درس خارج اصول آیت الله سبحانی

90/06/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:ملاک در تمایز علوم

محقق خراسانی در امر اول هفت جهت را ذکر کرده است که چهار جهت مربوط به مطلق علوم است و سه جهت مربوط به علم اصول.

سه جهت را خواندیم و اکنون به جهت چهارم می پردازیم فنقول:

الجهة الرابعة: فی تمایز العلوم

در اینجا چند قول است:

القول الاول: محقق خراسانی می فرماید تمایز علوم به اغراض است.

القول الثانی: قدماء قائل بودند که تمایز علوم به تمایز موضوعات است و تمایز موضوعات هم به حیثیات است.

القول الثالث: محقق بروجردی قائل بود که تمایز علوم به محمولات هر علم است.

القول الرابع: امام قدس سره قائل بود که هر علمی بالذات از علم دیگر متمایز است.

مشکل این اقوال این است که ادعای کلیت می کنند و در مورد تمامی علوم عالم سخن می گویند و می خواهند تمامی علوم را تحت یک قاعده در آورند. و الا این اقوال همه در بعضی موارد صحیح است. ابتدا این اقوال را بررسی می کنیم و بعد نظر خود را بیان می کنیم.

 

اما القول الاول: محقق خراسانی می فرماید: هر علمی برای غرض خاصی تدوین شده است. علم نحو برای صون اللسان عن الخطأ تدوین شده است و الا اگر نگوئیم که میزان در شمارش علوم غرض است لازم می آید که هر مسأله ای مستقلا یک علم باشد. مثلا (کل فاعل مرفوع) خود یک علم باشد و هکذا. آنی که این کثرات را یک علم قرار داده است همان غرض واحد است که بر هم ه ی این مسائل مترتب است.

یلاحظ علیه:

اولا: اگر دو علم کاملا از هم جدا باشند دیگر چه نیازی به تمایز به اغراض است. مثلا علم گیاه شناسی و علم روان شناسی کاملا از هم جدا هستند و قدر مشترکی بین آنها نیست. این دو علم هرگز با هم مخلوط نمی شوند و جوهرا با هم فرق دارند حال وقتی این دو علم تمایز ذاتی دارند دیگر نوبت به تمایز به اغراض نمی رسد.

ثانیا: دو علم هستند که بجملتها از هم جدا نیستند بلکه وجه اشتراکی دارند مانند علم نحو و صرف ما به الاشتراک این دو علم کلمه و کلام است ولی غرض در یکی صحت و اعتلال است و غرض در دیگری اعراب و بناء. کلام محقق خراسانی ممکن است در اینجا صحیح باشد و آن اینکه تمایز بین آن دو به اغراض باشد ولی با این وجود کلام ایشان صحیح نیست زیرا از محقق خراسانی می پرسیم که این تعدد غرض از کجا فهمیده می شود. واضح است که این تمایز از محمولات فهمیده می شود زیرا محمولات علم نحو، رفع و نصب و جر است ولی محمولات علم صرف مضاعف بودن، صحیح بودن و امثال آن است. به عبارت دیگر چون محمول ها متفاوت است غرضها هم متفاوت شده است. (باید توجه داشت که غرض مترتب بر محمول است نه اینکه محمول مترتب بر غرض باشد.)

ثالثا: حضرت امام قدس سره در تهذیب الاصول این اشکال را مطرح کرده است که اگر تمایز به اغراض باشد آیا غرض مدون علم مراد است (مانند امیر مؤمنان علیه السلام که علم نحو را تدوین فرمود) یا غرض متعلم (یعنی علمی تدوین شده است و ما آن را فرا می گیریم) است. هر کدام که باشد متأخر از علم می باشد و حال آنکه قبل از غرض ها باید در خود علم متمایزی وجود داشته باشد تا آنها را از همدیگر متمایز کند.

 

القول الثانی: علماء از قدیم الایام می گفتند: تمایز العلوم بتمایز الموضوعات و تمایز الموضوعات بتمایز الحیثیات

گاه دو علم داریم که موضوعشان با هم متفاوت است مانند علم هندسه و علم ریاضی. موضوع علم هندسی کم متصل است و موضوع علم حساب کم منفصل (اعداد) است.

گاه دو علم داریم که موضوعشان یکی است مانند علم نحو و صرف که موضوعشان کلمه و کلام است. در این حال تمایز دو علم به حیثیات است یعنی کلمه و کلام از حیث اعراب و بناء علم نحو و به حیث صحت و اعتلال علم صرف می شود.

یلاحظ علیه: این قول صحیح است ولی کلیت ندارد. این بخش از تعریف که می گویند تمایز علوم به تمایز موضوعات صحیح است ولی بخش دوم آن که می گوید: تمایز موضوعات به تمایز حیثیات است صحیح نیست زیرا این حیثیات از محمولات انتزاع می شود زیرا یکی می گوید: مرفوع است، منصوب است و مجرور است از آن انتزاع می کنیم که اینها یک نوع حیثیت هستند و محمول در یکسری مسائل چنین است: صحیح است، معتل است اجوف است و هکذا و از اینها یک نوع حیثیت دیگر انتزاع می شود از این رو این حیثیت در اصل به سبب همان تغایر محمولات می باشد.

 

القول الثالث: تمایز علوم به تمایز محمولات است.

این قول از آیة الله بروجردی است. ایشان قائل است که محمولات هر علم یک جهت جامعه دارد مثلا محمولات علم صرف یک جهت جامعه دارد که غیر از جهت جامع ه ی محمولات عرف صرف است. از این رو ایشان می فرمود: تمایز العلوم بالجهة الجامعة بین المحمولات المنتسبة الی الموضوعات.

از این رو جهت جامعه در محمولات علم نحو، اعراب و بناء است و جهت جامعه در علم صرف عبارت است از اعتلال و صحت. به هر حال محمولات هر علم موجب می شود یک علم از علم دیگر متمایز شود ولی از آنجا که محمولات یک علم زیاد هستند در آنها یک جهت جامعه ای تصور می کنیم.

یلاحظ علیه: اشکال این قول هم در این است که ادعای کلیت دارد. برای اینکه در جایی که بین دو علم هیچ ارتباطی نیست مانند علم گیاه شناسی و علم روان شناسی در آن هیچ نیازی به محمولات نیست زیرا آنها ذاتا از هم جدا هستند. بله در جایی که بین دو علم وجه مشترک است مانند علم صرف و نحو که هر دو از کلمه و کلام بحث می کنند در اینجا می توان گفت که تمایز علوم به محمولات است.

همچنین در علوم تکوینی بین علم طب و علم وظائف الاعضاء اشتراک است زیرا موضوع هر دو بدن انسان است و بدن انسان گاه از نظر صحت و بیماری مد نظر است که موضوع علم طب می شود و گاه از نظر وظیف ه ی هر عضو مورد بررسی قرار می گیرد که در این صورت موضوع علم دیگری می باشد. در این صورت می توان گفت موضوعا یکی هستند و تفاوت آنها به محمولات است.

 

القول الرابع: حضرت امام قدس سره قائل بود که تمایز علوم به خود علم است و هر علمی بالذات با علم دیگر فرق می کند.

یلاحظ علیه: این کلام هر چند صحیح است ولی ادعای جدیدی نیست. مثلا در علم گیاه شناسی و علم روان شناسی صحیح است زیرا این دو علم بالذات با هم فرق دارند ولی در جایی که بین دو علم ما به الاشتراک است یا موضوعشان دو چیز است که همان قول دوم می شود و یا محمولشان دو تا است که بر می گردد به قول سوم. به هر حال این قول از مجموع سه قول قبلی انتزاع شده است و کلام جدیدی نیست.

ان شاء الله در جلس ه ی بعد نظر خود را بیان می کنیم.