درس خارج اصول آیت الله سبحانی

93/02/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اقل و اکثر ارتباطی [1] [2] [3]

بحث در اقل و اکثر ارتباطی است. اخباری ها قائل به احتیاطند و می گویند باید اکثر را اتیان کرد زیرا امر اکثر دائر بین این است که مستحب باشد یا واجب و در این مورد باید احتیاط کرد یا یقین به برائت ذمه حاصل شود.

اصولی ها قائل به برائت اند؛ البته بعضی قائل به برائت عقلی و شرعی اند و بعضی فقط قائل به برائت شرعی می باشند.

در جلسه ی قبل ادله ی کسانی که قائل به برائت عقلی بودند را شروع کردیم و بیان شیخ انصاری[4] [5] و بیان آیت الله بروجردی[6] را مطرح کردیم. آیت الله بروجردی می فرمود: که مولی که به مرکب امر می کند، از انبساط امر بر مرکب، یک سری اوامر ضمنیه متولد می شود. امر به مرکب از الله اکبر تا سلام نماز را شامل می شود ولی در عین حال، این امر کلی موجب می شود که تک تک اجزاء دارای امر شوند. ترک امر به مرکب[7] در ضمن اوامر معلوم (یعنی منهای اکثر) قطعا موجب عقاب است اما ترک امر به مرکب در ضمن اوامری که مشکوک التکلیف است مشمول برائت عقلی و شرعی می شود. (برائت عقلی همان رفع عقاب بلا بیان و برائت شرعی همان رفع عن امتی می باشد.)

یلاحظ علیه:

اولا: کسی که اجزاء نماز را می آورد آن را به نیّت امر ضمنی نمی آورد بلکه به نیّت امری[8] که متعلق به کل است می آورد. مثلا کسی که هنگام نماز ظهر، تکبیرة الاحرام را می گوید، آن را به نیّت امر به نماز ظهر می آورد و اوامر ضمنیه مورد توجه نیست تا محرک باشد و در نتیجه بگوییم: نُه امر ضمنی مع البیان است و یک امر ضمنی بلا بیان در نتیجه در آن یک امر برائت جاری می کنیم.

ثانیا: جمع بین این دو نوع امر کار مشکلی است زیرا از ایشان می پرسیم که آیا اوامر ضمنیه، اوامر حقیقی اند یا وهمی. اگر اوامر حقیقی باشد جمع بین ضدین[9] است زیرا از این باب که این اوامر ضمنی است باید توجه ما به متعلق آلی باشد نه استقلالی ولی از این جهت که امر آنها حقیقی است توجه ما به متعلق باید استقلالی باشد نه آلی.

اگر هم این اوامر وهمیه باشد می گوییم: چنین امری سبب انحلال علم اجمالی نمی شود.

 

البیان الثالث للامام قدس سره[10] : بیان ایشان از نوآوری هایی است که ایشان در علم اصول داشته است. ایشان برائت عقلی را در شش مقدمه بیان کرده است و ما آن بیان ها را در پنج مقدمه خلاصه می کنیم:

المقدمة الاولی[11] : المرکب علی اقسام ثلاثة: مرکب حقیقی، مرکب صناعی و مرکب اعتباری

    1. مرکب گاه حقیقی است مثلا آب مرکب از اکسیژن و هیدروژن است. ملاک در این نوع مرکب این است که اجزاء، فعلیت خود را از دست می دهند و چیز جدیدی می شوند. همچنین است مانند سکنجین که در آن، شیره و سرکه فعلیت خود را از دست داده اند.

    2. مرکب گاه صناعی است مانند ماشین و خانه که فعلیت اجزاء محفوظ است و در کنار هم قرار گرفته اند فقط در مقام لحاظ فعلیت آنها ملحوظ نیست و فقط کل به حساب می آید. همچنین است فرش که اجزاء و نخ ها همه فعلیت خود را حفظ کرده اند ولی فقط صورت مرکب به لحاظ می آید نه اجزاء.

    3. و گاه مرکب، اعتباری است مانند یک لشکر که در آن هر سربازی جداگانه فعلیت دارد ولی اعتبار می کنیم که فلان تعداد از آنها در قابل لشکر و یا گردان لحاظ شوند.

المقدمة الثانیة[12] [13] : وحدت اراده تابع وحدت مراد است؛ اگر مراد یکی باشد اراده هم یکی است ولی اگر مراد دو تا باشد اراده هم دو تاست. بر این اساس حکم امر نیز فهمیده می شود که اگر مأمور به یکی باشد امر هم یکی است ولی اگر مأمور به در عالم لحاظ دو تا باشد امر نیز دو تا است. مأمور به در نماز یک امر بیشتر نیست زیرا در مرکب صناعی و ترکیبی، اجزاء را لحاظ نمی کنند بنا بر این نماز نباید یک امر بیشتر داشته باشد. (ایشان با این مقدمه کلام شیخ انصاری و محقق بروجردی را رد می کند)

المقدمة الثالثة[14] : این مقدمه بسیار مهم است و کلام امام قدس سره با این مقدمه ثابت می شود. گاهی از اوقات در محصّل شک داریم و گاه در اقل و اکثر شک داریم. همه قائلند که در شک در محصّل باید احتیاط کرد ولی در اقل و اکثر اختلاف است.

فرق این دو در این است که مأمور به در شک در محصّل امری است بسیط ولی محصِّل و علت آن مرکب است مانند وضو که مأمور به امری است بسیط به نام طهارت نفسانیه ولی آنی که آن را تحصیل می کند مرکب است که همان غسلات و مسحات می باشد. در این شق، اگر شک کنیم آیا در وضو، مضمضه نیز واجب است یا نه باید آن را بیاوریم زیرا ذمه ی ما به امر بسیط که طهارت است مشغول شده است از این رو در هر چه شک می کنیم باید آن را اتیان کنیم تا یقین کنیم امر مولی به امر بسیط حاصل شده است.

ولی در اقل و اکثر، مرکب عین اجزاء است تفاوت در آنها فقط در اسم است یعنی اگر اجزاء را در لباس وحدت ملاحظه کنیم به آن مرکب می گویند و اگر در لباس کثرت در نظر بگیریم به آن اجزاء می گویند. به همین جهت است که کمتر کسی در شک در اقل و اکثر قائل به لزوم احتیاط شده است.

به همین دلیل کسی که ده نفر را به مهمانی دعوت کرده است ده غذا سفارش می دهد نه ده تا برای تک تک آن ده نفر و یک غذا برای مجموع ده نفر. از این رو ما معتقدیم که هیئت اجتماعیه، شیء ثالثی نیست[15] بلکه همان اجزاء است.

المقدمة الرابعة[16] : اگر اجزاء را اتیان می کنیم به نیّت امر به مرکب می آوریم نه به نیّت امری که به جزء تعلق گرفته است. مثلا اگر مولی به عبدش بگوید که برایش خانه بسازد، عبد هنگام کلنگ زدن به امر کل توجه دارد که ساختن خانه است. بله گاه، امتثال فوری است مانند آوردن آب و گاه تدریجی است مانند ساختن خانه.

 

ان شاء الله مقدمه ی پنجم و نتیجه گیری را در جلسه ی بعد ادامه می دهیم.

 


[1] المبسوط في أُصول الفقه، شيخ جعفر سبحانی، ج3، ص592.
[2] کفاية الاصول، آخوند خراساني، ج1، ص363.
[3] فرائد الأصول، شيخ مرتضى انصاری، ج2، ص315.
[4] فرائد الأصول، شيخ مرتضى انصاری، ج2، ص317.
[5] المبسوط في أُصول الفقه، شيخ جعفر سبحانی، ج3، ص594.
[6] المبسوط في أُصول الفقه، شيخ جعفر سبحانی، ج3، ص595.
[7] المبسوط في أُصول الفقه، شيخ جعفر سبحانی، ج3، ص595.
[8] المبسوط في أُصول الفقه، شيخ جعفر سبحانی، ج3، ص596.
[9] المبسوط في أُصول الفقه، شيخ جعفر سبحانی، ج3، ص596.
[10] المبسوط في أُصول الفقه، شيخ جعفر سبحانی، ج3، ص596.
[11] المبسوط في أُصول الفقه، شيخ جعفر سبحانی، ج3، ص597.
[12] المبسوط في أُصول الفقه، شيخ جعفر سبحانی، ج3، ص598.
[13] المبسوط في أُصول الفقه، شيخ جعفر سبحانی، ج3، ص598.
[14] المبسوط في أُصول الفقه، شيخ جعفر سبحانی، ج3، ص598.
[15] المبسوط في أُصول الفقه، شيخ جعفر سبحانی، ج3، ص599.
[16] المبسوط في أُصول الفقه، شيخ جعفر سبحانی، ج3، ص600.