درس خارج اصول حضرت آیت الله سبحانی

88/12/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: علم اجمالی در شبهات غیر محصورة

در بحث علم اجمالی تنبیه دوم در مورد خروج یکی از اطراف از محل نزاع بود و اینکه به تنبیه سوم می پردازیم که مربوط به شبهه‌ی غیر محصوره است.

(بعضی در افراد به غلط هنگامی که عنوان این بحث را مطرح می کنند می گویند: الشبهة الغیر المحصورة و حال آنکه بر سر غیر نباید الف و لام اضافه کرد.)

محقق خراسانی این بحث را خیلی سطحی مطرح کرده است بخلاف شیخ انصاری و محقق نائینی که به این بحث اهمیت بیشتری داده اند.

علت اینکه محقق خراسانی این بحث را مفصل بیان نکرده است به دلیل مبنایی است که در علم اجمالی اتخاذ کرده است.که قائل میزان در تنجز علم اجمالی محصوره و غیر محصوره بودن ملاک نیست بلکه میزان این است که هر جا حکمِ واقعی فعلیت دارد اجتناب واجب است و الا نه و حتی اگر در غیر محصوره حکم واقعی فعلی باشد آن هم منجز است.

بله گاهی از اوقات عسر، ضرر، حرج و کثرت اطراف سبب می شود که حکم غیر فعلی باشد اما ما نباید برای این موارد خاص حساب باز کنیم. بحث در فعلی بودن و غیر فعلی بودن است.

علمای دیگر همانند شیخ انصاری، محقق نائینی و حضرت امام که چنین مبنایی ندارند در مورد شبهه‌ی غیر محصوره بحث خاص و مفصلی را مطرح کرده اند. ما نیز بر همین اساس می گوئیم که در این جا دو بحث وجود دارد:

• بحث اول: ما هو حد المحصورة و حد غیر المحصورة.

• بحث دوم: دلیل بر اینکه اجتناب در شبهه‌ی غیر محصورة واجب نیست چیست؟

اما بحث اول: برای غیر محصورة چند تعریف ارائه شده است.

التعریف الاول: للشهید: ما یعسر عدده یعنی غیر محصورة چیزی است که شمارش آن مشکل باشد.

واضح است که این تعریف بسیار ناقص است و حتی اگر شبهه ای هزار طرف داشته باشد شمردن آن آسان است. از این رو به آن قیدی اضافه کردند و گفتند ما یعسر عدده عادة.

التعریف الثانی: ما عدٌه العرف غیر محصورة فهو غیر محصورة و اگر عرف آن را محصورة بداند محصورة است.

این هم به نظر ما به همان تعریف اول بر می گردد یعنی چیزی که عادة شمردنش سخت است غیر محصورة است و الا نه.

دو تعریف فوق مربوط به قدماء است.

التعریف الثالث: شیخ انصاری می گوید: گاهی کثرت اطراف سبب می شود که عقلاء به آن خبر و حکم اعتنا نکنند. مثلا مولی اگر بگوید که با زید معامله نکن حال اگر زید در میان سه نفر مشتبه باشد نباید با هیچ یک معامله کرد (شبهه‌ی محصورة) ولی گاه زید در میان اهل یک روستا بین دویست نفر مشتبه باشد اگر کسی با یکی از آن زیدها معامله کند این احتمال که شاید این همان زید باشد که مولا اراده کرده است چیزی نیست که عقلا به آن اهمیت می دهند.

مرحوم امام مثال خوبی می زد و آن اینکه اگر بگویند یک نفر در تهران بر اثر تصادف فوت کرد. هیچ یک از ما مضطرب نمی شود که شاید یکی از بستگانش بوده باشد. ولی اگر بگویند از بین دو نفر که یکی پسرت بود یک نفر از دنیا رفت در اینجا ما بسیار مضطرب می شویم از این رو اگر کثرت اطراف به گونه ای است که عقلاء نسبت به آن خبر واکنش نشان می دهند آن شبهه محصورة می شود و الا غیر محصوره می باشد.

به نظر ما این تعریف، تعریف مناسبی برای شبهه‌ی غیر محصورة است.

محقق عراقی تعریف شیخ را پسندیده است و در توضیح، عبارتی هم به آن اضافه کرده است و آن اینکه غیر محصورة آن است که علاوه بر آنچه گذشت، کثرت افراد در آن تا حدی باشد که وجود حکم شرعی و تکلیف شرعی در کل واحد واحد موهوم بشود (یعنی حتی کمتر از ظن) مثلا اگر بگویند یکی از بقال ها در قم شیرش نجس است احتمال اینکه بقال همسایه‌ی ما هم شیرش نجس باشد موهوم است.

بعد ایشان دچار مشکلی شده است و آن این است که در منطق خوانده ایم که الموجبة الجزئیة نقیض السالبة الکلیة است مثلا نقیض ما جائنی احد (سالبه‌ی کلیة) می شود جائنی زید (موجبه‌ی جزئیة) بعد اضافه می کند که عقلا دو نقیض هرگز با هم جمع نمی شوند از این رو هرگز موجبه‌ی جزئیة با سالبة کلیة جمع نمی شود. با این بیان در شبهه‌ی غیر محصوره نقیضان با هم جمع شدند زیرا من از یک طرف علم دارم که یکی از این بقال ها شیرش نجس است (موجبه‌ی جزئیة) و حال آنکه سالبه‌ی کلیة هم وجود دارد و آن اینکه در مورد تک تک بقال ها ظن به طهارت دارم (یعنی ظن به عدم وجود نجاست در آن) بنابراین این دو نقیضین با هم جمع شده است.

بعد از این شبهه جواب داده گفته است نقیضان در جائی با هم جمع نمی شوند که موضوعشان با هم واحد باشد (در تناقض نه وحدت شرط است و یکی از آن نه مورد این است که موضوع هر دو نقیض با هم یکی باشد) و حال آنکه در ما نحن فیه موضوع متفاوت است زیرا موضوع موجبه‌ی جزئیة این است که همه‌ی بقال ها را با هم در نظر می گیریم و می گوئیم شیر یکی از آنها نجس است. ولی موضوع سالبه‌ی کلیة این نیست که همه‌ی بقال ها را با هم در نظر بگیریم بلکه هر بقال را به تنهایی مورد عنایت قرار می دهیم و می گوییم نجس بودن شیر در آن موهوم است.

ثم ان المحقق النائینی اعترض علی کلمه‌ی وهم و قال:

اولا: شما که می گوئید تکلیف موهوم باشد صحیح نیست زیرا وهم خود درجاتی دارد و باید درجات وهم برای ما مشخص شود زیرا می گویید باید کثرت اطراف به حدی برسد که وجود تکلیف، موهوم باشد و حال آنکه خود وهم دارای درجات است و باید مشخص شود که مراد شما کدام درجه‌ی وهم است.

ثانیا: در شبهه‌ی محصوره‌ی نیز گاه وجود نجاست موهوم می شود مثلا دو ظرف داریم که یکی مظنون النجاسة است و دیگری موهوم النجاسة است زیرا همیشه شک در اطراف علم اجمالی به یک اندازه نیست گاه احتمال بیشتر می دهیم که یک طرف نجس باشد و در طرف دیگر احتمال کمتر می دهیم از این رو آن طرف که احتمال کمتر می دهیم و موهوم النجاسة است. حال آیا می توان آن را مرتکب شد؟ واضح است که نمی شود از این رو در شبهه‌ی غیر محصورة هم نباید موهوم بودن تکلیف معیار باشد.

یلاحظ علیه:

اما اشکال اول وارد نیست زیرا لازم نیست که درجات وهم مشخص شود زیرا من در کل واحد واحد بقال ها به نجس بودن شیر وهم دارم و به طهارت شیر ظن دارم. بله اگر همه را یک کاسه می کردم حق با محقق نائینی بود.

اما اشکال دوم وارد نیست زیرا ما به موهومی عمل نمی کنیم که زائیده‌ی کثرت اطراف باشد ولی در مثال شبهه‌ی محصوره چون موهوم زائیده‌ی کثرت اطراف نیست باید به آن اعتنا کرد.

تعریف محقق نائینی از شبهه‌ی محصورة: اگر استعمال همه‌ی اطراف در یک آن غیر ممکن (یا بسیار مشکل) باشد آن شبهه غیر محصورة است و الا محصوره می باشد.

این تعریف خوب است ولی شاگرد ایشان محقق خویی به این تعریف ایراد گرفته گفته است: گاه در شبهه‌ی محصورة هم استعمال در یک آن غیر ممکن است مثلا من می دانم در فلان ساعت جلوس حرام است یا در این غرفه و یا در آن غرفه در این صورت یک فرد نمی تواند در همان ساعت و همان لحظه جلوس در هر دو غرفه را مرتکب شود ولی با این حال شبهة محصورة است.

یلاحظ علیه: محقق نائینی که می گوید استعمال غیر ممکن و یا مشکل باشد از ناحیه‌ی کثرت اطراف این حرف را می زند ولی آنچه محقق خوئی بیان می کند این است که جسم واحد نمی تواند در آن واحد در دو محل باشد.

حضرت امام تعریف شیخ را پسندیده است و به تعریف محقق نائینی ایراد گرفته می فرماید: اینکه استعمال شبهه در یک آن ممکن نباشد مراد شما دفعة واحدة است یا تدریجا؟ اگر مراد شما دفعة واحدة باشد حتی در محصورة هم چه بسا نمی توان دفعة واحدة هر دو را مرتکب شد و اگر مراد شما تدریجی باشد این کار در غیر محصورة هم امکان پذیر است زیرا من می توانم در عرض یک ماه از تمام بقالی ها قم شیر بخرم.

یلاحظ علیه: مراد محقق نائینی این است که غیر محصورة آن است که لا یمکن الجمع بین الاطراف تدریجا عادة و اگر کسی یک ماه به تدریج از تمام بقالی ها شیر بخرد عملی عادی نیست و مردم عادة این کار را انجام نمی دهند.

تلخص مما ذکرنا که تعریف شیخ انصاری و محقق عراقی و محقق نائینی در بیان شبهه‌ی غیر محصورة خوب و قابل قبول است.