درس خارج اصول آیت‌الله جعفر سبحانی

1403/08/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المفاهيم/مفهوم الحصر /دليل القائل بعدم الحصر - إجابة عن إشكال - فرعان مبنيان على إفادة «إنّما» للحصر - 3. بل الإضرابية - 4. من أدوات الحصر تقديم ما حقّه التأخير - 5. اشتمال المسند إليه على اللاّم

 

در جلسه ی گذشته در ادامه ی بحث مفهوم «حَصْر»، به بررّسی «إنّما» از مَبْحث «أدات حَصْر» پرداختیم. در این جلسه به ادامه ی بحث «أدات حَصْر» خواهيم پرداخت.

 

ادامه ی بررّسی بحث «أدات حَصْر»:

نظر ما در مورد كلمه ى «إنّما» از أدات حَصْر: کلمه ی «إنّما» دلالت بر «حَصْر» دارد.

دلیل: برخی از آیات قرآن کریم نظیر این آیه ی شریفه: ﴿لا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْإِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ﴾[1]

اشکال بر استدلال مفید حَصْر بودن کلمه ی «إنّما»: کلمه ی «إنّما» إفاده ی «حَصْر» نمی کند.

دلیل: این آیه ی کریمه ی قرآن کریم:

﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا﴾[2]

اشکال به این إسْتدلال:

در آیه ی شریفه هم كلمه ی «إنّما» (به كَسْر حمزه) داریم و هم کلمه ی «أَنّما» (به فتح همزه) هست. اگر مراد شما از عدم إفاده ی حَصْر در اين آيه ى كريمه، کلمه ى «إِنّما» (به كَسْر همزه) باشد، این‌ که «حَصْر حقيقي» می باشد. یعنی پیامبر گرامی اسلام (صَلّی الله علیه و آله و سَلّم) بَشَر است؛ پس مَلَک نیست. امّا اگر مرادتان کلمه ی «أَنّما» (به فتح همزه) باشد، بر فرض این که حَصْر باشد، در واقع «حَصْر إضافي» است.

معنای حصر إضافي: تجزیه و تحلیل کردن خیالات طرفِ مقابل.‌ برخی‌ها خیال می‌کردند که در قلمرو اُلوهیّت بر پیامبر گرامی اسلام خیلی چیزها نازل شده مثلاً یکی این که خداوند متعال معبود است. دوم اين که ملائکة نیز معبود هستند. سوم این که بُت ها نیز معبودند. لذا پیامبر اکرم (صَلّی الله علیه و آله و سَلّم) به إذن الله می فرماید: به مَن فقط یک چیز نازل شده و آن این است که: أَنّما إلهُكُم، إلهٌ واحد

فَخْر رازي در کتاب تفسیر خود گفته آیه ی شریفه ی ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[3] در مورد أميرالمؤمنين علی (علیه السّلام) نیست!! در حالی که روايات فروانی از رسول خدا (صَلّی الله علیه و آله و سَلَّم) نقل شده که این آیه ی کریمه در مورد أميرالمؤمنين علی (علیه السّلام) است؛ زیرا امیرمؤمنان (علیه السّلام)‌ وارد مسجد شد و شروع به خواندن نماز نافله شد و هنگامی که به رکوع رفتند، یک فقری آمد و اظهار فقر و تقاضای کمک کرد.‌ حضرت به انگشتان دست مبارکشان اشاره فرمودند که فقیر بیاید و فلان انگشتری که در دست دارد را از دست حضرت بگیرد و ببرد. و این آیه ی شریفه در مورد این واقعه نازل شد.

دلیل فَخْر رازي: خیلی ها می توانند غیر از أميرالمؤمنين علی (علیه السّلام) «وَلي» باشند. لذا «وَلي» منحصر در حضرت علی (عليه السّلام) نیست به خاطر سه آیه ی شریفه. (اگر حصر می بود باید یک مورد می بود نَه سه مورد).

الف) ﴿إنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالْأَنْعَامُ حَتَّىٰ إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلًا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِيدًا كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ﴾[4]

ب) ﴿إِنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ وَلَا يَسْأَلْكُمْ أَمْوَالَكُمْ﴾[5]

ج) ﴿وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ﴾[6]

از این که خداوند متعال در این سه آیه، دنیا را به سه چیز تشبیه می‌کند، معلوم می‌شود که إنّما إفاده ی حَصْر نمی‌ کند.

اشکال به این فرمایشات فخر رازي:

اوّلاً: آیه سوم برخلاف دو آیه ی نخست، کلمه ی «إنّما» ندارد. ثانیاً: اگر شما قرآن شناس بودید نمی گفتید خداوند متعال دنیا را به سه چیز تشبیه کرده بلکه می‌گفتید دنیا را به یک چیز تشبیه کرده امّا با سه عبارت. به طور کلّي خداوند کریم در این سه آیه ی شریفه می‌ خواهند بفرمایند که این دنیا پایدار نیست! بنابراین محتوا یکى مى باشد. امّا عبارات متعدّد است پس كلمه ى «ِإنّما» إفاده ى «حَصْر» می‌کند.

فَرْع فقهي:

«حَنوط» در تجهیر مَیّت «واجب» است. فقهای اهل سُنّت إختلاف دارند بر این که آیا این حَنوط منحصر به «کافور» است یا دیگری هم هست؟ «محمد بن الحسين عن جعفر بن بشير عن داود بن سرحان قال قال أبو عبد الله (عليه السّلام): في كفن أبي عبيدة الحذاء انما الحنوط الكافور ولكن اذهب فاصنع كما يصنع الناس»[7] . اين یعنی حَصْر است. معنای آن این است که حتّی گُلاب هم نمی‌ تواند جای کافور را بگیرد.

 

«بَل الإضْرابيّة»:

در «بَل إضْراب»، دو مَبْحَث داریم:

الف) سؤال: معنای «بَل» چیست و برای چه چیزی وَضْع شده؟

جواب: «بَل» دو معنا دارد؛ اگر ما قبل آن «منفي» شد، «ضِدّ» آن معنا را منتقل می کند. مثل: «ما جاء زيْدٌ، بَل بَكْرٌ». يعنی «بَل جاء بَكْرٌ». امّا اگر «مُثْبَت» بود، «عین» آن را منتقل می کند.

ب) سؤال: آیا «بَل إضْراب»، مفيد حَصْر هست يا خير؟

جواب:

مرحوم آخوند خراساني (ره): «بَل إضْراب» در دو مورد إفاده ی حَصْر نمی‌ کند:

اوّل: در جایی که مکلّف بخواهد اشتباه خودش را جبران کند.

دوم: جايى كه آن جمله ی قبلی، جمله ی «تمهیدیّة» باشد. یعنی مقدّمه داشته باشد. مثل بَل تؤثرون الحياة الدّنيا كه قبلش آيات تمهيديّة دارد.

مثلاً جايى كه قبلاً اشتباهى گفته «جاء زیْدٌ» ولى بعد یادش آمد که باید‌ می گفته «جاء بَكْرٌ».

امّا در یک جا إفاده ی حَصْر می کند؛ در جایی که هیچ از دو مورد فوق نباشد؛ مثل این آیه ی شریفه﴿: وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ ﴾[8]

به نظر ما این فرمایشات ایشان، بسیار خوب است.

 

۴. «تقدیم ما حَقّه التّأخير»: مثل اين آيه ی شریفه: ﴿إيّاک نَعْبُد و إيّاک نَسْتعين﴾[9]

 


[1] سوره ممتحنه، آيه 8.
[2] سوره کهف، آيه 110.
[3] سوره مائده، آيه 55.
[4] سوره یونس، آيه 24.
[5] سوره محمد، آيه 36.
[6] سوره حدید، آيه 20.
[7] جامع أحاديث الشيعة، البروجردي، السيد حسين، ج3، ص215.
[8] سوره انبیاء، آيه 26.
[9] سوره حمد، آيه 5.