درس خارج اصول آیت الله سبحانی

90/03/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: معنای اصطلاحی تقلید

الکلام فی التقلید:

 دیروز تقلید را از نظر لغوی معنا کردیم. اما معنای اصطلاحی تقلید:

 برای تقلید معنای بسیاری ارائه شده است که ما بعضی از آنها را متعرض می شویم:

تعریف اول: محقق خراسانی می فرماید: اخذ قول الغیر و رایه للعمل به فی الفرعیات او الالتزام به فی الاعتقادیات تعبدا.

 عمل به قول و رای یک فرد در فرعیات است و التزام در اعتقادیات. (اینکه در اعتقادیات تقلید جایز نیست مسئله ی دیگری است. ما در اینجا در مقام تعریف تقلید هستیم.)

 تقلید در نظر محقق خراسانی عبارت است از تعلم قول الغیر است و اینکه ایشان می گوید: (اخذ قول الغیر) عبارت دیگر همان است.

تعریف دوم: بعد محقق خراسانی اضافه می کند که بعضی گفته اند: تقلید عین عمل است. (التقلید هو العمل) در نظر عوام هم تقلید همان عمل است. مثلا کسی محاسنش را شبیه فرد دیگری اصلاح می کند و یا در حرف زدن مانند فرد دیگری سخن می گوید، عوام در این موارد می گویند او دارد از دیگری تقلید می کند.

محقق خراسانی اشکال می کند و می فرماید: تقلید، عمل نیست و الا اگر تقلید عمل باشد پس باید گفت که عمل اول بی تقلید است. زیرا مقلد باید قبل از عمل مقلد باشد بعد تقلید با عمل محقق می شود و تا عمل تمام نشود تقلید نیست از این عمل اول بدون تقلید باقی می ماند.

نقول: این کلام صحیح نیست و بعدا به آن اشاره می کنیم.

تعریف سوم: صاحب عروة می فرماید: التقلید، الالتزام بالعمل بقول مجتهد معین و لو لم یتعلم او یتعلم و لم یعمل.

 محقق خراسانی قائل بود که تقلید همان تعلم است.

 قول دوم می گفت که تقلید خود عمل است.

 ولی صاحب عروة قائل است هیچ کدام از این دو قول صحیح نیست بلکه تقلید فقط التزام است و بس یعنی همین که تصمیم می گیرند از فلانی تقلید کنند اگر چه هنوز چیزی نیاموخته باشند باعث می شود که تقلید محقق شود.

 واضح است که تعریف سوم اعم است نه محدود به تعلم است و نه محدود به عمل.

تعریف چهارم و هو مختارنا: الاستناد الی فتوی الغیر فی مقام العمل

 یعنی موقعی که مقلد عمل می کند به این سبب باشد که به قول مرجع استناد کند. یعنی مقلد نماز را بدون قنوت می خواند می گوید چون مرجع من به من چنین گفته است.

 با این بیان عمل، دیگر تقلید نیست. تقلید مرکب از دو چیز است و آن استناد در مقام عمل است. با این تعریف حتی در عمل اول هم تقلید وجود دارد. به عبارت دیگر ما تعریف دوم را اصلاح کردیم و گفتیم تقلید فقط عمل نیست بلکه عملی است که هنگام آن استناد هم وجود داشته باشد.

اما دلیل بر اینکه تقلید به معنای چهارم است:

 از دو راه می توانیم این امر را استفاده کنیم:

راه اول: در تقلید بین باب تفعل و باب تفعیل فرق است یعنی تقلید به این معنا است که مقلد قلاده را به گردن مجتهد می اندازد و مسئولیت را به عهده ی مجتهد می افکند. تعریف فوق با معنای لغوی مناسبت دارد. ولی تعریف محقق خراسانی چنین نیست زیرا ایشان تقلید را به معنای تعلم می گیرد و تعلم به معنای افکندن مسئولیت به عهده ی مجتهد نیست هکذا

ان شئت قلت: تعریف محقق خراسانی (تعلم) و تعریف سوم (التزام به عمل غیر) با تقلّد می سازد نه با تقلید ولی با تعریفی که ما ارائه کرده ایم مسئولیت به دوش مجتهد می افتد.

 راه دوم: در روایت است که امام صادق علیه السلام در حلقة ربیعة الرأی نشسته بود. (ربیعة الرأی در سال 136 فوت کرده است و از مفتی های مدینه بوده است و در مسجد حلقه های بحثی ترتیب می داده است و در یک جلسه حضرت هم حضور داشت و گفته شده است که حضرت در آنجا نماز می خواند و دیگران حلقه ی بحث را تشکیل دادند و حضرت هم در آن حضور یافت.)

كَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَاعِداً فِي حَلْقَةِ رَبِيعَةِ الرَّأْيِ فَجَاءَ أَعْرَابِيٌّ فَسَأَلَ رَبِيعَةَ الرَّأْيِ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَأَجَابَهُ فَلَمَّا سَكَتَ قَالَ لَهُ الْأَعْرَابِيُّ أَ هُوَ فِي عُنُقِكَ فَسَكَتَ عَنْهُ رَبِيعَةُ وَ لَمْ يَرُدَّ عَلَيْهِ شَيْئاً فَأَعَادَ عَلَيْهِ الْمَسْأَلَةَ فَأَجَابَهُ بِمِثْلِ ذَلِكَ فَقَالَ لَهُ الْأَعْرَابِيُّ أَ هُوَ فِي عُنُقِكَ فَسَكَتَ رَبِيعَةُ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع هُوَ فِي عُنُقِهِ قَالَ أَوْ لَمْ يَقُلْ (چه مسئولیت را بپذیرد و چه نپذیرد) وَ كُلُّ مُفْتٍ ضَامِنٌ عبارت (أَ هُوَ فِي عُنُقِك) علامت این است که تقلید به معنای افکندن مسئولیت بر گردن دیگری است. بعد امام علیه السلام هم بیان فرمود: (هُوَ فِي عُنُقِهِ...)

نکتة: کلمه ی تقلید در قرآن و روایات موضوع اثر نیست تا بررسی کنیم تقلید آیا آموزش است یا عمل و یا التزام و یا عمل توأم با استناد به غیر. فقط در تفسیر امام حسن عسکری آمده است که بعد از آنکه ایشان در مورد علمای فساق صحبت می کند می فرماید: (فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ)

 با این حال تفسیر امام حسن عسکری به ایشان منسوب است و این نسبت هم ثابت نیست و کسی که این تفسیر را مطالعه کند متوجه می شود که این کتاب تالیف شاگردان ایشان است که از ایشان در مجلس درس مطالبی را ثبت کرده اند. به هر حال این روایت قابل استناد نیست و شیخ حر عاملی این روایت را تضعیف می کند.

ان قلت: در پنج مورد تقلید موضوع اثر می باشد از این رو چرا شما می گویید کلمه ی تقلید موضوع اثر نیست. این پنج مورد در عروة الوثقی ذکر شده است که عبارتند از:

یجب علی کل مکلف ان یکون فی جمیع عباداته و معاملاته و عاداته ان یکون مجتهدا او مقلدا او محتاطا. (مقلد در اینجا موضوع حکم وجوب می باشد.) عمل العامی بلا تقلید و لا احتیاط باطل. حکم عمل المقلد اذا عدل المجتهد عن رایه الی آخر. حکم رجوع المقلد من الحی الی الحی المساوی حکم بقاء بر میت.

قلت: جواب از مورد اول: مقلد در این عبارت عنوان مشیر است.

توضیح ذلک: مقلد در این مورد موضوع نیست بلکه اشاره به چیز دیگر است مثلا می گویند عمامه به سر را باید احترام کرد. معنای آن این نیست که هر کس عمامه دارد را باید احترام کرد و اگر عمامه بر سر ندارد نه. بلکه عمامه اشاره به عالم بودن است. در ما نحن فیه هم تقلید عنوان مشیر است و اشاره به این دارد که باید به متخصص مراجعه کرد کانه می گوییم: یجب ان یکون مجتهدا او محتاطا او راجعا الی المتخصص.

جواب از مورد دوم: جواب قبلی در اینجا هم راه دارد یعنی عمل عامی بدون رجوع به متخصص باطل است.

جواب از مورد سوم: اینجا هم یعنی اگر عامی به متخصص مراجعه کند و رای متخصص عوض شود حکمش چیست.

جواب از مورد چهارم: اگر گفتیم حجیت قول متخصص فیما التزم واجب است دیگر او بعد از التزام نمی تواند آن را کنار بگذارد ولی اگر بگوییم حجیت او فیما یتعلم است او فقط در فیما لا یتعلم می تواند به دیگری مراجعه کند و اگر بگوییم حجیت قول متخصص فقط در آنچه عمل کرده است می باشد او در غیر آنچه عمل نکرده است می تواند به دیگری مراجعه کند.

جواب از مورد پنجم: اجماع داریم تقلید از میت و رجوع به میت باطل است. اگر مطلقا باطل باشد (تقلید چه ابتدایی باشد و چه استدامه ای هر دو باطل باشد.) فبها و اگر بگوییم فقط تقلید ابتدایی باطل است کسی نمی تواند ابتداء از مجتهد تقلید کند. به هر حال به تقلید کاری نداریم تقلید به هر معنای که باشد بحث در این است که تقلید از میت باطل است. تقلید در اینجا هم به معنای رجوع به متخصص می باشد.

 فردا ان شاء الله دلیل تقلید و لزوم رجوع به مجتهد را بیان می کنیم.