درس خارج اصول آیت الله سبحانی

91/02/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:اشکالات وارده بر مقدمه ی موصلة

بحث در اشکالاتی است که بر مقدمه ی موصله وارد شده است. در جلسه ی قبل دو اشکال را بررسی کردیم.

الاشکال الثالث: ما هی مقدمة، لیست بموصلة و ما هی موصلة لیست بمقدمة

افعالی که از انسان سر می زند گاهی تولیدیة است و گاه تسبیبیة.

در افعال تولیدیة بین مقدمة و ذی المقدمة چیز حائل و فاصل نمی باشد. مثلا کسی دستور می دهد که آن کاغذ را بسوزان و فرد هم آن را در آتش می اندازد. در این حال بین القاء که مقدمة است و بین احراق که ذی المقدمة است هیچ فاصله ای وجود ندارد. مستشکل می گوید: در این موارد مقدمة موصلة می باشد و اشکالی بر آن بار نیست و مقدمة به ذی المقدمة متصل است.

اما در افعال تسبیبیة اشکال وارد است. این افعال افعالی هستند که بین مقدمة و ذی المقدمة چیزی به نام اراده ی مکلف فاصله می شود. مثلا فرد وضو می گیرد ولی واضح است که وضو به تنهایی موصل نیست و فرد باید اراده ی نماز خواندن داشته باشد تا وضو موصل شود.

ممکن است گفته شود که مقدمة مرکب است از وضو با اراده ی نماز خواندن به گونه ای که اراده خود جزء مقدمه باشد و وجوب بر آن تعلق بگیرد.

محقق خراسانی در جواب می گوید: این امکان ندارد زیرا چیزی که متعلق وجوب است باید امر اختیاری باشد و حال آنکه اراده جزء امور اختیاری نیست. علت اینکه محقق خراسانی قائل است اراده، امر اختیاری نیست این است که الامر الاختیاری ما صدر عن ارادة از این رو خود اراده نمی تواند امر اختیاری باشد و الا باید خود، یک اراده ی قبلی داشته باشد و این به تسلسل می انجامد.

یلاحظ علیه: مستشکل اشتباه کرده است و تصور کرده است که مقدمه ی موصلة به معنای علت تامه می باشد و حال آنکه چنین نیست. از این رو ما همان شق اول را انتخاب می کنیم و می گوییم: مقدمه ی موصلة همان وضویی است که جدا از اراده ی نماز می باشد. (اگر مقدمه ی موصلة علت تامة بود می بایست همراه مقدمة اراده ی ذی المقدمة هم وجود داشت)

با این بیان می گوییم: مقدمه بر دو قسم است. گاه فرد وارد زمین غصبی می شود و نظرش تفریح و گردش کردن است نه انقاذ غریق. چنین مقدمه ای متعلق وجوب نیست. گاه فرد وارد زمین می شود و ورود او به انقاذ می انجامد. چنین مقدمه ای متعلق وجوب است.

خلاصه اینکه مقدمه ای که در مسیر ذی المقدمة قرار بگیرد موصلة است و همین که فرد به قصد انقاذ وارد زمین شود چون در مسیر ذی المقدمة قرار گرفته، مقدمه اش موصلة می باشد. موصلة بودن به معنای علت تامه نیست تا اشکال فوق وارد شود.

ثانیا: محقق خراسانی فرمود: اراده امر اختیاری نیست و الا اگر اختیاری بود می بایست از اراده ی دیگری سرچشمه می گرفت و این کار به تسلسل می انجامید.

ما می گوییم کبری محل اشکال است به این بیان که اراده خود امری است اختیاری ولی امر اختیاری بر دو قسم است:

گاهی اختیاری است چون از اراده صادر می شود مانند افعال ما؛ فردی که به مسجد می رود فعل اختیاری انجام داده است چون از روی اراده انجام داده است.

قسم دوم افعالی اختیاری هستند از این جهت که از فاعل مختار سر زده است نه از این جهت که مسبوق به اراده می باشد.

کلام محقق خراسانی که می گوید اراده خود غیر اختیاری است بسیار عجیب است زیرا همه چیز با اراده، اختیاری می شود و حال آنکه خود اراده طبق مبنای ایشان غیر اختیاری است.

الاشکال الرابع: استلزامه الدور

اگر مقدمه ی موصلة واجب باشد مستلزم دور است. دور را به دو گونه می توان بیان کرد:

بیان اول از امام قدس سره: اگر مقدمه ی موصلة واجب باشد، ایصال، صفت مقدمة می باشد. این صفت زمانی حاصل می شود که ذی المقدمة اتیان شود. در این حال ذی المقدمة موقوف بر مقدمة است و حال آنکه مقدمة هم در صفت ایصال موقوف بر ذی المقدمة می باشد زیرا تا ذی المقدمة نیاید صفت ایصال حاصل نمی شود.

البته امام قدس سره این دور را قبول ندارد.

یلاحظ علیه: در دور باید بین موقوف و موقوف علیه وحدت باشد. یکی وجودا بر دیگری متوقف است (ذی المقدمة وجودا بر مقدمة موقوف می باشد.) ولی دیگری صفة بر دیگری متوقف است. (مقدمة صفة بر ذی المقدمة موقوف می باشد.)

بیان دوم از محقق نائینی: مقدمة وجوبش را از ذی المقدمة اخذ می کند حال اگر ایصال جزء مقدمة باشد و مقدمه ی موصلة واجب باشد لازم می آید که ایصال که خودش ذی المقدمة است خودش وجوب غیری پیدا کند و وجوبش را از مقدمة بگیرد.

به عبارت دیگر ایصال که ذی المقدمة بود و وجوب مقدمة از آن ناشی می شد در این حال جزء مقدمة می شود و وجوبش غیری می شود.

یلاحظ علیه:این تفصیل دور نمی باشد بلکه لازمه اش اجتماع امر غیری و نفسی در یک مورد می باشد. یعنی ذی المقدمة خود یک امر نفسی داشته باشد و وقتی جزء مقدمة شد دارای امر غیری باشد. این همان اشکال اول است که در جلسه ی قبل بیان کردیم که گفتیم یلزم انقلاب الواجب النفسی الی الواجب الغیری. این از باب اجتماع مثلین است نه دور.

یلاحظ علیه: این مورد از باب اجتماع مثلین هم نمی باشد. زیرا معنای موصلة این نیست که مقدمة مرکب از دو چیز باشد: مقدمة و ذی المقدمة.

موصلة را ایشان اشتباه معنا می کنند زیرا موصلة به این معنا است که مقدمة در مسیر ذی المقدمة قرار گیرد. به عبارت دیگر کلمه ی ایصال قید نیست بلکه عنوان مشیر است اشاره به این دارد که مقدمة باید در مسیر ذی المقدمة باشد نه اینکه ذی المقدمة مانند انقاذ خود جزء مقدمة باشد.

الاشکال الخامس: التسلسل

ما این اشکال را به سبب اینکه بسیار بی پایه است مطرح نمی کنیم.

الاشکال السادس: اگر مقدمه ی موصلة واجب باشد لازم می آید که وجوب منحصر به افعال تولیدیة شود و افعال تسبیبیة که بین مقدمة و ذی المقدمة چیزی به نام اراده ی مکلف واسطة است دیگر نمی تواند موصلة باشد.

یلاحظ علیه: از اشکال سوم جواب این اشکال نیز واضح می شود و آن اینکه مقدمة به معنای علت تامة نیست تا این اشکال وارد شود.

این اشکالات همه اشکالات عامة بود نه اشکالات خاصة.

خلاصه اینکه نوع اشکالاتی که به مقدمه ی موصلة کرده اند واهی است. آقا ضیاء در بدایع الافکار اشکالات دیگری را هم مطرح می کند که ما از ذکر آنها صرف نظر می کنیم.

معنای مقدمه ی موصلة این است که مولی مقدمة را به این سبب می خواهد که ذی المقدمة اتیان شود و این مطلب بسیار واضحی است. مولی مقدمه ای را می خواهد که مکلف را به مطلوبش برساند و اگر مقدمه ای مکلف را به مطلوبش نرساند مولی هم نسبت به آن اراده ای ندارد تا آن را واجب کند.