1403/09/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: العام و الخاص/الخاص و العام المتخالفين /الخامس: في أقسام النسخ - 1. آية الصدقة قبل النجوى - 2. آية عدّة الوفاة - 3. الإمساك في البيوت بدل الحد
در جلسات پیش بحث أصولي و بخشی از بحث قرآني از مباحث سه گانه ی مرحوم آخوند خراساني (ره) در فصل چهاردهم را در ادامه ی مبحث عامّ و خاصّ بیان نمودیم. در این جلسه به ادامه ی بحث قرآني و همچنین به بحث کلامي این فصل و سایر مباحث خواهیم پرداخت.
ادامه ی فصل چهاردهم: «في حالات العامّ و الخاصّ»:
۵. «أقْسام النَّسْخ»:
نَسخ از نظر أهل سُنّت:
الف) «المَنْسوخُ تلاوَةً و حُكْماً»: آیاتى در قرآن کریم بوده که هم لفظش و هم حُکْمش زیبا و معقول بوده امّا منسوخ شده.
إشكال به اين نظر: همه ى ألفاظ قرآن كريم زیبا و دارای إعْجاز است. با صَرْف نظر از نَسْخ معنا، چرا لفظ به این فَصاحت و بَلاغَت بايد نَسْخ شده باشد؟! لذا اين چیزی که گفته اید با عَقْل سازگار نیست.
أهل سُنّت این را گفته اند تا یک مُشْت روایاتی را بیاورند که در آن روایات گفته شده در سوره ی مبارکه ی «فُرْقان»، آیات زیادی مانند سوره ی بقره نازل شده بود که الآن نیست! به عبارت دیگر می خواهند برای روایاتی که دلالت بر تعریف قرآن کریم میکند، عُذْری بتراشند. لذا اين همان نسبت دادن «تحریف» به قرآن کریم است.
لذا فَخْر رازي برای این مطلب مثالی تراشیده و گفته در قرآن آمده بود دَه بار اگر فرزندی از مادر دیگری شیر بخورد حرام میشود. ولی بعداً اين حُكْم لفظاً و معنیً نَسْخ شده به پنج بار شیر خوردن.
إشكال به این نظر و فَخْر رازي:
اوّلاً: اين چیزی که بيان كرديد كلام فقيه است در حالی که باید در قرآن کریم با آیه ای که دارای فَصاحَت و بَلاغَت است بیان می شده نَه با ألفاظ به دور از فَصاحَت قرآني.
ثانیاً: پنج بار شیر دادن موجب مُحَرِّم بودن می شود یا نَه إخْتلافى است.
ب) «المَنْسوخُ لَفظاً [أو تلاوَةً]، لا حُكْماً و معنىً»: لفظ نیست امّا معنا موجود است! از خلیفه ی دوم نَقْل شده که گفته پیرمرد و پیرزن اگر زِناء کنند آنها را سَنْگسار کنید.
إشْكال به اين نظر:
اوّلاً: این مثال مثال صحیحی نیست زیرا «رَجْم» فقط مُخْتصّ به پیرزن و پیرمرد زِناكار نیست بلكه مربوط به «مُطْلَق زِنای مُحْصِنة» مى باشد.
ثانياً: این عباراتی که نقل کردهاند ساختگی می باشد؛ زیرا از آيه ى شريفه ى ﴿الزّانيّةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ﴾[1] أخْذ و ساخته شده.
ج) «المَنْسوخُ حُكْماً لا لَفْظَاً»: اين قِسْم قابل بحث است.
أقوال:
قول نخست: برخی از عُلماء نسخ در قرآن كريم را زیاد می دانند. یکی از علمای اهل سُنّت به نام «نَخّاس» در کتاب «النّاسِخ و المنسوخ» خود حتّی مُخصِّص ها و مُقَیِّدها را نیز جُزء نواسِخ شمرده.
نکته ی خارج از درس: «نَخّاس» در لُغَت به معنای کسی است که بَرده فروشی می کند.
قول دوم: برخی دیگر از عُلماء مانند مرحوم خویي (ره) قائل اند به این که در قرآن کریم نَسْخ نیست.
قول سوم: به نظر ما در قرآن کریم ناسِخ و منسوخ هست امّا بسیار نادر است. طبق بررسی ما سه آیه منسوخ شده:
آیه ی نخست: آیه ی شريفه ى «صَدَقَة»: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً ذَلِكَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَأَطْهَرُ فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾[2] مردم میآمدند با رسول خدا (صَلّى الله علیه و آله و سَلَّم) براى هر مسأله اى حتّى كوچک نجوا میکردند و این أمْر وقت حضرت را مى گرفت و موجب مُخْتل شدن زندگانی پیغمبر إسْلام می شد. لذا خداوند متعال در این آیه فرمود هر کسی می خواهد با رسول خدا نجوا کند، باید یک دینار صَدَقه بپردازد. نقل شده که هیچ کسی غیر از أميرالمؤمنين علی بن ابی طالب (سلام الله علیهما) به این آیه عمل نکرد.
بعد خداوند متعال بعد از چند روز با آیه ی شریفه ی ﴿أَأَشْفَقْتُمْ أَن تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾[3]
حُکْم آیه ى «صَدَقَة» را نَسْخ کرد و فرمود دیگر نیازی نیست برای نجوا با حضرت صَدَقه بدهید و مَن شما را بخشیدم.
ما از عبارت شریف «تاب اللهُ علیکم» متوجه شدیم که این آیه ناسِخ آیه ی قبل است.
آيه ى دوم: آيه ى کریمه ی «عِدّة الوَفات»:
﴿وَٱلَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَٰجًا وَصِيَّةً لِّأَزْوَٰجِهِم مَّتَٰعًا إِلَى ٱلْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِى مَا فَعَلْنَ فِي أَنفُسِهِنَّ مِن مَّعْرُوفٍ وَٱللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[4]
در دوران جاهلیّت اگر مرد مُتأهلي از دنيا مى رفت، «عِدّةُ الوفات» زن او، تا یک سال بود. بعد خداوند متعال فرمود: ﴿وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ﴾[5]
لذا خداوند متعال با اين آيه ى شريفه، حُكْم جاهليّت در آيه قبل را نَسْخ كرد.
«ألف و لام» کلمه ی «الحَوْل» در آيه قبل، «عَهْد ذِهْني» مى باشد. همچنین به نظر ما از این کلمه ی «الحَوْل»، حُكْم «وَضْعي» فهمیده میشود.
مرحوم خویي (ره): این آیه شریفه حُکْم «تکلیفي» را می فرمايد. لذا زنانی که شوهرشان فوت میکند، باید یک سال در خانه بمانند!
إشكال به این فرمایش ایشان: اگر این آیه شریفه حُکْم تکلیفي را بيان می كند باید میفرمود: «إلى حَوْلٍ».
سؤال: اگر این آیه ى شریفه حُکْم «وَضْعي» را می فرماید پس چرا در ذیل آیه فرموده: «فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ»؟
جواب: عبارت شريف «فَإِنْ خَرَجْنَ»، يعنى «فَإِنْ خَرَجْنَ بعد الحَوْلٍ».
آیه ی سوم: اوایل هجرت رسول خدا (صَلّی الله علیه و آله و سَلَّم) به شهر مدینه، حُکْم این بود که «زانيّة» (زنان زِناكار) را به مدّت یک سال در خانه حَبْس میکردند. و﴿َاللَّاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِن نِّسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِّنكُمْ فَإِن شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّىٰ يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا﴾[6]
خداوند متعال با آیه ی ﴿الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾[7] حُكْم آيه ى شريفه ى قبل را نَسْخ كرد. این آیه ی شریفه ی أخير، حُكْم عبارت شريفه ى «فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ» را نَسْخ كرد.
إشكال مرحوم خويي (ره) به اين إسْتِدلال: صَد ضربه شَلّاق خوردن «زانیّة»، نسبت به آيه ى قبل كه به نفع او نيست.
جواب به إشكال ايشان: يک سال زندانی شدن بدتر است تا صَد ضَربه شَلّاق خوردن.