درس خارج اصول آیت الله سبحانی

95/02/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حل مشکل در طهارات ثلاث

در جلسه ی گذشته یک اشکال[1] [2] را مطرح کردیم و امروز به اشکال دوم می پردازیم این اشکال به ظاهر یک اشکال است ولی در باطن سه اشکال است. این اشکال ها در کفایه روشن نیست.

اشکال اول در کفایه چنین است: اتفقوا علی ان امتثال الامر التوصلی لا یتوقف علی قصد امره مع انهم یقولون بلزوم قصد الامر فی الطهارات الثلاث

یعنی از یک طرف در امتثال امر توصلی لازم نیست قصد الامر را نیّت کرد مثلا برای آب کشیدن لباس قصد امر لازم نیست ولی از طرف دیگر می گویند که در طهارات ثلاث باید قصد امر کرد. این نوعی تناقض است.

اشکال دوم: الامر المتعلق بالطهارات الثلاث امر غیری لا یصحّح عبادیّتها

یعنی فرض کنیم که قصد امر غیری کردیم ولی امر غیری امر توصلی است و امر توصلی نمی تواند عبادت ساز باشد.

اشکال سوم: عبادیة الطهارات الثلاث یتوقف علی الامر بها مع ان الامر یتوقف علی عبادیة الطهارات الثلاث.

یعنی امر در طهارات ثلاث روی عبادیت رفته است چون طهارات ثلاث بما هی عبادة مقدمه هستند یعنی قبلا باید عبادت باشد تا امر به آن تعلق بگیرد این در حالی است که عبادیت آنها متوقف بر امر می باشد.

برای این سه اشکال شش جواب گفته شده است و هر جواب باید هر سه اشکال را حل کند:

الجواب الاول: امام قدس سره می فرماید: عبادیت شیء ارتباطی به امر آن ندارد و باید شیء خودش ذاتا لیاقت پرستش و عبادیت را داشته باشد و الا نمی توان آن را عبادت کرد. طهارات ثلاث از این قبیل است و عبادیت آنها مربوط به صلاحیت ذاتی عبادت در آنها است.

با این بیان، اولا قصد امر در آن لازم نیست و همین که کسی طهارات ثلاث را برای محبوبیت و صلاحیت ذاتی آن بیاورد کافی است. بر این اساس، مسلمان ها که وضو می گیرند نوعا به امر غیری آن توجه ندارند.

ثانیا: امر غیری هرچند عبادت ساز نیست ولی عبادت این طهارات همان لیاقت ذاتی آنها است.

ثالثا: عبادیت طهارات ثلاث متوقف بر امر نیست و آنها بالذات عبادت هستند و قبل از اینکه خداوند امر کند آنها ذاتا لیاقت عبادت بودن را دارا هستند.

الجواب الثانی: محقق خراسانی می فرماید: طهارات ثلاث دو امر دارد یک امر غیری دارد و یک امر نفسی یعنی بالذات مستحب هستند و مشکلی نیست که یک شیء هم ذاتا مستحب باشد و هم مقدمه برای عبادت دیگری باشد.

با این بیان، اولا: قصد امر غیری در آنها لازم نیست زیرا خودش امر نفسی دارد.

ثانیا: امر غیری هرچند عبادت ساز نیست ولی عبادت در آنها به امر نفسی است.

ثالثا: طهارات ثلاث بما هو عبادة مقدمه اند ولی عبادت بودن خود آنها به امر نفسی است نه به امر غیری. امام قدس سره ابتدا به این نظریه علاقه مند بود.

یلاحظ علیه: امر نفسی مورد غفلت است و اگر عبادیت آن به سبب امر نفسی است مردم نسبت به آن غافل هستند.

ثم ان المحقق النائینی اورد[3] علی المحقق الخراسانی اشکالات:

اولا: این کلام در تیمّم صحیح نیست. وضو و غسل می تواند مستحب نفسی باشد ولی در تیمّم نمی توان چنین چیزی گفت.

ثانیا: لازم می آید که یک شیء هم واجب غیری باشد و هم مستحب نفسی

ثالثا: مردم از این امر نفسی غافل هستند.

نقول: این اشکالات قابل دفع است زیرا تیمّم می تواند مستحب نفسی باشد ولی بر اساس قول به اینکه تیمّم رافع حدث است نه فقط مبیح صلاة. زیرا در تیمّم دو قول است گاه می گویند که فقط مبیح صلاة است ولی گاه می گویند به طور موقت مادامی که انسان به آب دسترسی ندارد رافع حدث نیز هست. بنا بر این طبق این قول می تواند مستحب نفسی باشد.

همچنین اشکال ندارد که یک شیء هم مستحب باشد و هم واجب زیرا می تواند این به سبب دو عنوان باشد یعنی بالذات مستحب باشد ولی بما انه مقدمة، واجب غیری باشد.

اشکال سوم ایشان خوب است.

الجواب الثالث[4] : محقق نائینی می فرماید: قید در طهارات ثلاث خارج است و تقید داخل می باشد. نماز مقید به طهارات ثلاث است و تقید به طهور جزء نماز است و داخل در نماز می باشد. ولی ذات وضو و غسل و تیمّم خارج است. بنا بر این مانعی ندارد که ما طهارات ثلاث را بالامر النفسی المتعلق بالصلاة مع الطهور. یعنی آیه ی ﴿أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ‌ الشَّمْسِ إِلى‌ غَسَقِ اللَّيْلِ[5] که نماز را واجب می کند موجب وجوب طهارات ثلاث نیز می شود زیرا مراد از صلاة، نماز با طهور است. بنا بر این بر خلاف محقق خراسانی که آنها را نفسی استحبابی می داند محقق نائینی آنها را نفسی وجوبی می داند.

یلاحظ علیه: طهارات ثلاث قید هستند و آنی که داخل نماز است تقید است. ما نمی خواهیم تقید را بیاوریم بلکه می خواهیم قید را بیاوریم. بنا بر این وقتی می خواهیم غسلات و مسحتان را بیاوریم در حال آوردن قید هستیم و حال آنکه امر به نماز موجب امر به قید نیست بلکه موجب امر به تحصیل تقید می باشد.

الجواب الرابع[6] : همین که انسان مقدمات را به نیّت امر نفسی می آورد همین نیّت به این طهارات ثلاث رنگ عبادت می بخشد. یعنی همین که انسان به سراغ آب می رود تا وضو بگیرد و نماز بخواند این موجب عبادت بخشیدن به وضو می شود. این به سبب این است که این حرکت، حرکتی الهی است و این موجب عبادت شدن آن می شود.

یلاحظ علیه: آیا مقصود ایشان این است که امر به صلاة امر به وضو است اگر چنین باشد کلام ایشان صحیح نیست زیرا هیچ امری از متعلق خود جدا نمی شود تا به چیز دیگری متعلق گردد.

اگر مراد ایشان این است که واجب غیری در مسیر واجب نفسی است ما هم قبول داریم ولی مجرد در مسیر بودن موجب عبادت نمی شود. مثلا آب کشیدن جامع برای نماز موجب نمی شود که آب کشیدن عبادت باشد.

 

ان شاء الله در جلسه ی بعد به سراغ چند مسأله ی فقهی برای تطبیق[7] با درس امروز می رویم.

 


[1] المبسوط في أُصول الفقه، الشيخ جعفر السبحاني، ج1، ص536.
[2] کفاية الاصول، الآخوند الخراساني، ج1، ص111.
[3] المبسوط في أُصول الفقه، الشيخ جعفر السبحاني، ج1، ص539.
[4] المبسوط في أُصول الفقه، الشيخ جعفر السبحاني، ج1، ص540.
[5] اسراء/سوره17، آیه78.
[6] المبسوط في أُصول الفقه، الشيخ جعفر السبحاني، ج1، ص541.
[7] المبسوط في أُصول الفقه، الشيخ جعفر السبحاني، ج1، ص542.