول الفقه، الشيخ جعفر السبحاني، ج1، ص609.
[8] المبسوط في أُصول الفقه، الشيخ جعفر السبحاني، ج1، ص610.