درس خارج اصول آیت الله سبحانی

92/09/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اجماع در نظر اهل سنت [1]

بحث در حجیّت اجماع محصّل است. بعد به سراغ اجماع منقول به خبر واحد می رویم.

همه ی مسلمانان بجز اخباریون اجماع را حجّت می دانند با این حال در وجه حجیّت اجماع اختلاف دارند.

ابتدا به سراغ نظر اهل سنت می رویم. باید توجه داشت که اجماع در نظر اهل سنت موضوعیت دارد نه طریقیت به این معنا که اگر علمای یک عصر بر موردی اجماع کردند این امر موجب می شود که مجمع علیه حکم خداوند باشد حتی اگر خداوند آن حکم را نفرمود باشد. از این رو اجماع در نظر اهل سنت در عرض کتاب و سنت است. با این حال اجماع در نظر ما جنبه ی طریقی دارد و به نظر ما اجماع در طول کتاب و سنت می باشد.

توضیح ذلک: اهل سنت می گویند: اجماع مربوط به منطقة الفراغ [2] است یعنی مربوط به جایی است که کتاب و سنت حکمی نداشته باشد. با این حال، اجماع باید مدرکی مانند قیاس، استحسان و مانند آن داشته باشد. اگر مدرکی ظنی مانند آنچه شمردیم وجود داشته باشد و اهل سنت بر آن اساس اجماع کنند، رتبه ی اجماع بالا می رود [3] و حکم مجمع علیه قطعی می شود.

دلیل اهل سنت:

استدلال به کتاب: [4]

آیه ی اول: شافعی می گوید: من چند بار قرآن را خواندم تا دلیلی بر حجیّت اجماع پیدا کنم و به این آیه رسیدم: ﴿وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى‌ وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبيلِ الْمُؤْمِنينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلَّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصيراً﴾ [5]

(من) در ﴿و مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ﴾ هم موصول است و هم شرطیه. در آیه ی فوق دو جمله ی شرطیه ذکر شده است که عبارتند از ﴿وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى﴾ و ﴿وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبيلِ الْمُؤْمِنينَ﴾ جزاء هم عبارت است از دو چیز: ﴿نُوَلِّهِ ما تَوَلَّى﴾ و ﴿نُصْلِهِ جَهَنَّمَ﴾

شأن نزول آیه این است که فردی اسلام آورده بود و بعد دزدی کرد. آیه ی فوق نازل شد و او، از مدینه فرار کرد و به مکه رفت و به مشرکین ملحق شد.

آیه ی فوق می فرماید که اگر کسی دشمن رسول خدا باشد بعد از آنکه حق و هدایت برای او روشن شده است و مسیری غیر از مسیر مؤمنین را انتخاب کند ما او را واگذار می کنیم به چیزهایی که (بت هایی که) ولایت آنها را به دوش گرفته است و او را وارد جهنم می کنیم.

استدلال به این است که حکم شرط دوم را از شرط اول متوجه می شویم. از این رو وقتی شرط اول که شقاق با رسول خدا (ص) حرام است بنا بر این شرط دوم یعنی رفتن بر غیر سبیل مؤمنین نیز حرام می باشد.

حال وقتی چیزی حرام شد ضدش واجب می شود بنا بر این حرکت بر طبق سبیل مؤمنین واجب می شود. زیرا دو ضد که شق سومی ندارند اگر یکی حرام باشد ضد دیگریش واجب می شود. بر این اساس اهل سنت می گویند اجماع مسلمین که نوعی حرکت مطابق سبیل مؤمنین است حجّت می باشد و تبعیت از آن واجب [6] می باشد.

یلاحظ علیه: باید دید مراد از غیر سبیل المومنین [7] و سبیل مؤمنین چیست؟ شافعی تصور کرده است که مراد عقائد و احکام است. یعنی آراء و افکار کافر حرام است و آراء و افکار مؤمن صحیح و لازم الاتباع است.

این در حالی است که سبیل مؤمن و کافر چیز دیگری است. کافر دو کار مهم انجام می داد، هم دشمن رسول خدا (ص) بود ﴿یشاقق الرسول﴾ و هم علیه او جنگ می کرد.

مؤمن هم در عوض دو کار می کرد: اولا رسول خدا (ص) را گرامی می داشت و ثانیا: علیه کفار جنگ می کرد و رسول خدا (ص) را یاری می کرد.

بنا بر این آیه ی فوق ارتباطی به عقائد و احکام ندارد.

 

آیه ی دوم: [8] ﴿وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً﴾ (شما امت ممتازی هستی و اوسط القوم به معنای کسی است که از بقیه برتر است.) ﴿لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهيداً﴾ [9]

استدلال به این گونه است که می گویند: خداوند ما را امت ممتاز معرفی می کند. چنین امتی اگر بر مسأله ای اتفاق پیدا کرد باید کلامش حجّت [10] باشد و الا اگر کلامش حجّت نباشد دیگر چه امتیازی برای آن امت می تواند باشد.

یلاحظ علیه: فعل (جَعَلْناكُمْ) به همه ی امت بر نمی گردد بلکه به گروهی از آنها بر می گردد. اگر قرار بود همه را شامل شود لازم می آید که شاهد و مشهود علیه [11] در امت اسلامی یکی باشد زیرا اگر زیرا اگر همه ی امت شاهد باشند دیگر کسی باقی نمی ماند که در میان امت اسلام مشهود علیه باشد.

بنا بر این فقط جمعی از امت اسلامی شاهد هستند که همان ها برتر می باشند و سایرین مشهود علیه می باشند.

در اینجا از امام صادق [12] علیه السلام حدیثی نقل شده است و آن اینکه خداوند چگونه می تواند همه ی امت اسلامی را شاهد قرار دهد و همه ی امت اسلامی شهادت دهند که فلانی نمازگزار است و فلانی بی نماز و حال آنکه در میان امت اسلامی کسانی هستند که شهادت آنها بر یک بسته از سبزی نیز پذیرفته نمی شود. چگونه خداوند آنها را شاهد قرار دهد و بر اساس آن یکی را به بهشت و یکی را به دوزخ ببرد.

بنا بر این بر اساس شیعه، آیه ی فوق ائمه را شامل می شود. اهل سنت هم نمی توانند بگویند که همگان مشمول آیه ی فوق هستند. زیرا اولا شاهد و مشهود یکی می شود و ثانیا بعضی از افراد در امت اسلامی هستند که رذل و فاسق می باشند و امکان ندارد که جزء کسانی باشند که خداوند آنها را برتری داده است.

ان قلت: چرا ظاهر آیه در ابتدای شروع آیه این است که حکم برتری، مخصوص به همه ی امت می باشد ولی در واقع این حکم به نظر شیعه مربوط به معصومین می باشد؟

قلنا: جواب آن در خود قرآن آمده است که گاه حکم مربوط به دو سه نفر است ولی خداوند آن را به همه نسبت می دهد کما اینکه می خوانیم: ﴿وَ إِذْ قالَ مُوسى‌ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَعَلَ فيكُمْ أَنْبِياءَ وَ جَعَلَكُمْ مُلُوكا﴾ [13] این در حالی است که فقط چند نفر از بنی اسرائیل ملک [14] و پادشاه بودند.

جواب دیگر از استدلال اهل سنت به آیه ی فوق این است که مراد از (وسط) برتر نیست بلکه مراد چیزی است که بین غلو و انحطاط باشد یعنی خداوند به مسلمانان می فرماید: شما نه مانند یهود هستید که انبیاء را می کشتند و نه مانند مسیحیت که انبیاء را خدا به حساب آوردند.

 


[1] المبسوط في أُصول الفقه، شيخ جعفر سبحاني، ج3، ص169.
[2] المبسوط في أُصول الفقه، شيخ جعفر سبحاني، ج3، ص170.
[3] المبسوط في أُصول الفقه، شيخ جعفر سبحاني، ج3، ص170.
[4] المبسوط في أُصول الفقه، شيخ جعفر سبحاني، ج3، ص170.
[5] نساء/سوره4، آیه115.
[6] المبسوط في أُصول الفقه، شيخ جعفر سبحاني، ج3، ص171.
[7] المبسوط في أُصول الفقه، شيخ جعفر سبحاني، ج3، ص171.
[8] المبسوط في أُصول الفقه، شيخ جعفر سبحاني، ج3، ص173.
[9] بقره/سوره2، آیه143.
[10] المبسوط في أُصول الفقه، شيخ جعفر سبحاني، ج3، ص173.
[11] المبسوط في أُصول الفقه، شيخ جعفر سبحاني، ج3، ص173.
[12] المبسوط في أُصول الفقه، شيخ جعفر سبحاني، ج3، ص174.
[13] مائده/سوره5، آیه20.
[14] المبسوط في أُصول الفقه، شيخ جعفر سبحاني، ج3، ص174.