درس خارج اصول آیت الله سبحانی

91/02/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مباحثی پیرامون مقدمه ی واجب

صاحب کفایة در الفصل الرابع فی وجوب المقدمة به سراغ الخامس می رود. (امر اول تحریر محل نزاع بود، امر دوم این بود که آیا این مسأله اصولی است، فقهی و یا عقلی، امر سوم مربوط به تقسیم مقدمه بود که گاه داخلی است و گاه خارجی و موارد دیگر امر چهارم مربوط به تقسیم واجب بود که واجب گاه مطلق است و گاه مشروط و تقسیماتی از این قبیل):

محقق خراسانی در الامر الخامس دو مطلب را در هم ادغام کرده است و ما می خواهیم این دو را از هم تفکیک کنیم. یک مسأله این است که وجوب مقدمه اطلاقا و اشتراطا تابع وجوب ذی المقدمة است. یعنی اگر وجوب ذی المقدمة مطلق است مقدمة هم مطلق می باشد و اگر آن مشروط است مقدمة هم مشروط می باشد.

مسأله ی دیگر این است که کدام مقدمه واجب می باشد (مقدمه ی موصلة یا مقدمه ای که قصد ایصال در آن باشد یا مطلق مقدمة). ما این مسأله را در الامر السادس مطرح می کنیم. فنقول:

 

الامر الخامس ان وجوب المقدمة اطلاقا و اشتراطا تابع لوجوب ذی المقدمة

اگر وجوب ذی المقدمة مشروط باشد قهرا وجوب مقدمة نیز مشروط می باشد یعنی اگر وجوب نماز مشروط به وقت است وجوب مقدمة هم که وضو است مشروط به دخول وقت می باشد. همچنین اگر وجوب حج مشروط به حصول استطاعت می باشد مقدماتی مانند گذرنامه گرفتن هم مشروط به آن است.

ولی اگر وجوب مقدمة مطلق باشد مانند وجوب نماز نسبت به جماعت و فرادی خواندن در این حال وجوب وضو نیز نسبت به جماعت و فرادی خواندن مطلق می باشد.

برای این مسأله دو دلیل اقامه کرده اند:

دلیل اول: وجوب مقدمة زائیده و ناشی از وجوب ذی المقدمة است. بنابراین معنا ندارد که علت به وقت مقید باشد ولی آنچه از آن ناشی می شود و معلول آن است مقید به وقت نباشد.

یلاحظ علیه: این دلیل صحیح نیست زیرا هرگز اراده از اراده ی دیگری تولید نمی شود بلکه اراده از نفس ناطقه تولید می شود. بنابراین هر اراده ای جداگانه معلول نفس است. نفس هم برای اراده مبادی دارد (که عبارتند از تصور، تصدیق به فایده، رفع مانع، شوق مؤکد و تصمیم). نفس هم برای مقدمه و هم برای ذی المقدمة به طور جداگانه مبادی دارد و آن دو از هم جدا هستند و مقدمة از این لحاظ تابع ذی المقدمة نیست.

دلیل دوم: غایت و غرض همواره محدود کننده ی مقدمة می باشد. معنا ندارد که غایت و غرض اصلی (ذی المقدمة) محدود باشد ولی غایت محدود نباشد. مثلا کسی که می خواهد نان بخرد مقدمه ی آن که راه رفتن به سمت نانوایی است را انجام می دهد. بنابراین اگر غایت مقید به دخول وقت است قهرا وضو که در خدمت آن غایت است مقید خواهد شد.

 

الامر السادس: ما هو الواجب من المقدمة

ههنا آراء ستة:

القول الاول: مطلق مقدمة واجب است (هر نوع که باشد همه اش واجب است)

دلیل این قول: مقدمه برای رفع احالة و محال بودن واجب است. یعنی مقدمة برای ایجاد امکان و تمکن از اتیان ذی المقدمة است. این ملاک در تمام مقدمات وجود دارد. چه موصلة باشد چه نباشد، چه قصد توصل باشد یا نه و موارد دیگر.

ما این دلیل را نه رد می کنیم و نه قبول. اگر ادله ی اقوال دیگر قوی بود این دلیل منحل می شود.

 

القول الثانی: مقدمه ای واجب است که آورنده ی آن اراده کند که ذی المقدمة را بیاورد. اگر ذی المقدمة را اراده کرده است وضو واجب است ولی اگر نمی خواهد نماز بخواند وضو هم واجب نیست.

این نظریه را صاحب معالم در مبحث ضد مطرح کرده است. ایشان چون در یک مسأله ی فقهی به مشکل بر خورده است این مبنا را اتخاذ کرده است و آن اینکه فردی وارد مسجد شد و دید که مسجد آلوده می باشد. او در همان حال می خواهد نماز ظهر بخواند. گفته شده است نماز ظهر باطل است زیرا ترک نماز مقدمه ی ازاله می باشد (برای ازاله ی نجس باید نماز را ترک کرد) چیزی که ترکش واجب باشد فعلش حرام است از این رو نماز حرام بوده و در نتیجه باطل خواهد بود.

صاحب معالم در صدد تصحیح نماز بر آمده می فرماید: ترک نماز هنگامی واجب است که فرد اراده کند ذی المقدمة که تطهیر است را انجام دهد در نتیجه اگر فرد چنین اراده ای را ندارد و به همین سبب می خواهد نماز بخواند از این رو نماز مقدمه واجب نخواهد بود، در نتیجه فعل نماز هم حرام نبوده و بر این اساس باطل نمی باشد.

یلاحظ علیه: اگر واقعا وجوب مقدمه مشروط به اراده ی ذی المقدمة باشد وجوب مقدمه لغو خواهد بود. زیرا کسی که ذی المقدمة را اراده کرده مقدمة را خواه ناخواه خواهد آورد در نتیجه ایجاب آن لغو خواهد بود. مولی مقدمه را واجب می کند تا داعی برای اتیان ذی المقدمة حاصل شود ولی وقتی کسی خودش می رود تا ذی المقدمة را اتیان کند دیگر لازم نیست او را هول داد و با ایجاب مقدمه در او انبعاث به وجود آورد.

 

القول الثالث: وجوب مقدمة مشروط به اراده ی ذی المقدمة است. اگر ذی المقدمة واجب نباشد مقدمه اش هم واجب نیست.

این همان قول دوم است با این تفاوت که قضیه در قول دوم حینیة است و در سومی مشروطه. حینیة مانند: الکاتب متحرک الاصابع حین کان کاتبا و مشروطة مانند: الکاتب متحرک الاصابع ما دام کاتبا.

نتیجه در این دو قضیه هر دو یکی است با این تفاوت که تضییق در حینیة ذاتی است و در دومی جعلی. مثلا من اگر کسی را با عمامه ببینم، با عمامه دیدن قید نیست ولی با این حال حالت دیگری را نیز شامل نمی شود (مانند حالت عمامه نداشتن) این همان ضیق ذاتی است.

اما در مشروطه قید در کار است و وجوب مقدمة مشروط به اراده ی ذی المقدمة است. ضیق در اینجا جعلی است نه ذاتی.

یلاحظ علیه: همان اشکال قبلی در اینجا نیز وارد می شود.

 

سه قول دیگر نیز وجود دارد که فقط اقوال را نقل می کنیم و ان شاء الله در جلسه ی بعد آنها را بررسی می کنیم:

القول الرابع: شیخ انصاری قائل است مقدمه ای واجب است که نظر در آن توصل و رسیدن به ذی المقدمة باشد و الا اگر کسی غسل می کند تا تمیز شود آن دیگر واجب نیست.

القول الخامس: صاحب فصول قائل است مقدمه ای واجب است موصله باشد یعنی به ذی المقدمة منتهی شود و الا اگر کسی بعد از انجام مقدمه نتواند ذی المقدمة را اتیان کند مقدمه نیز واجب نبوده است.

القول السادس: مقدمه فی حال الایصال واجب است.