درس خارج اصول آیت الله سبحانی

95/02/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارات ثلاث و مبحث واجب اصلی و تبعی

درباره ی طهارات ثلاث[1] [2] چند مبنا را ذکر کردیم:

مبنای محقق خراسانی این است که طهارات ثلاث مستحب نفسی هستند.

مبنای امام قدس سره این است که خود طهارات ثلاث استحباب ذاتی دارند و امر نفسی ندارند. یعنی خودشان قابلیت دارد که انسان با آنها خداوند را عبادت کند.

محقق بروجردی این مبنا را اتخاذ کرده بود که ما اگر مقدمه را به داعی امر ذی المقدمه بیاوریم رنگ عبادت پیدا می کند.

حال بر اساس این مبانی چند فرع را مطرح می کنیم:

فرع اول تا چهارم: لو توضأ قبل الوقت (که هنوز ذی المقدمه واجب نیست) آیا این وضو صحیح است؟

این وضو طبق مبنای محقق خراسانی صحیح است و آن را باید به نیّت امر نفسی خود وضو بیاورد.

بر اساس مبنای امام قدس سره نیز وضوی فوق اگر به نیّت اینکه راجح نفسی و قابل عبادت است بیاورد صحیح است.

اما اگر وضو را بر اساس مبنای محقق بروجردی به داعی امر ذی المقدمه یعنی امری که متعلق به نماز شده است بیاورد وضوی قبل از وقت صحیح نیست زیرا هنوز نماز واجب نشده است تا داعی برای آوردن وضوی مزبور باشد.

یلاحظ علیه: حتی طبق مبنای محقق بروجردی می توان وضوی قبل از وقت را تصحیح کرد زیرا آنی که داعی است علم به امر است نه خود امر زیرا امر به تنهایی داعی نیست بلکه علم به امر است که می تواند داعی باشد.

اما اگر قبل از وقت وضو بگیرد به نیّت اینکه طهارت کسب کرده باشد. (بنیة الکون علی الطهارة) از آنجا که همیشه با وضو بودن مستحب است چنین وضویی صحیح می باشد بنا بر این اگر کسی وضو بگیرد که بتواند قرآن را مسّ کند وضوی او صحیح است. بنا بر این به عنوان اینکه با طهارت بودن خود به تنهایی غایت است وضوی او صحیح است. ما همیشه با این نیّت وضو می گیریم.

 

فرع پنجم: اگر کسی بعد از وقت به نیّت امر نفسی وضو بگیرد اگر کسی مقدمه ی واجب را واجب ندارد وضوی او صحیح است اما اگر کسی مقدمه ی واجب را واجب بداند دیگر وضوی مزبور صحیح نیست زیرا وضو نمی تواند هم مستحب نفسی باشد و هم واجب غیری و حال آنکه موضوع واحد است.

ان قلت: موضوع در اینجا دوتا است و آن اینکه مستحب روی ذات وضو رفته است ولی وجوب روی وضو به عنوان مقدمه رفته است.

قلت: عنوان مقدمیت از باب حیثیت تعلیلیه است نه تقییدیه. حیثیت تعلیلیه یعنی علت برای حکم است ولی تقییدیه یعنی موضوع برای حکم است. مقدمیت علت برای حکم است نه موضوع برای حکم. بنا بر این موضوع یکی می شود و وضو، هم باید وجوب غیری داشته باشد و هم استحباب نفسی. بنا بر این وضوی مزبور که به نیّت امر نفسی گرفته می شود اگر مقدمه ی واجب واجب باشد، باطل خواهد بود.

 

فرع ششم: اذا توضأ بعد الوقت بداعی الامر الغیری

علماء می گویند: این وضو باطل است زیرا امر غیری، امری توصلی است و چنین امری نمی تواند عبادت ساز باشد.

ما این استدلال را رد کردیم و آن اینکه اگر حرکت فرد برای انجام مقدمه حرکتی عبادی باشد حرکت او الهی است نه شیطانی. اگر انسان امر را به سبب امر الهی بیاورد، عمل او عبادت است چه امر الهی نفسی باشد و چه غیری بنا بر این وضوی مزبور صحیح خواهد بود.

 

التقسیم الرابع: تقسیم الواجب الی اصلی و تبعی[3] [4]

محقق خراسانی این بحث را به جای اینکه در این محل بیان کند با چند صفحه تأخیر بعد از ذکر بحث های دیگر ذکر کرده است.

در اینکه میزان در شناسایی واجب اصلی از تبعی چیست دو منهج وجود دارد یکی از محقق خراسانی و دیگری از محقق قمی است.

منهج محقق خراسانی این است که میزان در شناخت این دو واجب از هم عالم ثبوت[5] است نه عالم خطاب و دلالت[6] . (بر خلاف محقق قمی که میزان را عالم خطاب می داند یعنی واجب گاه خطاب مستقل دارد که اصلی است و گاه ندارد که تبعی می باشد.)

محقق خراسانی می فرماید: اگر مولی موضوع و واجبی را مستقلا مورد اراده قرار دهد هرچند واجب مزبور غیری باشد به آن واجب اصلی می گوییم.

اما اگر مستقلا مورد التفات و اراده نباشد واجب مزبور تبعی می شود.

سپس محقق خراسانی می افزاید: واجب نفسی نمی تواند تبعی باشد و حتما باید اصلی باشد زیرا معنا ندارد که چیزی که واجب نفسی است مورد التفات مستقل نباشد. اما واجب اصلی می تواند هم نفسی باشد و هم غیری.

یلاحظ علیه[7] : یا باید گفت هر واجب نفسی اصلی است و یا باید گفت واجب غیری گاه اصلی است و گاه تبعی و این دو با هم جمع نمی شود.

اما اول اینکه بعضی از واجبات نفسی اصلی نیست مثلا مولی در خواب است و فرزند او در حوض افتاده در حال غرق شدن است. عقل عبد به او می گوید که باید بچه را از آب نجات داد زیرا انقاذ ولد مولی از غرق، واجب نفسی است و حال آنکه مولی به آن التفات مستقل ندارد.

اما اگر مراد از اصلی این باشد که چیزی که اراده اش مستقل باشد و اراده ی آن وابسته به اراده ی دیگر نباشد در این صورت واجب غیری نمی تواند اصلی باشد زیرا اراده در تمامی واجبات غیری وابسته به اراده ی غیر است.

 

ان شاء الله در جلسه ی بعد نظریه ی محقق قمی[8] را در واجب اصلی و تبعی ذکر می کنیم.

 


[1] المبسوط في أُصول الفقه، الشيخ جعفر السبحاني، ج1، ص536.
[2] کفاية الاصول، الآخوند الخراساني، ج1، ص111.
[3] کفاية الاصول، الآخوند الخراساني، ج1، ص122.
[4] المبسوط في أُصول الفقه، الشيخ جعفر السبحاني، ج1، ص546.
[5] کفاية الاصول، الآخوند الخراساني، ج1، ص122.
[6] المبسوط في أُصول الفقه، الشيخ جعفر السبحاني، ج1، ص546.
[7] المبسوط في أُصول الفقه، الشيخ جعفر السبحاني، ج1، ص547.
[8] المبسوط في أُصول الفقه، الشيخ جعفر السبحاني، ج1، ص548.