درس خارج اصول آیت الله سبحانی

92/10/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استدلال به آیه‌ی نفر بر حجیّت خبر واحد

بر حجیّت خبر واحد به آیاتی استدلال شده است. آیه ی اول، آیه ی نبأ بود که آن را بحث کردیم و اشکالاتی که بر آن بار شده بود را بررسی کردیم. اکنون به سراغ آیه ی (نفر) می رویم:

﴿وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ[1]

در این آیه باید در سه محور بحث کنیم:

محور اول: باید آیه را تفسیر کنیم.

محور دوم: به سراغ استدلال به این آیه بر حجیّت خبر واحد می رویم.

محور سوم: اشکالاتی که به استدلال به این آیه شده است را بررسی می کنیم.

ابتدا باید این آیه را تفسیر کنیم، بعد به سراغ و در مرحله ی سوم اشکالاتی که به استدلال به این آیه شده است را بررسی کنیم.

قبل از تفسیر آیه مقدمه ای را بیان مکی کنیم و آن اینکه ما قبل و ما بعد از آیه، مربوط به جهاد است در آیه ی قبل می خوانیم:

﴿وَ لا يُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً وَ لا يَقْطَعُونَ وادِياً إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ[2]

یعنی هیچ مبلغی به مقدار کم یا زیاد هزینه نمی کنند، قدمی را بر نمی دارند و وادی ای را طی نمی کنند مگر اینکه خداوند بالاترین اجر را به آنها می دهد.

در آیه ی بعد می خوانیم:

﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَ لْيَجِدُوا فيكُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقينَ[3]
به هر حال آیه ی فوق در وسط دو آیه ی جهاد واقع شده است.

اذا علمت هذه المقدمة فنقول:

در تفسیر این آیه چهار قول و چهار احتمال وجود دارد:

التفسیر الاول: این خطاب مربوط به اهل مدینه و حومه ی مدینه است (منطقه هایی که در چند کیلومتری مدینه واقع شده است.) و ناظر به کسانی است که به جهاد می روند. در جهاد هم مسأله ی تفقه وجود دارد و هم کسانی که نافرند و کوچ می کنند، خودشان ناذر هستند و هم خود ایشان بر می گردند. بنا بر این نافر که به جهاد می رود هر سه وظیفه که عبارت از تفقه، انذار و رجوع از جهاد به مدینه را به عهده دارد. از این رو معنای آیه چنین می شود: همه ی مؤمنین نمی توانند به جهاد روند بلکه از هر فرقه گروهی باید به جهاد روند، در جبهه، تفقه کنند به این گونه که ببینند خداوند چگونه مؤمنین را کمک می کند و کافران را شکست می دهد، بعد که آیات خدا را دیدند به مدینه و حومه ی مدینه بر گردند و به کافرهایی که در مدینه هستند و هنوز مسلمان نشده اند این آیات را حاوی حقانیت اسلام است بیان کنند و آنها را انذار کنند.

بنا بر این هر سه کار، مربوط به نافرین است نه قاعدین که در مدینه باقی مانده اند. این احتمال در مجمع البیان ذکر شده است.

این قول، دو نکته ی قوت دارد،

اول اینکه سیاق آیات در این قول محفوظ مانده است زیرا هر سه آیه مربوط به جهاد است.

دوم اینکه ضمائر سه گانه در ﴿لِيَتَفَقَّهُوا، ﴿لِيُنْذِرُوا و ﴿رَجَعُوا به یک نفر که نافرین است بر می گردد.

با این حال سه نقطه ی ضعف دارد:

اول اینکه تفقه به معنای قوت ایمان نیست بلکه به معنای معارف و فهم احکام دین است. این کارها در جبهه میسر نیست. بنا بر این هرچند ایمان انسان در جبهه قوی تر می شود ولی این ارتباطی به تفقه ندارد.

دوم اینکه این گونه نبوده است که همواره مسلمانان در جبهه پیروز شوند کما اینکه در جنگ احد و حنین، دشمنان غلبه پیدا کردند. بنا بر این اگر مراد، دیدن آیات خداوند بر پیروزی مسلمانان مراد باشد این آیه در همه جا نبوده است.

سوم اینکه اینکه می گویید: بر گردند و قاعدین را انذار کنند، قاعدین یا مؤمن هستند و یا از آنها اعلم می باشند زیرا نافرین مشغول جهاد بودند ولی قاعدین در محضر رسول خدا (ص) معارف دینی را فرا گرفتند.

اگر هم مراد این باشد که آنها بر گردند و کافرین را انذار کنند، این هم صحیح نیست زیرا این آیه در سال نهم هجری یعنی یک سال قبل از وفات رسول خدا (ص) نازل شده است و در آن سال در مدینه و اطراف مدینه کافری وجود نداشته است.

 

التفسیر الثانی: خطاب در این تفسیر به اهل مدینه است. مطابق این قول دو امر بر دوش قاعدین است و یک امر بر عهده ی نافرین. ایشان آیه را چنین معنا می کنند: ﴿وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ (طائفه ای قاعدین) لِيَتَفَقَّهُوا (این گروه از قاعدین) فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا (قاعدین) قَوْمَهُمْ (نافرین را) إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾ یعنی همه نمی توانند به جهاد بروند، جمعی باید بمانند و در محضر رسول خدا (ص) درس بخوانند تا وقتی کسانی که به جهاد رفتند بر گشتند از آنها درس ها را تحویل بگیرند.

یلاحظ علیه: ظاهر این است که ضمائر باید به یک جا بر گردد ولی قائل به این قول بین ضمائر تفکیک کرد. بله، قائل به این قول سیاق آیات را حفظ کرده است و آن اینکه این آیه در مورد جهاد است.

 

التفسیر الثالث: خطاب در این آیه به اهل مدینه نیست بلکه مکه و کل جهان اسلام در آن روز را شامل می شود و آن اینکه محضر رسول خدا (ص) دانشگاهی است که همه نمی توانستند به از آن استفاده کنند. آیه ی فوق می گوید حال که همه نمی توانند محضر رسول خدا (ص) مشرف شوند، جمعی باید به محضر او بروند و درس بخوانند و بعد به سوی قوم خود بر گردند و آنها را انذار کنند.

تنها اشکالی که به این تفسیر بار است از بین رفتن سیاق آیات است زیرا با این تفسیر، آیه ی نفر مربوط به جهاد نمی باشد. ولی با این حال، با روایات مطابقت دارد به عنوان نمونه از امام رضا علیه السلام از آثار حج سؤال می کنند و حضرت می فرماید: حاجی که به حج می رود خدمت ائمه می رسد و مسائل را می پرسد و بعد که به شهر خود رفت، اقوام خود را با خبر می کند و بعد ایشان به آیه ی فوق استدلال کردند:

الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا ع فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ قَالَ إِنَّمَا أُمِرُوا بِالْحَجِّ لِعِلَّةِ الْوِفَادَةِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ... مَعَ مَا فِيهِ مِنَ التَّفَقُّهِ وَ نَقْلِ أَخْبَارِ الْأَئِمَّةِ ع إِلَى كُلِّ صُقْعٍ وَ نَاحِيَةٍ كَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ وَ لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ‌.[4]

مشکل از بین رفتن وحدت سیاق هم چیز مهمی نیست زیرا بعضی از آیات دو بار بر رسول خدا (ص) نازل شده است. از جمله سوره ی حمد و سوره ی انشراح. سوره ی انشراح مکی است ولی در دوران بیماری رسول خدا (ص) در مدینه نیز نازل شد. در آن زمان رسول خدا (ص) نگران امت بود که جبرئیل دوباره آن را نازل کرد و در آن سوره می خوانیم که خداوند او را راضی خواهد کرد.

بنا بر این آیه ی فوق هرچند باید مربوط به جهاد باشد ولی ممکن است که یک بار دیگر همین آیه مستقلا بر رسول خدا (ص) نازل شده باشد و ارتباطی به جهاد نداشته باشد.

ان شاء الله در جلسه ی بعد به تفسیر چهارم که مربوط به علامه طباطبایی است اشاره می کنیم.

 


[1] توبه/سوره9، آیه122.
[2] توبه/سوره9، آیه121.
[3] توبه/سوره9، آیه123.
[4] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج11، ص13، ابواب وجوب الحج، باب1، حدیث14121، حدیث15، ط آل البیت.