درس خارج اصول آیت الله سبحانی

90/01/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مباحثی پیرامون تزاحم و تعارض

الامر الرابع: اقسام التزاحم

 این اقسام از باب استقراء سه مورد است و الا عقلا منحصر به این موارد سه گانه نیست.

القسم الاول: مواردی که امکان نداشته باشد در هیچ وقتی بین دو چیز جمع کرد. مانند نجات زید از غرق شدن و نجات عمرو از غرق شدن. من تا روز قیامت هم اگر به این مورد برخورد کنم که هر دو با هم در حال غرق شدن هستند نمی توانم هر دو را نجات دهم.

القسم الثانی: مواردی که جمعشان موقتا امکان پذیر نیست مثلا من وارد مسجد می شوم و می بینم در آن نجاستی وجود دارد که باید سریعا آن را برطرف کنم و از طرف دیگر اول وقت نماز است و می خواهم فضیلت اول وقت را درک کنم. در اینجا این دو در ساعت اول با هم جمع نمی شوند ولی اگر اول نجاست را برطرف کنم می توانم در زمان بعدی نماز را بخوانم.

القسم الثالث: اگر بخواهم به یکی عمل کنم ناچارم نسبت به دیگری که واجب تخییری است یکی از موارد تخییر را کنار بگذارم. مثلا من هم به زید بدهکارم و هم روزه ی ماه رمضان را افطار کرده ام. در این حال اگر بدهی خود را ادا کنم دیگر نمی توانم شصت فقیر را اطعام کنم و ناچارم برای اداء کفاره ی ماه رمضان فقط شصت و یک روز روزه بگیرم.

الامر الخامس فی اسباب التزاحم (او منشاء التزاحم):

 در این مورد بحث در این است که چه چیزی باعث می شود که دو چیز با هم قابل جمع نباشد.

 این موارد هم طبق استقرایی که شده است در موارد ذیل خلاصه می شود و الا این موارد از باب حصر عقلی نیست.

القسم الاول: اگر مخالفت یک حکم مقدمه ی عمل به حکم دیگر باشد. مثلا مولی می فرماید: انقذ الغریق و از آن طرف می فرماید: لا تغصب. حال فردی است که در حوضی در حال غرض شدن است و من برای نجات او باید از زمین غصبی رد شوم. در اینجا وارد شدن در زمین غصبی مقدمه ی نجات فرد غریق است.

القسم الثانی: دو مورد اصلا قابل جمع نیستند مانند اینکه اگر من بخواهم نماز اول وقت را بخوانم باید ازاله ترک کنم و بالعکس. یا اگر بخواهم زید را نجات دهم باید عمرو را ترک کنم و بالعکس. (در این قسم چون ترک احدهما مقدمه ی عمل دیگری نیست و فعل احدهما مقدمه ی ترک دیگری نیست این قسم را جدا کردیم. اگر ترک احدهما مقدمه ی دیگری باشد دور لازم می آید سابقا گفتیم که ترک که عدم است محال است بتواند مقدمه ی فعل دیگری باشد.)

القسم الثالث: در مقام تعلق انشاء وجوب یکی بستگی به ترک وجوب دیگری دارد. مثلا فردی است که به دلیل کمر درد شدید فقط می توان یک رکعت را ایستاده بخواند در اینجا اگر رکعت اول را ایستاده بخواند در رکعات دیگر واجب نیست بایستد.

الامر السادس: مرجحات باب تعارض و مرجحات باب تزاحم

 در تعارض مرجحات در مقام این هستند که حجت را از لا حجت جدا کنند مثلا دو خبر آمده است که یکی موافق قرآن است و دیگری مخالف قرآن ما به وسیله ی مرجحات در مقام این هستیم که حجت را بشناسیم.

 اما در باب تزاحم هر دو دلیل حجت شانی هستند و ما فقط دنبال حجت فعلی می رویم که الان در مقام امتثال کدام را باید عمل کنیم. در این جا مرجحات در مقام این است که حجت شانی را از حجت فعلی تمییز دهد.

 از این مرجحات باب تزاحم فقط یک چیز است و آن اینکه اهم را از مهم تمییز دهیم و به اهم عمل کنیم. این خود مصادیق مختلفی دارد مانند:

ترجیح ما لیس له بدل علی ما له بدل. مثلا من یک ظرف آب دارم که یا باید وضو بگیرم و یا لباسم را آب بکشم. در اینجا وضو عوض دارد که همان تیمم است ولی تطهیر لباس عوض ندارد از این رو باید لباسم را آب بکشم و برای نماز تیمم کنم. ترجیح واجب فوری بر واجب موسع. مانند تقدیم ازاله ی نجاست که واجب فوری است بر نماز که واجب موسع است. بله اگر وقتی وارد مسجد شدم وقت نماز ضیق بود در اینجا باید نماز را اول بخوانم. ترجیح مسلمان بر کافر ذمی. (کافری که جان و مالش محترم است.) در اینجا اگر هر دو غرق می شوند من باید مسلمان را نجات دهم.

 ان شاء الله در جلسه ی بعد مرجح چهارم را بحث می کنیم.