درس خارج اصول آیت الله سبحانی

95/02/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ثواب و عقاب

بحث امروز[1] [2] بحثی است کلامی نه اصولی. این مسأله مفصلا در کتاب کشف المراد علامه حلی در مبحث معاد مطرح شده است.

بحث در این است که آیا واجب غیری نیز ثواب دارد یا نه. آیا کسی که گام بر می دارد و به جبهه می رود آیا ثواب می برد یا کسی که آب تهیه می کند تا وضو بگیرد آیا تهیه ی آب برای او ثواب دارد؟

حل این مسأله بستگی به دانستن ملاک ثواب و عقاب دارد. سه مکتب در این مورد وجود دارد:

مکتب تجسم اعمال[3] : ثواب و عقاب مجسم شدن اعمال دنیوی ماست. این بحث در کلام و فلسفه به شکل مفصل مطرح است. کسانی که قائل هستند ثواب و عقاب از قبیل تجسم اعمال می باشد سه نوع نظر دارند:

نظر اول این است که اعمال ما در این جهان دو نوع تجلی دارد گاه با لباس دنیوی تجلی می کند که همان مثلا نماز است. ولی همین نماز در آخرت لباس دیگر دارد که نور است. در برزخ هم به شکل سومی تجلی می کند. بنا بر این ثواب و عقاب بجز اعمال ما چیز دیگری نیست ولی این اعمال به حسب محیط ظهور و بروز خاص خود دارد. گناه نیز همین گونه است. مثلا غیبت در این جهان لباسش به حرکت زبان و هتک حرمت کردن است ولی در برزخ به نوعی و در آخرت به نوع دیگر بروز می کند. کسانی که اهل معرفت هستند می گویند کسانی که غیبت می کنند بوی بدی از دهان آنها متصاعد می شود. بنا بر این جهنم و بهشت همین اعمال دنیوی ماست که به گونه ای دیگر تجلی می کند.

شاهد بر این مسأله آیه ی کنز است: ﴿يَوْمَ يُحْمى‌ عَلَيْها في‌ نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى‌ بِها (با ذهب و فضه) جِباهُهُمْ‌ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما كَنَزْتُمْ (این همان چیزی است که ذخیره کرده بودید) لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ[4]

یا اینکه خداوند می فرماید: ﴿وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً[5] یعنی نماز و روزه در آن روز حاضر می شود.

یا اینکه می فرماید: ﴿يَوْمَ تَجِدُ كُلُ‌ نَفْسٍ‌ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ[6]

نظر دوم[7] در تجسم اعمال این است که در این دنیا می کاریم و در آخرت ثمره را می چشینیم. اعمال ما در این جهان به منزله ی درخت است که میوه ی آن را در آخرت می چینیم و در واقع الدنیا مزرعة الآخرة است و یا اینکه امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید: الْعَمَلَ‌ الصَّالِحَ‌ حَرْثُ‌ الْآخِرَةِ یعنی عمل صالح کشتزار آخرت است.

نظر دوم کسی که در این دنیا خداوند را عبادت می کند نفسش پاک است و در روز قیامت مطابق نفسش بهشت را می سازد و همچنین است در مورد گنهکاران.

این سه رأی مربوط به تجسم اعمال است.

البته ما منکر این آراء نیستیم ولی قائلیم که هرچند ممکن است همه صحیح باشد ولی وراء اینها بهشت و دوزخی داریم که از اینها فراتر می باشد. بنا بر این ما قائل به انحصار نیستیم.

 

القول الثانی[8] : غالب متکلمین معتقد هستند که ثواب و عقاب و بهشت و جهنم از مجعولات خداوند است و اموری قراردادی می باشد و به همین دلیل خداوند در قرآن می فرماید: ﴿مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزى‌ إِلاَّ مِثْلَها وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ[9]

ما بر خداوند متعال حقی نداریم و هرچه می دهد جنبه ی تفضلی دارد نه استحقاقی البته خداوند اگر وعده کرد خلف وعده نمی کند هرچند در مورد وعید می تواند خلاف آن عمل کند زیرا این از باب کرامت و بزرگواری است. متکلمین و متشرعه غالبا این قول را قبول دارند.

 

القول الثالث[10] : مسأله ی جنبه ی استحقاقی دارد نه تفضل قائلین به این قول قرارداد را منکر نیستند ولی قائل به استحقاق می باشند. این طائفه برای خود دو دلیل اقامه می کنند:

دلیل اول: العمل الصالح مشقة[11] یعنی عمل صالح مانند روزه گرفتن حاوی سختی است و کل عمل مشقة بلا عوض ظلم.

یلاحظ علیه: بنده اینکه متحمل مشقت تکلیف می شود آیا از جیب خود مصرف می کند یا هر چه مصرف می کند و انجام می دهد از طرف خداوند است؟ بنده که خودش منهای خداوند چیزی ندارد تا این صغری و کبری را بچیند. کما اینکه خداوند می فرماید: ﴿وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ‌ اللَّهِ‌[12]

مضافا بر اینکه صغری را قبول نداریم که هر تکلیفی موجب مشقت باشد زیرا خداوند وعده داده است که در مقابل عمل سخت بهشت را می دهد بنا بر این ظاهر آن مشقت است ولی باطن آن روح و ریحان می باشد.

دلیل دوم: در قرآن کلمه ی (اجر) کرارا استعمال شده است کما اینکه خداوند می فرماید: ﴿إِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ‌ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ[13] و اجر در جایی استعمال می شود که سخن در استحقاق باشد. مانند اجرت کارگر که به او پرداخت می شود.

یلاحظ علیه: صاحب این دلیل با منطق قرآن آشنا نیست. خداوند در این موارد از طریق لطف و ملاطفت با بندگانش سخن می گوید کما اینکه می فرماید: ﴿مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَريم‌[14]

بنا بر این کلمه ی (اجر) برای ترغیب و تشویق بندگان است و هیچ دلیل بر استحقاق نیست.

 

حال واجب غیری را باید بر این سه مکتب عرضه کنیم تا بدانیم آیا ثواب بر آن می دهند یا نه:

اما بر اساس مکتب اول که تجسم اعمال است نمی توان اظهار نظر کرد زیرا ما از غیب خبر نداریم و نمی دانیم آیا فقط واجب نفسی موجب دوزخ و بهشت می شود یا اینکه از واجب غیری هم این کار بر می آید. زیرا حد و حدود تجسم اعمال بر ما مشخص نیست این نکته نه از آیات و روایات بر می آید و نه اهل معرفت آن را درک کرده اند تا برای ما توضیح دهند.

اما بر اساس مکتب تفضل می گوییم: در بحث تفضل بر خلاف مکتب سابق، عقل مدخلیت ندارد و باید به قرآن و حدیث مراجعه کنیم که آیا در مورد واجبات غیریه ثوابی مطرح شده است یا نه.

خداوند می فرماید: ﴿ذلِكَ بِأَنَّهُمْ لا يُصيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ في‌ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغيظُ الْكُفَّارَ وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ[15]

در احادیث در مورد اعمال غیری نیز ثواب معین شده است مثلا برای کسانی که به مسجد می روند برای هر قدمی که بر می دارند ثوابی معین شده است. همچنین است در مورد مشایعت میّت و امثال دیگر.

ما این قول را قبول داریم. ما کشف المراد را به چاپ رساندیم و در پاورقی هایی که بر آن داریم این مسأله را توضیح داده ایم.

اما بر اساس مکتب استحقاق چهار قول وجود دارد:

القول الاول: قول المحقق الخراسانی و السید الاستاد: واجبات غیری ثواب ندارد. [16] زیرا بر اساس قول امام قدس سره مقدمه محبوبیت ندارد بنا بر این ثوابی بر آن بار نیست.

القول الثانی: قول المحقق القمی[17] : ثواب دارد ولی به شرط اینکه واجب غیری، واجب اصلی باشد نه تبعی. واجب اصلی واجبی است که خطاب مستقل داشته باشد. مانند وضو.

القول الثالث: شیخ انصاری قائل است که واجب غیری اگر هدف از آن انجام واجب نفسی باشد ثواب دارد. مثلا راه رفتن برای جهاد ثواب دارد. و الا هر مقدمه ای ثواب ندارد.

القول الرابع: واجب غیری ثواب دارد به شرط اینکه اولا واجب نفسی قصد شود و ثانیا به ذی المقدمه هم برسند و آن را انجام دهند و الا اگر در وسط پشیمان شوند فایده ای ندارد.

 

بحث اخلاقی:

یک روایت از امام باقر علیه السلام است که به جابر می فرماید: ای جابر اگر عملی را انجام داده ای ببین آیا مورد رضایت خداوند بوده است یا نه. اگر مورد رضایت خداوند بود خوش به حالت و لو مردم پشت سر آن بد بگویند. اما اگر عکس باشد یعنی بر خلاف رضای خداوند باشد ولی مردم آن را خوب بدانند باید دقت کنی که آن مسیر، خطرناک می باشد.

بر اساس این روایت انسان باید در تمامی حالات زندگی خداوند را در نظر بگیرد. البته این به آن معنا نیست که به افکار عمومی توجه نکنیم. اگر عملی مباح باشد ولی در نظر مردم خوش آیند نباشد نباید آن را انجام داد.

امام حسین علیه السلام در خطبه ای که در مکه خواندند فرمودند: رضاء الله رضائنا اهل البیت و ما به دنبال رضای خداوند هستیم.

 


[1] کفاية الاصول، الآخوند الخراساني، ج1، ص110.
[2] المبسوط في أُصول الفقه، الشيخ جعفر السبحاني، ج1، ص522.
[3] المبسوط في أُصول الفقه، الشيخ جعفر السبحاني، ج1، ص523.
[4] توبه/سوره9، آیه34.
[5] کهف/سوره18، آیه49.
[6] آل عمران/سوره3، آیه30.
[7] المبسوط في أُصول الفقه، الشيخ جعفر السبحاني، ج1، ص524.
[8] المبسوط في أُصول الفقه، الشيخ جعفر السبحاني، ج1، ص525.
[9] انعام/سوره6، آیه160.
[10] المبسوط في أُصول الفقه، الشيخ جعفر السبحاني، ج1، ص526.
[11] المبسوط في أُصول الفقه، الشيخ جعفر السبحاني، ج1، ص527.
[12] نحل/سوره16، آیه53.
[13] توبه/سوره9، آیه130.
[14] حدید/سوره57، آیه11.
[15] توبه/سوره9، آیه120.
[16] المبسوط في أُصول الفقه، الشيخ جعفر السبحاني، ج1، ص530.
[17] المبسوط في أُصول الفقه، الشيخ جعفر السبحاني، ج1، ص531.